hc8meifmdc|2010A6132836|Articlebsfe|tblEssay|text_Essay|0xfbff6b4b02000000240c000001000500
در ادامه به هر یک از این موارد
پرداخته
خواهد شد.
1-1)کارایی تخصیصی و رشد
اقتصادی
الف)مالیاتها
بلحاظ کانال کارایی تخصیصی، یکی از مهمترین و مستقیمترین
اثرات سیاست مالی بر رشد از طریق مالیاتها صورت میگیرد. این ارتباط و اثرگذاری را
میتوان بهشرح موارد زیر برشمرد:
?
اثر بر تصمیمات تخصیصی بنگاهها
در نتیجه
بکارگیری ابزار مالیاتی از سوی دولت، بسیاری بنگاهها در تصمیمات تخصیصی خود ناچار
به تجدید نظر خواهند بود و بدینترتیب با بروز این انحراف در تصمیمات تخصیصی بنگاهها،
قطعا زیان خالصی در رفاه اجتماعی ایجاد میگردد. بهطور مثال اگر تابع تولید کل
اقتصاد در فرم کاب داگلاس باشد، آنگاه با برقراری مالیات بر درآمد افراد، درآمد
خالص از مالیات برابر با :
بوده و تحت این شرایط نرخ بازدهی سرمایه برابر با
خواهد
بود. بدینترتیب کاملا مشخص خواهد بود که مالیات بر درآمد، بازدهی نهایی سرمایه را
کاهش میدهد، و انگیزه انباشت سرمایه در میان افراد و در نتیجه رشد را متاثر میکند.
?
اثر بر انباشت عوامل تولید
افزایش
در مالیات منجر به کاهش بازدهی پسانداز میگردد و بدینترتیب انگیزه انباشت
سرمایه فیزیکی(K) کاهش مییابد.
اما تاثیر نهایی این مساله بر رشد، بستگی بدان دارد که سرمایه انسانی (H) تا چه حد تحت تاثیر این مساله قرار گیرد. این مساله را میتوان
در دو حالت مورد بررسی قرار داد:
حالت اول ـاگر
تولید سرمایه انسانی تنها مستلزم وجود سرمایه انسانی باشد:
تحت
این شرایط، کاهش در میزان سرمایه فیزیکی بطور کامل از طریق افزایش در میزان سرمایه
انسانی قابل جبران است و در نهایت اقتصاد به وضعیت پیش از افزایش مالیات دست خواهد
یافت. بدین ترتیب تاثیر این افزایش در مالیات بر رشد اقتصادی صفر خواهد بود. بهعبارت
دیگر:
حالت دوم ـ تولید سرمایه انسانی مستلزم وجود سرمایه
انسانی و سرمایه فیزیکی بطور توامان باشد:
در این
شرایط با کاهش سطح سرمایه فیزیکی، سرمایه انسانی قادر نخواهد بود بطور کامل، کاهش
آن را جبران کند و بدین ترتیب رشد اقتصادی بنابر کاهش سطح سرمایه فیزیکی، کاهش
خواهد یافت. البته اینکه سرمایه انسانی تا چه حد بتواند کاهش صورت گرفته در سرمایه
فیزیکی را جبران نماید، بستگی به شکل تکنولوژی دارد. بدینترتیب خواهیم داشت:
? تاثیرات مالیات بر سرمایهگذاری در
فعالیتهای R&D
این
مورد بیشتر از طریق معافیتهای مالیاتی
(و
یا بهعبارتی مخارج مالیاتی) بروز
میکند. در حقیقت در بسیاری موارد معافیتهای مالیاتی در بخشهای مولد میتواند
محرک افزایش سرمایهگذاری در این بخشها باشد. بهطور مثال میتوان به معافیتهای
مالیاتی در فعالیتهای R
&D اشاره نمود. در این ارتباط اگر معافیت صورت گرفته منجر به ایجاد انگیزه
بیشتر در سرمایهگذاری در این بخش گردد، آنگاه در
بلندمدت میتواند بر رشد اقتصادی اثر مثبت بگذارد. درمقابل اگر
معافیتهای در نظر گرفته شده صرف اهداف رانتجویانه گردد، منجر به بروز انحراف در
تخصیص صحیح منابع در اقتصاد میگردد، و بدینترتیب اینچنین مخارج مالیاتی آثار
منفی بر رشد برجای خواهد گذاشت.
لذا در این ارتباط تعیین دقیق نحوه تاثیرگذاری معافیتهای صورت گرفته بر رشد
اقتصادی مشکل میباشد.
ب. مخارج دولت
مخارج اقتصادی دولت در به انجام میرساند، دومین ابزاری است که دولت از
طریق آن میتواند بر رشد اقتصادی تاثیر گذارد. در بررسی نحوه تاثیرگذاری این ابزار
سیاستی بر رشد اقتصادی در وهله اول باید توجه نمود که تامین مالی هر سطحی از مخارج دولت، چه
از طریق مالیاتگیری ویا از طریق استقراض بخش دولتی، منجر به جذب منابع حقیقی
بیشتر توسط بخش عمومی شده و از دیدگاه تخصیصی منجر به بروز اثر
جانشینی جبری میگردد. حال در اینکه تاثیر جانشینی ایجاد شده تاچه حد میتواند مثبت و یا منفی
باشد، دو حالت متصور است:
حالت اول ـ وجود اثرات خارجی مثبت متناظر با جانشینی
ایجاد شده
اگر مخارج بخش دولتی منجر به افزایش
بهرهوری بخش خصوصی گردد، آنگاه تحت شرایطی که منفعت اجتماعی این مساله از هزینه
فرصت کم شدن منابع در اختیار بخش خصوصی بیشتر باشد، میتوان گفت که مخارج بخش دولتی تاثیر مثبتی بر
رشد اقتصادی بر جای میگذارد.
