hc8meifmdc|2010A6132836|Articlebsfe|tblEssay|text_Essay|0xfbffe74b02000000240c000001000900
پیشگفتـــار
جامعه امروز ما به تلاشی مشترک برای ارتقاء ساختار نظام
اجرائی و بالا بردن سطح کار آمدی ، نوآوری و مسئولیت پذیری در همه بخشها نیازمند
است و باید برای متناسب کردن توان و ساختار مدیریتی کشور به نیازها و خواست های
مردم اهتمام ورزید .
توسعه اهداف و آرمانهای بلند و دسترسی به
آنها مستلزم اجرای طرحهای بزرگ و سرمایه گذاری در بخشهای مختلف صنعتی ، خدماتی ،
عمرانی و کشاورزی است و اجرای این طرحها نیازمند بکارگیری شیوه های کارآمد به
منظور تخصیص بهینه بودجه و سایر منابع مورد نیاز است . بهمین دلیل در سالهای اخیر
در کشور ما به تبع از سایر کشورهای پیشرفته به مهندسی ارزش توجه ویژه ای شده است و
گرایش به این روش کارآ به منظور کاهش هزینه های سرمایه گذاری ، اجرا و بهره برداری
از طرح ها و بهبود کیفیت و قابلیت طرح ها در حال افزایش است .
کاهش بهره وری و کارآمدی در نظام مدیریتی و اداری کشور
منجر به پیدایش و بروز ناهنجاریهای اجتماعی می شود ، در نتیجه باید عوامل بینشی ،
ساختاری و رفتاری را که مانع شکوفائی و تحرک نظام اداری و اجرایی کشور می شود را
به حداقل رساند . تدوین برنامه راهبری تحول نظام اداری ، زمینه را برای انجام این
کار در تمام سطوح فراهم خواهد ساخت .
امروزه ما در جهانی پویا و مهیج بسر می
بریم که تحولات فزاینده علمی ، فرهنگی ،
اجتماعی و سیاسی همه سطوح زندگی را دستخوش تغییر کرده است . توسعه و رشد اقتصادی ،
پیشرفت اجتماعی و بهبود وضعیت معیشتی مردم ، حاصل مهارتی است که با استفاده از
دانش و فناوری نوین بدست آمده است .
ساخت و تولید ، هسته اصلی تحول در فناوری است . پیشرفت
های امروزی متوجه سیستم های خودکار ، برنامه پذیر و یا سیستم های ساخت و تولید
انعطاف پذیر می باشد که می تواند محصولات متنوعی را در یک خط ، تولید نماید و در
صورت لزوم و بطور لحظه ای از یک مدل به مدل دیگر بپردازد . پس هدف صرفا صرفه جویی
منابع نیست ، بلکه مهم جلوگیری از بکارگیری منابع بصورت غیر ضرور و حذف
هزینه های غیر ضرور می باشد .
امروزه محصولات جدید ، پیشرفت های جدید ،
روش های جدید ، ابزار جدید ، فناوری جدید و راههای جدید برای ساختن محصولات فعلی
یک امر عادی تلقی می گردد و ما با تلاشی مضاعف برای کشف حقایق جدید ، فناوری جدید
، اختراعات نو و غیره به آینده قدم می گذاریم . نو و جدید بودن اکنون یک راه و روش
زندگی کردن شده است .
نو به معنی تغییر است . به گفته چارلز کیترینگ : @ دنیا در حال تغییر است ، اما
این تنها چیزی است که پیشرفت را بدنبال دارد @
. بنابراین مبارزه قرن بیست و
یکم بر سر تغییرات احتمالی خواهد بود و ضروری است که برای مواجهه با شرایط متغیر
آتی ، مدیران ، در سطوح مختلف برنامه لازم را برای مقابله با تغییرات داشته باشند
.
تمشیت امور در چنین جهان و جامعه ای ،
اساساً متفاوت با نظم گذشته است و اداره امور جامعه در چنین وضعیتی مستلزم انتخاب
روشهای تازه ای از مردمسالاری و مشارکت است و انعطاف و اصلاح در عین بهره مندی از
تجارب ارزشمند پیشین ضرورتی است که در هیچ سطحی از نظام مدیریت کشور نباید از آن
غفلت کرد .
مدیران ارشد باید این نکته را آویزه گوش خود کنند که
قدرت منبعث از مردم ، تحت نظارت مردم و پاسخگوی مردم است .
چگونه
فرصت ها را مدیریت کنیم !!
مدیر موفق آینده باید بیش از همه نماینده
تغییر باشد . ما در ابتدای راه هستیم . انگیزه و هدف این نیست که صرفا زنده بمانیم
بلکه باید رشد کنیم . رشد در مورد ایجاد فرصت ها و مدیریت آنها بحث می کند . رشد به طور
کلی انتخاب ارزش های خاص و بسیج کردن کلیه امکانات برای رسیدن به آن ارزش ها می
باشد . بنابراین می توان رشد را یک ایده متعالی فرض نمود . در گفتاری از تاتا اندیشمند بزرگ چنین آمده است :
@
همیشه برای کامل بودن ( عالی بودن ) هدف گذاری کنید ، در این صورت است که شما به
تعالی خواهید رسید . @
کارآیی
– کارآمدی :
هر چند کارایی شرط زنده بودن پس از موفقیت
است اما چیزی که امروزه به آن احتیاج داریم موثر بودن ( کارآمد بودن ) ، است ، کارآمدی در عملکرد ،
کارآمدی در هزینه ، کارآمدی در قابلیت اطمینان و کیفیت بالاتر ، که این قدمی از
کنترل و کاهش هزینه ها می باشد . کارآمدی مفهومی عمیق تر از بازدهی و هدفمند بودن
، دسترسی به خروجی ها و یا حداقل هزینه ها می باشد ، اگر چه همگی آنها را شامل می
شود ، اما به گفته پیتر داکر : @ کارایی ، درست انجام دادن کارها و کارآمدی ،
انجام دادن کارهای درست می باشد . @
البته این امر مستلزم اقدامات جدید و پیچیده زیادی است
که روز به روز پیچیده تر نیز می شود و در واقع چالش های جدیدی است که مدیران
امروزی با آن مواجه هستند . برای انجام موفق این وظایف و رسیدن به هدف ، لازم است
ایده های ، ابزار و روش های جدید بوجود آیند . چنین توسعه ای با روش مدیریت علمی
برای انجام کارها پیشنهاد می شود .
حال با توجه به نکات ذکر شده تمام مدیران دستگاههای
دولتی و مجموعه نظام باید نو شدن و تغییر را در راستای برنامه های خود قرار بدهند
و تغیــیـر باید به یک فرهنگ در مجموعه مدیران تبدیل شود . البته زمانی این مساله
در جامعه اثر گذار خواهد بود که عاقلانه ، صحیح و از مجاری اصولی صورت پذیرد ،
نظیر برگزاری چنین همایشهایی .
فصل
اول : ارزش
1-1
: طبقات ارزش :
ارزش یک مفهوم زیبا است ، قدمت
این مفهوم مقارن عمر بشر و تمدن بشری است .
ارسطاطالیس
در حدود 2000 سال پیش هفت طبقه ارزش را چنین مطرح کرده است :
1-
ارزش اقتصادی 2- ارزش اخلاقی
3-
ارزش زیبایی
4-
ارزش اجتماعی 5- ارزش
سیاسی 6- ارزش مذهبی
7-
ارزش قضایی
تحلیل
گران ارزش و مهندسین ارزش ، بیشتر در رابطه با ارزش اقتصادی بحث می کنند .
ارزش از طریق مقایسه تعیین می گردد . تفاوت
بین بهاء ( مقبولیت محصول ) و قیمت ( مبلغ محصول ) ، معیار ارزش به حساب می آید و تقاضاهای
مختلف نشان دهنده این است که ارزشگذاری برای مردم متفاوت است .