حالت دوم ـ عدم وجود اثرات خارجی مثبت در نتیجه جانشینی ایجاد شده
اگر مخارج بخش
دولتی صرفا در قالب مخارج مصرفی و غیرمولد صورت پذیرد، آنگاه با توجه به پایینتر بودن کارایی بخش عمومی نسبت به بخش
خصوصی میتوان گفت که سطح تولید بجای افزایش کاهش نیز
خواهد داشت.
البته نکتهای که در هر دو مورد فوق قابل ذکر است، درجه
جانشینی و مکملی میان مخارج دولتی و مخارج بخش خصوصی است. بعبارت دیگر هرقدر که
مخارج دولت بیشتر مکمل مخارج بخش خصوصی باشد(همانند حالت اول)، رشد اقتصادی بیشتر
افزایش مییابد، و هر قدر مخارج دولتی بیشتر جانشین مخارج بخش خصوصی گردد، قضیه
عکس خواهد بود. البته بهازای یک درجه مشخص از جانشینی و مکمل بودن بین مخارج
دولتی و بخش خصوصی، تنها تا یک حد مشخصی افزایش در رشد اقتصادی مشخص میشود و پس
از گذار از یک زمان خاص به بعد، این ارتباط منفی میگردد.
ج. سیاست توازن بودجهای
اینکه
دولت مخارج خود را بطور کامل از طریق فروش اوراق قرضه تامین نماید، اگر چه در
کوتاه مدت فشار مخارج دولت را کاهش میدهد، اما بر
حسب آنکه نگرش بخش خصوصی نسبت به تامین مالی آن در آینده به چه نحو باشد، متفاوت
است. در حقیقت عکسالعمل بخش خصوصی در این ارتباط بستگی بدان دارد که ازنظر این
بخش ، بدهی دولت باری بر دوش آینده باشد یا خیر. در این صورت اگر:
الف.
پاسخ مثبت باشد، آنگاه تاثیر این سیاست بر رشد ناچیز است. زیرا بخش خصوصی با
افزایش سطح پسانداز خود، درصدد جبران این مساله در زمان آینده برخواهد آمد و این
مساله پسانداز منفی بخش دولتی را خنثی
خواهد کرد. بدینترتیب سطح پس انداز ملی تغییر نمیکند و رشد اقتصادی متاثر
نمیگردد.
ب. بخش
خصوصی هزینه سیاست اعمال شده را باری بر دوش آینده نداند، آنگاه با ثابت ماندن سطح
پسانداز آنان و پساندازبرداری بخش دولتی، در نهایت سطح پسانداز ملی کاهش
مییابد و نتیجتا سطح رشد اقتصادی کاسته میشود.
2-1)ثبات
اقتصادی و رشد
در این
بخش اثرگذاری مخارج دولتی و مالیاتها همانند یکدیگر میباشد. لذا این دو ابزار
سیاستی بهطور یکجا و سپس سیاست توازن بودجه بهطور جداگانه بررسی میگردد.
الف. مخارج دولت و مالیاتها
هر گاه اعمال سیاستهای مالی دولت منجر به بروز
نااطمینانی در ساختار مالیاتی و یا مخارج دولتی گردد، بازدهی نهایی سرمایهگذاریهای بخش خصوصی با نوسان مواجه شده و نتیجتا با افزایش نااطمینانی
بخش خصوصی نسبت به بازدهی آتی سرمایهگذاریها و در نتیجه
نوسانپذیری بازدهی نهایی بخش خصوصی بخش عمدهای از سرمایهگذاریهای این بخش کاهش
یافته و رشد اقتصادی کاهش مییابد.
ب.
توازن بودجهای
در این
رابطه دو حالت متصور است:
1.سیاست بودجهای مورد بررسی سازگار
باشد.
تحت
این شرایط بدهکاریهای دولت از طریق
سیاستهای مناسب بودجهای که ارزش فعلی بدهیهای بخش عمومی در زمان آینده را صفر
میکند| مدیریت میشود. بهعبارت دیگر دولت در هر دوره میبایست مازادی داشته
باشد| که بر حسب ارزش فعلی قسمتی از بدهیهای وی را تسویه کند و در نهایت بدهیهای آن صفر میگردد. تحت این شرایط آثار منفی سیاست اعمال شده
دولتی بر رشد اقتصادی به حداقل خود خواهد رسید.
2. سیاست بودجهای مورد نظر سازگار نباشد.
اگر
دولت در هر دوره بازپرداختی برای بدهیهای خود نداشته باشد، و صرفا بر حجم
بدهیهایش افزوده شود، آنگاه در هنگام بازپرداخت ناچار به بهرهگیری از دو سیاست زیر است:
الف. تغییر در
رژیم مالیاتها و یا مخارج
این
مساله نیز با بروز نااطمینانی و اثرات آن
بر تصمیمات سرمایهگذاری منجر به کاهش رشد اقتصادی میگردد.
ب. تامین مالی از طریق چاپ پول
تحت
این شرایط قطعا اولین پیامدی که گریبانگیر
اقتصاد خواهد شد، تورم و تبعات نامطلوب آن (همچون نااطمینانی) بر رشد خواهد بود.
3-1. توزیع
درآمد و رشد
تاثیر
سیاستهای مالی دولت بر رشد اقتصادی از دید توزیع درآمد به صورت موارد زیر
قابل ذکر است:
?
ایجاد ضدانگیزه در جهت
پسانداز
سیاستهای
تاثیرگذار بر توزیع مجدد درآمد به منظور ایجاد برابری، با کاهش انگیزه پسانداز در
افراد و در نتیجه کاهش سطح پسانداز ملی منجر به کاهش رشد اقتصادی میشوند.
?
ماهیت ایجادکنندگی اطمینان
خاطر در اجتماع در مقابل ریسک
در نتیجه توزیع مجدد درآمد و ایجاد امنیت خاطر از بابت بسیاری
از ریسکهای مالی مقابل افراد، عملکردهای ریسکجویانه ولی کارامد تحریک میشود،
لذا رشد اقتصادی افزایش مییابد.