روش سنتی : در این روش رسیدن برای رسیدن به نتایج مطلوب مسئولیت
های مشخص را به افراد حرفه ای و متخصص واگذار می کنیم ، بنابراین از نظر سنتی هر
بخش سعی می کند با تلاش و با دیدی نیمه خوشبینانه اهداف خود را عملی سازد .
تغییر ارزش : یک جزء برای یک فرد ممکن است بسته به زمان ، مکان ،
تقاضا ، موجودیت جایگزینی فشارهای خارجی و . . . ارزشهای متفاوتی داشته باشد پس
ارزش هم ممکن است تغییر یابد .
متقاضی
زمانی ارزش محصول را مناسب تلقی خواهد کرد که عملکرد مورد نیاز او با قیمت پایین
انجام شود . ارزش را با دو عامل و شاخص عمده عملکرد و هزینه تعیین می کنند : به گفته میلز :
@
یک محصول زمانی دارای ارزش خوب است که آن محصول دارای عملکرد و هزینه مناسب باشد .
@
2-1
: مفاهیم چهارگانه برای ارزش :
ارزش
اقتصادی را می توان به 4 نوع تقسیم بندی نمود :
1- ارزش استفاده : خواص ، شاخص ها و کیفیت هایی که موجب استفاده ، کار یا
خدمت شده و باعث می شوند که جز خاص عمل کند یا به هدف برساند .
2- ارزش اعتبار : خواص ، یا شاخص ها و یا جذابیت هایی که موجب
می شوند فرد آرزوی مالکیت یک شی را نماید . آن شاخصی که یک جز خاص برای آن به فروش می رسد .
3-
ارزش مبادله ای : خواص و یا کیفیت های که ما را قادر می سازد یک جزء را به جای یک جزء دیگری
مبادله کنیم .
4- ارزش هزینه ای : مجموع مواد ، کار و دیگر
هزینه ها که باید بکار گرفت تا محصول تولید شود .
سه
عامل مهم مرتبط با مفهوم ارزش « هر چه بیشتر ، هرچه سریعتر ، هرچه مطمئن تر » می باشد پس
باید هزینه و
تعداد عملکردها را حتی الامکان به حداقل برسانیم .
3-1 : بعضی از تعاریف استاندارد در مهندسی ارزش :
1- ارزش : کمترین هزینه برای اینکه عملکرد ها و
یا خدمات لازم می توان به صورت مؤثر را در زمان و مکان مطلوب و با
کیفیت و قابلیت اطمینان ثابت انجام داد .
2- عملکرد : آنچه که باعث می شود که یک محصول به
فروش برسد .
3- شاخص ارزش : نسبت بها به هزینه به عنوان شاخص
ارزش تعریف می شود .
4- بها : کمترین هزینه لازم برای انجام یک
عملکرد می باشد . ارزش یک عملکرد اغلب به عنوان بهای آن مورد نظر است .
5- اختلاف ارزش : اختلاف بین هزینه و بها را اختلاف
ارزش می گویند .
6- عدم تطابق ارزش : عدم تطابق ارزش ، زمانی است
که هزینه عملکرد با نیازها یا طرز تلقی های مشتری یا کاربر تطابق ندارد . هزینه
بالا به معنای بهای کم و هزینه پایین به معنای بهای بالا می باشد .
7- هزینه : مجموع هزینه هایی است که در رابطه با
مواد ، طراحی ، کار یا بالا سری به یک محصول و یا خدمت تخصیص داده می شود .
8- هزینه طول عمر : هزینه طول عبارت از هزینه
محصول یا خدمت در طول عمر طرح مورد نظر منهای ارزش مبادله در فاز تکمیل است .
4-1
: نقاط عطف در تاریخ مهندسی ارزش :
1947
: شروع در آمریکا
1952
: اولین سمینار
1959
: تاسیس SAVE در آمریکا
1962
: اجباری شدن بکارگیری مهندسی ارزش در قراردادهای بیش از صد هزار دلار وزارت دفاع
آمریکا
1965
: تاسیس SJVE در ژاپن
1967
: کانادا ، اسکاتلند ، کشورهای اسکاندیناوی ، اروپا و آمریکای جنوبی
1977
: هند INVEST
1986
: توجه در عربستان
1987
: کره
1992
: تشکیل فدراسیون مهندسی ارزش
مهندسی ارزش به عنوان یک روش مدریتی قوی ،
مدرن و موثّر مورد توجه است ، که بطور موفقیت آمیز می تواند در هر فعالیت اقتصادی
مورد استفاده قرار بگیرد . مهندسی ارزش هم برای ساخت و تولید و هم برای فعالیت های
خدماتی کاربرد دارد .
فصل
دوم : چگونگی ارتقاء ارزش
برای اینکه بدانیم چگونه می توان ارزش را ارتقاء داد ،
اولین و مهمترین موضوع این است که دلایل پایین بودن ارزش را بدانیم ، سپس می توان
یک تحلیل مناسب برای بررسی و یا ارزیابی ارزش ارائه کرد .
1-2
: دلایل پایین بودن ارزش :
1- نبودن اطلاعات کافی
2- نبودن ایده های خلّاق
3- کمبود زمان برای انجام پروژه : اکثر بدین صورت است که وقتی
به جوابی قانع کننده می رسیم ( که این جواب معمولاً جوابی است که در گذشته موفق بوده است
و ممکن است کاملا با وضع موجود مطابق نباشد ) ، تحقیق را متوقف می کنیم . در این
صورت طراح کوشش کمی را برای دیگر گزینه ها مبذول می دارد . ( گزینه هایی که ممکن است
هزینه ها را تحت الشعاع قرار دهند ) البته طراح به ندرت وقت اضافی برای نشستن و فکر کردن
در مورد گزینه های جایگزین دیگر را پیدا می کند .
4- کیفیت پایین : بدون کفیت ارزشی وجود ندارد ، کیفیت
چیزی است که باید از طریق
هدف متقاضی اندازه گیری شود ، نه صرفاً با حذف چیزهایی که بنظر خوب نمی
رسند .
5- عقاید صادقانه ولی نادرست : بعضی از تصمیمات بر اساس
عقاید نادرست گرفته می شوند . حقایق یک موقعیت ممکن است ، اغلب به خاطر اشتباه ، غیرممکن
فرض شود .
6- تفکر عادت گونه : کپی کردن موقعیت (تجربه خوب را باید تکرار
و از تجربه بد باید اجتناب نمود)
7- ریسک گریزی : چیزی که در گذشته بارها و بارها
تکرار شده است ، احتمال شکست آن نسبت به چیزی که جدید و نا شناخته است کمتر است . ( مردم اغلب از اینکه مورد
استهزا قرار بگیرند ، می ترسند )
8- عدم تمایل به راهنمایی و مشاوره دیگران : استفاده نکردن از نظریات
دیگران و ترس از اینکه عوام بفهمند که آنها بعضی از جوابها را نمی دانند . باید با
کمک گیری از راهنمایی افراد خبره باید حداکثر ارزش را بهره گرفت .
9- عادت و طرز تلقی ها : @ عمیق ترین قانون طبیعت بشر ،
عادت است . @
جوابهایی
که از عادت برمی خیزد اغلب ناکارآمد هستند . بدون شک مزیت آنها در آماده کردن ساده
نقشه ها و راحت بودن زمان بندی می باشند و معایب آن براحتی قابل مشاهده نیست .
دانش به صورت فطری مخالف عادت است و یک حالت سیال دارد که همیشه در حال تغییر و
رشد است . عاداتی مضر هستند که به عنوان موانع عمل می کنند و بقیه تشکیل دهنده
مهارت های اساسی ما و دارای مزیت هستند .
10- شرایط غیر واقعی : شرایط مورد نیاز معمولاً به
طور دقیق بررسی نمی شوند ، تا نیازهای واقعی مشخص گردند .