?
تاثیر بازارهای مالی
افراد کمدرآمد با بهرهگیری از کمکهای دولتی و نتیجتا دستیابی
به توانایی ورود به بازارهای مالی، میتوانند در جهت افزایش دارایی و سرمایه
انسانی خود حرکت کرده و به توسعه این بازارها و نهایتا رشد اقتصادی کمک کنند.
2)
بررسی روند درآمدها و مخارج دولت
این قسمت با هدف تعیین سهم و جایگاه
هر یک از انواع درآمدها و مخارج دولت، از کل درآمدها و مخارج، به بررسی روند
درآمدها و مخارج دولت میپردازد. در ادامه ابتدا روند انواع درآمدهای دولت و سپس
روند انواع مخارج دولت مورد بررسی قرار میگیرد.
1-2)
انواع درآمدهای دولت
1-1-2)
درآمدهای نفتی
بررسی روند درآمدهای نفتی دولت را میتوان در دو دوره
زمانی قبل از انقلاب(57-1338) و بعد از انقلاب (81-1358) مورد تجزیه و تحلیل قرار داد.
قبل از انقلاب در طی سالهای 43-1338،
درآمدهای نفتی(اسمی) دولت همواره با نرخهای رشد یک رقمی افزایش مییافت،
ولیکن در طی سالهای 51-1343 درآمدهای دولت نرخهای رشد دو رقمی را نیز تجربه کرد.
در سالهای 53-1352 نیز به دلیل بروز شوک نفتی در اثر 4 برابر شدن قیمت نفت)
درآمدهای دولت با نرخ رشدی معادل 46 و 74 درصد افزایش یافت(نمودار 2 را ملاحظه
کنید). پس از بروز این شوک، در طول دورة زمانی 56-1354 نرخهای رشد افزایش
درآمدهای نفتی دولت ملایمتر شد.
در سال 1357 با تغییر رژیم سیاسی، برای اولین بار نرخ
منفی(=2.4-) رشد درآمدهای نفتی دولت تجربه شد. ولیکن پس از بروز این رخداد، در سالهای
64-1358 رشد مثبت درآمدهای دولت مجددا آغاز شد. ولیکن مجددا در سال 1365، کاهش شدید قیمت نفت، درآمدهای حاصل از صادرات نفت
را به شدت کاهش داد. ادامه این وضعیت منجر به شرایطی شد که نسبت کسری بودجه از کل
بودجه عمومی در سال 1367 به رقم بی سابقه 50 درصد رسید. در ادامه این وضعیت، مجددا
نرخ صعودی رشد درآمدهای دولت آغاز شد، بگونه ایکه در طی سالهای برنامه اول توسعه
اقتصادی و اجتماعی، افزایش نرخ ارز(نرخ برابری دلار در مقابل ریال)باعث شد
درآمدهای نفتی با وجود کاهش در صادرات نفت نزدیک به دو برابر شود(بهعبارت دیگر،
افزایش نرخ ارز در سال 1372، نه تنها کاهش صادرات نفتی را پوشش داد، بلکه باعث شد
که درآمدهای نفتی افزایش فوقالعادهای داشته باشد. در اواخر سال 1376 کاهش قیمت
نفت، مجدد باعث کاهش درآمدهای نفتی گردید، بهطوریکه در سال 1376 و 1377 درآمد نفتی
به ترتیب 5/20 و 2/36 درصد رشد منفی داشت. این کاهش در سالهای بعد با افزایش مجدد
قیمت نفت در بازارهای جهانی جبران شد، یعنی در سال
1380 تحولات مساعدی در بازار نفت ایجاد شد و درآمدهای نفتی دولت افزایش یافت.
جدول(1) :
منابع درآمد دولت به
تفکیک زیرگروهها
منبع. قانون بودجه سال 1383
نمودارهای(2) و (3) به ترتیب رشد درآمدهای نفتی اسمی و واقعی
نشان داده شده است.
2-1-2)
درآمدهای مالیاتی
بررسی روند درآمدهای مالیاتی را میتوان در دو بخش عمده
یعنی درآمدهای مالیاتی مستقیم و غیرمستقیم مورد ارزیابی قرار داد. در ادامه روند
هر یک مورد بررسی قرار میگیرد.
1-2-1-2) مالیات مستقیم
مالیاتهای مستقیم از مجموع مالیات بر شرکتها، مالیات بر
درآمد و مالیات بر ثروت، حاصل میشود. مالیات بر شرکتها که به دو شکل مالیات بر شرکتهای
دولتی و مالیات بر شرکتهای خصوصی وصول میشود، در اکثر سالها بیشترین سهم از
وصول مالیاتهای مستقیم را بهخود اختصاص داده است. این مالیات در طول سالهای
مختلف بسیار متغیر بوده و سهم آن از کل مالیاتها از حداکثر 40 درصد در سال 1360
تا حداقل 28 درصد در سال 1370 در نوسان بوده است. مالیات بر درآمد نیز حدود 30
درصد از کل مالیاتهای مستقیم را بهخود اختصاص میدهد(این نوع مالیات در اقتصاد
ایران تا قبل از سال 54 نسبت به کل مالیات سهم کمتری را بهخود اختصاص داده بود).
از انواع دیگر مالیاتهای مستقیم، مالیات بر ثروت است، که شامل مالیاتهای ارث،
اتفاقی و اراضی بایر است. کمترین سهم از کل مالیاتهای مستقیم مربوط به مالیات بر
ثروت است. بین سالهای 1350 تا 1370 این
نوع مالیات همیشه از روند افزایشی برخوردار بوده است و از 1/5 میلیارد ریال در سال
1350 به 7/138 میلیارد ریال در سال 1370 رسیده است.