11- تغییر شرایط
12- تغییرات فناوری
13- ارتباط ضعیف : نبودن ارتباطات صحیح ، سوء تعبیر ،
حسادت و اصطکاک بین افراد منبع هزینه های غیر ضروری است . کاملاً واضح است که
ارتباطات غلط نه تنها گران است ، بلکه صرف وقت را به دنبال خود دارد .
14- تعصب بیش از حد : تعصب بر ایده و عقاید
انسان اثر می گذارد .
15- سوء تعبیر و برداشت های غلط
16- عدم تجربه کافی : تجربه واقعی یعنی فرآیند کشف
و یادگیری جدید که در نهایت به افزایش قابلیت و رشد انسان کمک می کند . با این
توصیف شکست هم به ذخیره تجربه انسان اضافه می کند .
17-
تمایل به تطابق با شرایط موجود : تطابق به دلیل ترس از ناشناخته ها می باشد . یک شیطان شناخته
شده بهتر از دوست ناشناس است . عدم تطابق چه از نظر ذهنی و چه از نظر شخصی مشخصه
مهم افراد خلاق می باشد .
2-2
: چگونه ارزش اضافه کنیم یا بسازیم :
روش مهندسی ارزش فرصت مناسبی است برای بهبود
و یا خلق ارزش و یا اضافه کردن ارزش . راههای اضافه نمودن ارزش عبارتند از :
1- رسیدن به عملکرد معادل و یا بهتر ، با
هزینه کمتر یعنی بالا بردن عملکرد محصول .
2- نگهداری سطح کیفیت با هزینه کمتر
3- دسترسی به اندازه ، ظاهر ، جذابیت و . .
. خصوصیاتی که متقاضی می خواهد ، یعنی : بهبود وضعیت محصول
4- شناسایی ، جداسازی و حذف هزینه های عناصر
غیر لازم ، یعنی علاوه بر کاهش هزینه ، اجتناب از هزینه صورت می گیرد .
5- بکار گیری فناوری و توسعه دانش و خلق
محصولات جدید . به عبارت دیگر بکارگیری تمام تغییرات موجود به سود محصول .
6- جلوگیری از مصرف بی رویه منابع
7- کنترل نسبت ارزش به قیمت
8- بازگشت دوباره متقاضی از طریق : افزایش
منافع مشتری ، سرویس و خدمات بهتر پس از فروش ، افزایش قابلیت اعتماد و کاهش قیمت
محصول .
9- عملکرد مناسب و هزینه های غیر ضرور :
لازمه عملکرد مناسب این است که محصول کیفیت ، قابلیت انتقال ، قابلیت دوام ،
قابلیت انتقال ، ظاهر و قابلیت نگهداری از پیش تعیین شده ای داشته باشند . برای یک
عملکرد مطلوب ترکبیات متعددی از طراحی ، مفاهیم ، مواد ، محصول فرآیند لازم است .
یک محصول قابل قبول باید نیازهای متقاضی و آنچه را که او انتظار دارد ، برآورده
سازد . (
ظرفیت عملکرد ) و هزینه های غیر ضروری هم آنهایی هستند که " نه کیفیت ، نه استفاده ، نه
طول عمر ، نه ظاهر و نه رضایت مشتری را تامین می کنند . " ( هزینه های پنهان 75% تا
25% هزینه کل )
هزینه
های غیر ضرورو پنهان را همان گونه که قبلاً عنوان شد ، می توان حداقل به 9 عامل
زیر نسبت داد :
1-
نبودن اطلاعات کافی 2- نبودن ایده های خلاق
3-
نبودن زمان کافی
4- عقاید صادقانه ولی نادرست
5-
عادت ها ، طرز تلقی ها و تعصب ها 6- موفقیت های موقعی
7-
ارتباطات ضعیف 8- یک جواب داشتن برای مسأله
9-
کارهای اضافی بدون اضافه کردن ارزش
چهار
گزینه اول علت و بقیه با موضوع و مسأله ترکیب شده اند .
فصل سوم
: مهندسی ارزش
1-3
: تعریف مهندسی ارزش :
مهندسی ارزش ، تحلییل ارزش ، مدیریت ارزش ،
کنترل ارزش ، اطینان ارزش و یا هر اسم دیگر به عنوان یک روش مدیریتی بسیار قدرتمند
مطرح است که برای اصلاح و بهبود سیستم ها مورد استفاده قرار می گیرد . بهبود در
کلیه امور و در تمامی بخشها و جنبه ها مطرح است . به عبارت واضحتر کیفیت مستمر در
کلیه موارد فوق مورد نظر است .
در صورتیکه عملکرد تغییری نکند ، ارزش با
هزینه ، نسبت معکوس دارد . همچنین افزایش در ارزش لزوماً کاهش در هزینه را به
دنبال ندارد . چرا که با افزایش عملکرد نیز به شرط اینکه توسعه یا بهبود عملکرد
مطرب باشد ، می توان به این نتیجه رسید .
عملکرد غیر ضروری + عملکرد
ضروری
|
عملکرد اعتبار + عملکرد
استفاده
|
کاربرد + اعتبار
|
محصول
|
ارزش
|
هزینه
|
هزینه
|
بها
|
پول
|
2-3
: هدف مهندسی ارزش :
عقیده بر این است که همیشه یک راه بهتر و
موثرتر برای انجام کارها وجود دارد . هدف مهندسی ارزش پیدا کردن این راه است . روش
مهندسی ارزش یک روش سازمان یافته و متشکل از تکنیکهای مختلف می باشد . بعضی از این
تکنیکهای قدیمی ، بعضی اصلاح شده و بعضی جدید می باشند . هدف مهندسی ارزش برگشت
بیشترین ارزش برای پول ( هزینه ) صرف شده می باشد . مهندسی ارزش برای حصول اطمینان از دسترسی
به این اهداف بر ارزش در کلیه مراحل نظارت دارد .
مهندسی ارزش ، با استفاده از بهبود عملکرد ،
ارزش اجزاء ، محصولات ، طرح ها و یا پروژه ها را بالا می برد . مهندسی ارزش از
ایده های خلاق سود می جوید ، این روش ما را قادر می سازد چگونه محصولی با هزینه کم
بسازیم بدون اینکه خصوصیات اصلی و عمده آن را فدا کنیم .
هدف نهایی مهندسی ارزش ، حداکثر کردن ارزش
نهایی محصول از طریق کنترل ارزش استفاده ، ارزش ظاهر ، ارزش هزینه و حذف هزینه
هایی می باشد که هیچ کمکی به عملکرد نمی کنند . ارزش را می توان با کاهش یا حذف
هزینه های غیر ضروربالا برد .
هر جزء یک عملکرد اصلی و تعدادی عملکرد فرعی
یا پشتیبانی کننده دارد . در عملکرد های ثانوی پتانسیل بهبود هزینه به طور جدی
وجود دارد . ایده آل این است که برای رسیدن به بهترین و بالاترین ارزش هیچ عملکرد
ثانوی و یا پشتیبانی نداشته باشیم . با این حال این موضوع عملی نیست ، بنابراین
بهتر این است که این عملکردها را حداقل از نظر تعداد و هزینه کاهش دهیم .
یک متخصص ارزش که از روش های برنامه کاری
مهندسی ارزش استفاده کند ، می تواند تمامی عملکردهای غیر ضرور ، هزینه های پنهان و
هزینه هایی که را از طرق دیگر قابل شناسایی نیستند ، شناسایی و حذف نماید .
3-3
: مهندس ارزش :
معمولاً تعیین مسئولیت سازمان دهی و رهبری
مطالعه مهندسی ارزش به هماهنگ کننده گروه مهندسی ارزش ( مهندس ارزش ) سپرده می شود .