2-2-1-2) مالیات غیرمستقیم
نوع دیگری از مالیاتها،
مالیاتهای غیرمستقیم است که از بعد اقلام تشکیلدهنده میتوان دو گروه عمدة (1)
مالیات بر واردات و (2) مالیات بر مصرف و فروش را مورد بررسی قرار داد. مالیات بر
واردات شامل حقوق گمرکی، سود بازرگانی، حق ثبت و سفارش ورود کالا و 20 درصد ارزش
اتومبیل وارداتی است. از مجموع این اقلام، حقوق گمرکی و سود بازرگانی دارای اهمیت
بیشتری است. این نوع مالیات در بین وصولیهای غیرمستقیم بیشترین سهم را دارا میباشد
و اساسا متکی به واردات است و با توجه به اینکه هزینه واردات در اقتصاد کشور ما
عمدتا از طریق درآمدهای ارزی حاصل از صادرات نفت تامین میشود، این نوع مالیات
شدیدا به صادرات نفت وابسته است. مالیات بر مصرف و فروش نیز شامل فرآوردههای
نفتی، نوشابههای غیرالکلی، مالیات اتومبیل و نقل و انتقالات آن و فروش سیگار است،
که فرآوردههای نفتی و فروش سیگار بالاترین سهم را دارا است.
3-2-1-2) وابستگی درآمدهای دولت به
درآمدهای حاصل از فروش نفت و گاز
با توجه به مطالب ارائه شده
در یک جمعبندی کلی میتوان بیان کرد که در اقتصاد ایران، بخش اعظم منابع مالی و
دریافتی دولت از طریق درآمدهای نفتی به دست می آید، به این دلیل سیاستهای مالی (به
رغم جهتدهی خاص بودجههای سنواتی، عملا از شرایط بازارهای جهانی نفت تبعیت میکند.
در جدول(4) سهم و درصد تغییر درآمدهای عمومی دولت و در نمودار(5) نیز سهم هر یک از
درآمدها از کل درآمدهای دولت ارائه شده است. با بررسی جدول(4) و نمودار(5) کاملا
واضح است که درآمدهای نفت و گاز نقش مسلط را در درآمدهای دولت بازی مینمایند.
جدول (4) :
سهم و درصد تغییر درآمدهای عمومی دولت درایران به تفکیک دورههای زمانی
دوره
|
متوسط
درصد تغییر
|
سهم
درکل درآمدهای عمومی
|
درآمدهای نفتی
|
درآمدهای مالیاتی
|
درآمدهای نفتی
|
درآمدهای مالیاتی
|
1342 تا 1352
|
8/29
|
4/20
|
8/51
|
12/34
|
1353 تا 1367
|
5/23
|
7/16
|
60
|
9/29
|
1368 تا 1382
|
7/58
|
1/35
|
4/34
|
75/28
|
Martin and Fardmanesh (1990)
در تقسیمبندی قدیم درآمدهای
دولت، درآمدهای نفت و گاز دولت در قالب یک گروه جدا در کنار درآمدهای مالیاتی در
نظر گرفته میشد.
2-2) هزینههای دولت
در این قسمت روند هزینههای دولت مورد بررسی قرار میگیرد.
در ادامه ابتدا روند کل هزینههای دولت و سپس اجزای آن یعنی هزینههای جاری و
عمرانی مورد ارزیابی قرار میگیرد.
1-2-2) کل هزینههای دولت(واقعی)
بطور کلی میتوان بیان کرد که هزینههای واقعی دولت تا
قبل از انقلاب( تا سال 1356) از روندی صعودی برخوردار بوده است، ولی پس از این سال
هزینههای دولت کاهش یافته است. می توان گفت چنین روندی بیانگر استهلاک بخش قابل
توجهی از هزینههای دولتی در برخورد با امواج تورمی در این سالها بوده است. هزینههای
دولت در سال 1356 به حداکثر خود رسید ولی در فاصله زمانی 67-1356 این روند نزولی
شد. این روند تا سال 1367 ، که مصادف با کاهش شدید قیمت نفت و به حداقل رسیدن آن
بود، ادامه یافت. ولی در دوره 72-1368 با آغاز برنامه اول توسعه و خاتمه یافتن جنگ
تحمیلی و بهبود قیمتهای نسبی، هزینههای واقعی دولت دوباره روند صعودی به خود گرفت
ولی با اجرای سیاستهای تعدیل نرخ ارز و کاهش قیمت نفت در دوره 79-1377 روند صعودی
آغاز شد. ولی مخارج واقعی دولت هیچگاه از دوره 56-1354 فراتر نرفته است).
2-2-2)هزینههای
جاری (واقعی)
هزینههای جاری هزینههای مستمری میباشند که از محل
درآمدهای تقریبا دائمی دولت تامین میشود. کل هزینههای جاری دولت به قیمت ثابت تا
سال 1356 بدلیل افزایش قیمتهای نفت صعودی بوده و در این سالها بطور متوسط سالانه
از رشدی معادل 24.3 درصد برخوردار بوده است. این روند صعودی بعد از یک دوره روند
نزولی در بین سالهای 56 تا 57 ، مجدد در فاصله 59-1357 از روند صعودی برخوردار
گردید. اما از سال 59 به بعد بدلیل جنگ تحمیلی روند نزولی آغاز شده و بطور متوسط
تا سال 64 با کاهش رشد سالانهای معادل 6.3 درصد مواجه شد. اوج کاهش هزینههای
جاری در سال 68 رخ داد ولی با شروع دوران سازندگی در برنامه اول توسعه در فاصله
72-1368 روند صعودی بخود گرفت. پس از آن در دوره 78-1372 مجددا تنزل کرده و در
سالهای اخیر روندی صعودی بخود گرفته است.
3-2-2)هزینههای
عمرانی(واقعی)
در یک بررسی اجمالی میتوان بیان کرد که هزینههای
عمرانی واقعی دولت در سال 1355 به اوج خود رسید اما پس از آن در دوره 60-1356 از
روندی نزولی برخوردار گردید و در فاصله زمانی 62-1360 مجدد از یک روندی صعودی
کوتاهمدت برخوردار شد. با شروع برنامه اول و دوم توسعه از سال 68 تا سال 75 این
هزینهها روندی صعودی داشت ولی پس از آن با افت و خیزهائی زیادی همراه بود
3)مطالعات انجام شده
این بخش با هدف ارائه یک مدل اقتصادسنجی مناسب، به
مروری بر مطالعات انجام شده در زمینه اثر مخارج دولت و مالیاتها بر رشد اقتصادی
در دو بخش، (1) مطالعات انجام شده در خارج و (2) مطالعات انجام شده در داخل میپردازد.
در ادامه ابتدا مطالعات انجام شده در خارج و سپس مطالعات انجام شده در داخل مورد بررسی
قرار خواهد گرفت.
1-3) مطالعات انجام شده در خارج
1-1-3)مطالعه راتی رام
وی
برای بررسی تاثیر اندازه دولت بر رشد اقتصادی، سه مدل را که در آن رشد درآمد تابعی
از رشد مخارج دولت، کشش مخارج دولت نسبت به درآمد و رشد نیروی کار است، بهصورت
تلفیق دادههای مقطعی و سری زمانی بهکار گرفته است. نتایج این مطالعه حاکی از
آنستکه تقریبا در کلیه موارد اثر دولت بر رشد اقتصادی مثبت بوده و اثرات خارجی
اندازه دولت نیز عموما حالتی مثبت داشته است.
2-1-3)مطالعه دانیل لاندائو
وی در
بررسی خویش تاثیر اجزای مختلف مخارج مصرفی دولت بر رشد اقتصادی 96 کشور در حال توسعه
و کمتر توسعهیافته را برای دورة زمانی 80-1960 مورد بررسی قرار داده است. نتایج
این مطالعه نشان میدهد که هزینههای مصرفی دولتی بدون در نظر گرفتن هزینههای
مربوط به دفاع و آموزش و پرورش اثر منفی و معنیداری بر رشد اقتصادی داشته، ولی اثر
هزینههای سرمایهای و توسعهای دولت بر رشد اقتصادی مثبت اما خیلی ضعیف بوده است.
3-1-3)مطالعه
ارکین بایرام
وی در
بررسی اثر اندازه دولت بر رشد اقتصادی برای دوره زمانی 85-1960 از دادههای 20
کشور آفریقایی استفاده کرده است. نتایج مطالعه حاکی آن است که در 11 کشور
آفریقایی، افزایش مخارج مصرفی دولت اثر معکوس بر رشد اقتصادی داشته و در 9 کشور
دیگر افزایش مخارج مصرفی دولت هیچ اثر معکوسی بر رشد نداشته و حتی آن را شتاب
بخشیده است.
4-1-3)مطالعه استیون لاین
وی در
مطالعهای خویش از اطلاعات 62 کشور شامل 42 کشور در حال توسعه و 20 کشور توسعهیافته
بهصورت دادههای سری زمانی و مقطعی برای دوره زمانی 85-1960 استفاده کرده است. نتایج
مطالعة وی حاکی از آنستکه تغییرات سهم هزینههای مصرفی دولتی از GDP در کوتاهمدت اثرات مثبت بر رشد اقتصادی نشان میدهد.
5-1-3)مطالعه یاسین
وی در مطالعه خویش ارتباط بین مخارج دولت و رشد اقتصادی را با
استفاده از دادههای تلفیقی برای تعدادی از کشورهای آفریقائی در دوره زمانی
97-1987 مورد ارزیابی قرار داده است. نتایج حاصله نشان میدهد که مخارج دولت دارای
اثر مثبتی بر رشد اقتصادی میباشد.
6-1-3) مطالعه نلر، بلینی
و جمل
این
افراد در جستجوی یافتن پاسخی در رابطه با اثرگذاری سیاستهای مالی دولت بر رشد
اقتصادی، با استفاده از دادههای 22 کشور OECD برای دوره (95- 1975) استفاده کردند و در این راستا مدل ساده رشد
درونزای بارو را ملاک عمل خود
قرار دادند. نتایج مطالعه نشان میدهد که هرچند مالیاتهای مقطوع بر رشد اقتصادی
بیتاثیرند مالیات در بلندمدت باعث کاهش رشد اقتصادی میگردد. از سوئی مخارج مولد
بخش دولتی باعث افزایش رشد اقتصادی میگردید، حال آنکه مخارج غیر مولد هیچ اثری بر
رشد اقتصادی ندارد.
7-1-3)مطالعه دانگ، تیلور و یوکی.
این
افراد در ارزیابی اثرگذاری سیاستهای مالی بر رشد اقتصادی، کلیه ابزارهای سیاست
مالی دولت را ملاک عمل خود قرار داده و با استفاده از روشهای VAR و توابع VDC و IR برای دوره زمانی 1983:1 تا 2002:6 مدلی را برآورد نمودند. نتایج
مطالعه آنها حاکی از آنستکه افزایش در حجم مخارج دولتی منجر به کندتر شدن روند رشد
اقتصادی میگردد.
2-3) مطالعات انجام شده در داخل
1-2-3)مطالعه رسول ستاریفر
وی در
مطالعه خود تاثیر مخارج دولت و مالیاتها بر رشد اقتصادی کشورهای عضو اوپک را برای
دوره زمانی 98-1970، در قالب الگوی دادههای تلفیقی، هدف قرار داده
است. نتایج حاصله از این مطالعه نشان میدهد که(1) اگرچه بالاترین و پایینترین
سهم مخارج مصرفی دولت از تولید ناخالص داخلی در کشورهای عضو اوپک بهترتیب مربوط
به عربستان و اندونزی با 2/26 و 1/9 درصد است، و بیشترین و کمترین سهم مالیاتها
از درآمد ناخالص داخلی در کشورهای عضو اوپک به ترتیب مربوط به کشور الجزایر و
عربستان سعودی است، ولیکن در این میان بیشترین و کمترین میزان رشد اقتصادی مربوط
به کشور اندونزی و ایران (5/6 و 1/2 درصد) میباشد. (2) کارایی مالیاتها در
مقایسه با سایر متغیرهای مدل از جمله سرمایه فیزیکی، نیروی انسانی، مخارجی مصرفی
دولت و قیمت نفت، بهلحاظ تاثیرات مثبت و منفی این متغیر بر رشد اقتصادی کماثرتر
است.