مهندسی ارزش روشی است که در زمانی که نتایج
بهتر از حد معمول انتظار داریم بکار گرفته می شود . مهندسی ارزش لزوماً نیازمند یک
سازمان جدید نیست ، بلکه یک فعالیت سازمان یافته است که می تواند در قسمتی از
فرهنگ سازمانی قرار گیرد . برای موفقیت مهندسی ارزش ارتباط و اتحاد کامل با کلیه
بخش های سازمان ضروری است .
از نظر سنتی ، مدیریت معتقد است که مسئولیت
های اجرایی را تفویض نماید و متخصصین مربوطه را در تکالیف محوله مسئول بداند . این
امر نه تنها موجب بهبود عملکرد است ، بلکه بطور خود کار ، هزینه ها نیز به نحو
مطلوب برآورده می شود . از این رو چنین روش هایی بسیار مورد توجه بوده است . یک
مطالعه موفق مهندسی ارزش باید دارای شرایط ذیل باشد :
1- دانش و تخصص در میدان فنی مورد مطالعه
2- پیشینه موفق در زمینه اجرای مهندسی ارزش
فصل چهارم : برنامه کاری مهندسی ارزش
برنامه کاری مهندسی ارزش آرایه ای از
رویکردها و عملکرد لازم برای بدست آوردن جواب بهتر و موثّرتر برای مسأله می باشد .
برنامه کاری مهندسی ارزش از هفت فاز زیر تشکیل شده است :
1-
فاز عمومی
2- فازعملکرد
3- فاز خلاقیت
4-
فاز ارزیابی
5- فاز بررسی
6- فاز توسـعه
7-
فاز توصیه
با تبعیت از برنامه کاری مهندسی ارزش مطمئن
می شویم که در زمان کوتاهی به نتیجه بهتر می رسیم . این برنامه موجب می شود تا
توضیح دقیق تر و مناسب تری از شرایط و اعمال داشته باشیم . این برنامه کاری موارد
هزینه بر را مشخص ترمی سازد و بنابراین نشان می دهد که در چه جاهایی باید کوشش های
جدی تری انجام شود . این برنامه بر اساس واقعیت است و در نتیجه به تصمیمات واقعی
نزدیکتر می باشد .
مادامیکه یک عملکرد مورد نیاز باشد و و
تصمیمی که برای عملکرد اتخاذ می شود یک بار مالی بهمراه داشته باشد ، برنامه کاری
مهندسی ارزش بهترین حل ارزشی را بهمراه خواهد داشت .
مهندسی ارزش یک چارچوب تحلیلی برای تعیین
عملکرد یک پروژه تعیین می کند . وقتی که عملکرد ها مشخص شدند و بروی آنها توافق
صورت گرفت ، مهندسی ارزش روشی را برای کاهش هزینه بکار می گیرد بگونه ای که عملکرد
، کیفیت و مقبولیت محصول بهبود و یا بازده فرآیند افزایش یابد .
هر کدام از مراحل برنامه کاری مهندسی ارزش
از طریق یک و چند روش فنی پشتیبانی می گردد . به طور کلی حدود 24 روش( تکنیک ) در فرآیند مهندسی ارزش بکار گرفته
می شود ، که در این بخش بطور مختصر این موارد توضیح داده می شود :
الف-
فاز عمومی :
سازمان دهی نیروی کار ، مشخص نمودن تصمیم
گیرنده ، انتخاب محدوده کار ، تخصیص عملکرد به هر کدام از اجزاء و جهت دهی مطالبات
به کارگروهی . قواعد مهندسی ارزش تاکید به کنترل احساسات و افکار دارد .
1- بهره گیری از روابط خوب انسانی : مهندسی ارزش یک کوشش گروهی
است . مهندسی ارزش عبارت است از فهمیدن ، درک کردن و کار کردن با مردم و لازمه آن
تماس شخص بین گروه و خارج از آن انجام می باشد .