2-2-3)مطالعه مرتضی سامتی
وی با
استفاده از مدل راتی رام، به بررسی اثر فعالیتهای اقتصادی دولت بر رشد اقتصادی
برای دوره زمانی 70-1338 پرداخته است. نتایج مطالعه وی نشان میدهد که هزینههای
عمومی دولت طی سالهای 57-1338 تاثیر مثبت بر رشد اقتصادی داشته، حال آنکه طی سالهای
70-1357 این تاثیر منفی بوده است.
3-2-3)مطالعه
علیرضا صنیعدانش
وی در
مطالعه خویش با بررسی دوره زمانی 70-1350، و با آزمون قرار دادن این فرض که
نوسانات درآمد نفت توضیح دهنده نوسانات بودجه عمومی و اجزای آن است، چنین نتیجه
میگیرد که روند کلی حرکت دولت در اقتصاد ایران به سمت افزایش دخالت در فعالیتهای
اقتصادی بوده است. بنابراین دولت در حال بزرگ شدن بوده و عامل تعیینکننده روند
افزایش فعالیت دولت در اقتصاد ایران، درآمد نفتی و عوامل موثر بر جمعیت است.
4-2-3)مطالعه معصومه فولادی
وی در پایان نامه کارشناسی ارشد خویش به بررسی تاثیر
مخارج عمرانی دولت بر رشد اقتصادی پرداخته و آنرا با سرمایهگذاری بخش خصوصی
مقایسه کرده است. در نهایت این نتیجه حاصل شده است که اثر رشد مخارج عمرانی دولت
بر رشد اقتصادی هرچند مثبت بوده، ولی بهلحاظ آماری معنیدار نبوده است.
5-2-3)مطالعه منصور منظور
وی در
تحلیلی جامع، اثرات مخارج مصرفی دولت و مالیاتها را با در نظر گرفتن یک اقتصاد
بسته برای ایران و اتکاء به بخش واقعی اقتصاد و اغماض از بخش پولی اقتصاد در قالب
الگوی رشد درونزا مورد بررسی قرار داده است. نتایج این مطالعه حاکی از آن است که
نسبت پرداختهای دولت به تولید ناخالص داخلی و نسبت مخارج سرمایهگذاری دولت به
تولید ناخالص داخلی، اثر مثبت بر رشد اقتصادی و نسبت مالیاتهای جاری بر تولید
ناخالص داخلی تاثیر مثبت و معنیداری بر نرخ رشد تولید سرانه واقعی غیرنفتی دارد.
4) بررسی
تجربی و ارائه مدل
این
قسمت به بررسی تجربی اثر سیاست های مالی دولت بر رشد اقتصادی با استفاده از
اطلاعات سالیانة 82-1338 میپردازد. تجزیه و
تحلیلهای اقتصادسنجی با استفاده از نرم افزارMicrofit4 و Eviews5 به انجام رسیده است. فرم عمومی مدل مورد
استفاده بصورت زیر میباشد:
که
بصورت خطی-لگاریتمی بصورت زیر
است:
که در
آن:
GDPR : رشد
تولید
ناخالص داخلی،
TTR : رشد درآمدهای مالیاتی،
GCR : رشد
مخارج مصرفی دولت،
GIR : رشد مخارج سرمایه گذاری دولت،
CPIR : رشد شاخص قیمت کالاها و خدمات مصرفی و
ERR : رشد نرخ ارز بازار آزاد است.
تخمین
مدل موردنظر در دو حالت انجام میشود: 1) بررسی رفتار متغیر رشد اقتصادی در چارچوب
تک معادله. 2)بررسی رفتار رشد اقتصادی در چارچوب سیستم معادله. در حالت اول با
استفاده از روش خودتوضیح برداری با وقفههای گسترده(ARDL) به بررسی رابطه
کوتاهمدت و بلندمدت متغیر رشد اقتصادی پرداخته میشود. در حالت دوم نیز از روش
تجزیه واریانس جهت شناسائی سهم بیثباتی
هر یک از متغیرهای الگو، همچون مالیات و مخارج دولت در توجیه نوسانات متغیر رشد
اقتصادی استفاده میشود.
1-4)
تخمین مدل به روش ARDL
تجزیه و تحلیل
از روش ARDL، مبتنی بر تفسیر سه
معادله پویا، بلندمدت و تصحیح خطا[20] میباشد. نتایج حاصل از
تخمین معادلة پویا-معادلهای که در آن متغیر وابسته به شکل باوقفه سمت راست معادله
ظاهر میشود- در جدول(6) خلاصه شده است.
جدول (6):
نتایج معادله پویا (متغیر وابسته = رشد اقتصادی)
آماره t
|
ضریب
|
متغیر
|
5.2
|
0.7
|
GDPR (-1)
|
-0.6
|
-0.028
|
TTR
|
2.5
|
0.12
|
GIR
|
0.26
|
0.02
|
GCR
|
1.28
|
0.04
|
ERR
|
1.9
|
1.8
|
C
|
-
|
0.98
|
ضریب تعیین
|
-
|
663
|
آماره F
|
پس از تخمین معادله پویا
باید با انجام آزمونی از وجود رابطه بلندمدت اطمینان حاصل
کرد. برای انجام آزمون موردنظر باید عدد یک از مجموع ضرائب
با وقفة متغیر وابسته کم شده و بر مجموع انحراف معیار ضرائب مذکور تقسیم شود. اگر قدر مطلق t بدست آمده از قدر مطلق مقادیر بحرانی ارائه شده
توسط بنرجی[22]، دولادو[23] و مستر[24] (1992)بزرگتر
باشد، فرضیه صفر را رد کرده و وجود یک رابطه بلندمدت را میپذیریم. با انجام این
آزمون t محاسباتی برابر با
مقدار 4.21- بدست میآید، که چون از نظر
قدر مطلق از t
متناظر با جدول بنرجی، دولادو و مستر یعنی 3.27- بیشتر است، فرضیه صفر مبنی بر عدم
وجود رابطه بلندمدت رد و وجود آن پذیرفته میشود.
پس از
اطمینان از وجود رابطه بلندمدت میتوان، روابط بلندمدت را تفسیر نمود. نتایج حاصل
از این رابطه بلندمدت در جدول(7) ارائه شده است. نتایج رابطه بلندمدت نشان میدهد که سرمایهگذاریهای مولد
دولت دارای بیشترین تاثیر(0.47) بر رشد اقتصادی در سطح 5 درصد معنادار می باشد،
ضریب درآمدهای مالیاتی وجود رابطه معکوس با رشد اقتصادی را نشان میدهد(معنادار در سطح
10 درصد). از سوئی نرخ ارز نیز دارای اثر منفی بر رشد اقتصادی است(معنادار در سطح
10 درصد) و در نهایت رشد مخارج مصرفی دولت اثر معناداری بر رشد اقتصادی ندارد.
جدول(7): نتایج رابطه بلندمدت (متغیر وابسته = رشد
اقتصادی)
متغیر
|
ضرایب
|
آماره t
|
TTR
|
-0.09
|
-1.67
|
GIR
|
0.47
|
2.33
|
GCR
|
0.07
|
0.27
|
ERR
|
0.16-
|
1.89-
|
C
|
6.4
|
4.3
|
در
ادامه برای بررسی اینکه تعدیل عدم تعادلهای کوتاه مدت در تولید به سمت تعادل
بلندمدت به چه صورت انجام میپذیرد، از مدل ECM استفاده شده است. ضریب ECM نشان
میدهد که در هر دوره، چند درصد از عدم تعادل کوتاه مدت تولید جهت رسیدن به تعادل
بلندمدت تعدیل میگردد و بعبارتی چند دوره طول میکشد تا تولید به روند بلندمدت
خویش باز گردد. نتایج حاصل از تخمین مدل تصحیح-خطا در جدول (8) ارائه شده است. ضریب
جمله تصحیح خطا در این مدل، 0.29 بدست آمده است. یعنی در هر دوره 29 درصد از عدم
تعادل در تولید تعدیل شده و به سمت روند بلندمدت خود نزدیک میشود.
جدول(8):
نتایج حاصل از معادله تصحیح-خطا (متغیر وابسته = رشد اقتصادی)
متغیر
|
ضرایب
|
آماره t
|
DTTR
|
-0.028
|
-0.6
|
DGIR
|
0.13
|
2.59
|
DGCR
|
0.02
|
0.26
|
DERR
|
0.04
|
1.28
|
DC
|
1.89
|
1.9
|
ECM(-1)
|
-0.29
|
-2.1
|
2-4)تجزیه
واریانس
تجزیه و تحلیل اثرات متقابل
پویا از تکانه های ایجاد شده در الگو، با استفاده از روشهای تجزیه واریانس و توابع
عکس العمل آنی صورت میگیرد. روش تجزیه واریانس، قدرت نسبی زنجیره علیت گرنجر یا
درجه برونزائی متغیرها را ماوراء دوره نمونه اندازه گیری مینمایاند، لذا این روش
را میتوان آزمون علیت گرنجر خارج از دوره نمونه نامید. در این روش، سهم تکانههای
وارد شده به متغیرهای مختلف الگو در واریانس خطای پیش بینی یک متغیر، در کوتاه مدت
و بلندمدت مشخص میشود. بطور مثال اگر متغیری مبتنی بر مقادیر با وقفه خود بطور
بهینه قابل پیش بینی باشد، آنگاه واریانس خطای پیش بینی تنها براساس تکانه های
وارد بر آن متغیر شرح داده میشود. با تجزیه واریانس خطای پیش بینی، سهم نوسانات
هر متغیر در واکنش به تکانه وارد شده به متغیرهای الگو تقسیم می گردد، بدین ترتیب
قادر خواهیم بود سهم هر متغیر را بر روی تغییرات متغیرهای دیگر، در طول زمان
اندازه گیری نمائیم.
نتایج حاصل از تجزیه واریانس برای متغیر رشد اقتصادی،
در یک افق زمانی 20 ساله در جدول(9) ارائه شده است. با توجه به نتایج حاصله میتوان
عنوان کرد که سهم بیثباتی متغیر رشد اقتصادی که در ستون سوم از سمت چپ به نمایش
درآمده است، در توجیه نوسانات خود طی کوتاهمدت با افق زمانی 5 ساله،57 درصد، در
میانمدت با افق زمانی 10 ساله، 59 درصد و در بلندمدت با افق زمانی 20 ساله،56.9
درصد میباشد. متغیر مخارج عمرانی دولت طی کوتاهمدت 17.5 درصد، در میانمدت 18.1
درصد و در بلندمدت 17.4 درصد میباشد. سهم بیثباتی متغیر مخارج مصرفی دولت در توجیه نوسانات رشد اقتصادی
طی کوتاهمدت 9.2 درصد، در میانمدت6.3 درصد و در بلندمدت5.4 درصد میباشد. متغیر
مالیات نیز طی کوتاهمدت 7.2 درصد، در میانمدت 4.9 درصد و در بلندمدت 6.9 درصد میباشد.
سهم بیثباتی سایر متغیرها نیز در توجیه تغییرات رشد اقتصادی در جدول (10) ارائه
شده است. نمودار حاصل از تجزیه واریانس در نمودار(9) ارائه شده است.
Kneller| Richard | Micheal F. Bleaney and
Bleaney Gemmell. Fiscal Policy and Growth| Evidence from OECD countries.
Journal of Public Economics. 74 (1999). 171-90
Fu| Dong| Lori L. Taylor and Mine K. Yucel.
Fiscal Policy and Growth. JEL working paper no. 0301. 2003
جدول(10) : نتایج حاصل از تجزیه واریانس برای متغیر رشد
اقتصادی
Period
|
S.E.
|
GDPR
|
CPIR
|
GIR
|
TTR
|
GCR
|
ERR
|
1
|
0.060098
|
44.5518
|
5.337689
|
22.57452
|
14.21342
|
13.14956
|
0.173012
|
2
|
0.087181
|
50.31516
|
5.859629
|
18.8457
|
12.2482
|
12.35933
|
0.371981
|
3
|
0.108556
|
53.63461
|
6.414611
|
17.67751
|
10.14981
|
11.31765
|
0.80581
|
4
|
0.126422
|
55.65382
|
6.862474
|
17.4538
|
8.493961
|
10.22519
|
1.310753
|
5
|
0.141504
|
56.9728
|
7.18066
|
17.54736
|
7.288724
|
9.220682
|
1.789773
|
میانگین 5 دوره
|
-
|
52.22564
|
6.331013
|
18.81978
|
10.47882
|
11.25448
|
0.890266
|
6
|
0.154159
|
57.88319
|
7.387866
|
17.71691
|
6.430996
|
8.362541
|
2.218495
|
7
|
0.164645
|
58.52381
|
7.509913
|
17.87772
|
5.825161
|
7.660136
|
2.603258
|
8
|
0.173203
|
58.96579
|
7.56933
|
18.00518
|
5.402002
|
7.100926
|
2.95677
|
9
|
0.18007
|
59.25128
|
7.583734
|
18.0956
|
5.114761
|
6.664925
|
3.289704
|
10
|
0.185484
|
59.409
|
7.566572
|
18.15155
|
4.932732
|
6.331033
|
3.609114
|
میانگین 10 دوره
|
-
|
55.51613
|
6.927248
|
18.39459
|
8.009977
|
9.239197
|
1.912867
|
11
|
0.189681
|
59.46037
|
7.528113
|
18.17684
|
4.836331
|
6.079449
|
3.918898
|
12
|
0.192887
|
59.42197
|
7.476196
|
18.17501
|
4.813735
|
5.892489
|
4.220597
|
13
|
0.195314
|
59.30674
|
7.416696
|
18.14908
|
4.858521
|
5.754837
|
4.514123
|
14
|
0.197153
|
59.12477
|
7.353823
|
18.10154
|
4.967882
|
5.653652
|
4.798333
|
15
|
0.19857
|
58.88388
|
7.29033
|
18.03447
|
5.141165
|
5.578617
|
5.071535
|
16
|
0.199706
|
58.59014
|
7.227722
|
17.94966
|
5.378623
|
5.52195
|
5.331905
|
17
|
0.200672
|
58.24834
|
7.166471
|
17.84867
|
5.680376
|
5.478303
|
5.577841
|
18
|
0.201554
|
57.86244
|
7.106287
|
17.73292
|
6.045599
|
5.444538
|
5.80822
|
19
|
0.202413
|
57.43595
|
7.046395
|
17.60375
|
6.471986
|
5.419367
|
6.022554
|
20
|
0.203289
|
56.9723
|
6.985821
|
17.46248
|
6.955498
|
5.402879
|
6.221021
|
میانگین 20 دوره
|
-
|
57.02341
|
7.093517
|
18.15901
|
6.762474
|
7.430903
|
3.530685
|
5)جمعبندی
و نتیجهگیری
این
مطالعه با هدف بررسی تاثیر سیاستهای مالی دولت بر رشد اقتصادی ایران برای دورة
زمانی 82-1338 در قسمت اول و دوم بهترتیب به بررسی مبانی تئوریک، و بررسی روند
درآمدها و مخارج دولت پرداخته و در قسمت سوم مروری بر مطالعات انجام شده در خصوص
این موضوع را ارائه مینماید. در قسمت چهارم نیز مدلی تجربی برای بررسی میزان و
نحوة تاثیرگذاری سیاستهای مالی دولت بر رشد اقتصادی ارائه شد. نتایج حاصل از این
تحقیق را میتوان بصورت زیر خلاصه کرد:
1)با
توجه به بررسی روند درآمدها و مخارج دولت مشخص شد که بخش عمدهای از درآمدهای دولت
را درآمدهای نفتی تشکیل می دهد و مخارج دولت نیز عمدتا شامل مخارج جاری است و
مخارج عمرانی سهم اندکی از کل هزینههای دولت را به خود اختصاص داده است.
2)نتایج
روش ARDL نشان داد که از بین مالیاتها و مخارج جاری و
عمرانی، مخارج عمرانی نقش موثرتری بر رشد اقتصادی ایران داشته، ولی مخارج جاری
تاثیری بر رشد اقتصادی ندارد. از سوئی مالیاتها نیز تاثیر معکوسی بر رشد اقتصادی
دارند.
3)نتایج
روش تجزیه واریانس نیز حاکی از آن است که مخارج عمرانی نسبت به مخارج مصرفی و
مالیاتها بیشترین سهم را در توجیه نوسانات آتی متغیر رشد اقتصادی ایران داراست.
فهرست منابع
·
شفیعی، افسانه.” آیا واقعا پول
خنثی است؟(مورد ایران)”، پایان نامه کارشناسی ارشد. دانشکده اقتصاد دانشگاه
تهران.1382
·
Fu| Dong| Lori L. Taylor and Mine K. Yucel.”Fiscal Policy and
Growth”. JEL working paper no. 0301. 2003
·
Kneller| Richard | Micheal F. Bleaney and Bleaney Gemmell. “Fiscal
Policy and Growth| Evidence from OECD countries”. Journal of Public
Economics. 74 (1999). 171-90