ب-
فاز اطلاعات :
تجزیه مسأله به اشکال خاص ، پرهیز از کلی
گویی ، جمع آوری کامل تمامی اطلاعات مربوط ، برای کمک در تصمیم گیری و تعیین هزینه
ها
2- پرهیز از کلی گویی : کار کردن روی موارد خاص
3- فایق آمدن بر موانع : مهندسی ارزش به معنی تغییر
برای بهبود است . بنابراین مقاومت در مقابل تغییر طبیعی است . بسیار مهم است که
موانع را تشخیص دهید و با مهارت از آنها عبور کنید .
4- مطمئن شدن از حقایق : باید اطلاعات را از بهترین و
درست ترین منابع بدست آوریم .
5- مورد سئوال قرار دادن هر چیزی به طور
سازنده : رد مهندسی ارزش نباید هر چیزی را با شرایط ظاهری پذیرفت . برخورد
سئوال گونه بخصوص در طول توسعه عملکرد ها اهمیت دارد .
6- تعیین هزینه ها : احتیاج به
اطلاعات حقیقی برای هزینه ضروری است . باید به گونه ای عمل کرد که اطلاعات معنی
دار برای کار مورد نظر جمع آوری گردد .
7- تعیین کردن ارزش پولی برای تمامی
موارد : توجه به هزینه های غیر ضرور که معمولاً در این محدوده ها رخ می دهد .
ج-
فاز عملکرد :
تعریف عملکردهای اصلی و فرعی . سنگ بنای
مهندسی ارزش :
الف-
عملی که جزء مورد نظر را انجام می دهد .
ب- شی
ء مورد عمل یا آن چیزی که عمل روی آن صورت می گیرد .
8- بکار گرفتن قضاوت منطقی : تصمیم گیری بر اساس واقعیت ،
استفاده از عملکردهای گذشته برای حل مسایل آینده
9- حمایت از کار گروهی : زمان کار بالا
می رود ، عملکرد خوب تنها نتیجه عملکرد مناسب فرد نیست بلکه نتیجه عملکرد افراد یک
گروه به صورت جمعی می باشد .
10- تعریف و طبقه بندی کردن عملکردها :
طبقه بندی عملکردها به 3 قسمت : اصلی – پشتیبانی کننده – فرعی . این موضوع قلب
مهندسی ارزش است .
د-
فاز خلاقیت :
بکارگیری روش هایی که منجر به خلق ایده های جدید شوند . این روش شامل دو فرآیند
ذهنی است : خلق
و قضاوت .
با مهار کردن قوه قضاوت ، آرایه ای از ایده ها برای عملکردهای تعریف شده ایجاد می
شوند .
11- فعال کردن ذهن : با استفاده از از تجربه می
توان با محدود کردن قوه قضاوت ، ذهن را به صورت جدی فعال شود . در این صورت فرد می
تواند ایده های زیادی برای انجام عملکردها ارایه نماید . این روح مهندسی ارزش است
.
12-
ساده سازی کردن : پیچیدگی ، استثنائات ، حالت های خاص و غیره همگی نتیجه
اضافات ، و اصطلاحات و تغییرات انجام شده در طول رشد محصول می باشد . تا آنجا که
عملی است ساده سازی کنید .
هـ-
فاز ارزیابی :
عقاید و ایده هایی که در فاز خلاقیت ایجاد
گردید حلا تصفیه ، اصلاح و ترکیب می گردند
تا پیشنهاد مورد نظر حاصل شود . و سرانجام بهترین ایده ها انتخاب می گردند .
13- ترکیب و تصفیه کردن ایده ها : ایده ها با استفاده از
خلاقیت مستمر تصفیه می شوند .
14-
در نظر گرفتن هزینه برای تمامی ایده ها : از آنجا که ارزش ، نسبت به عملکرد به
هزینه بکارگیری هر ایده و صرفه جویی مورد انتظار باید محاسبه گردد .
و-
فاز تحقیق و بررسی :
تجدید نظر وبررسی دوباره ایده های انتخاب
شده با استفاده از مشاورین و استانداردها
15- مشخص کردن عملکردهای جایگزین :
مشخص کردن عملکردهای ضروری برای فرآیند .
16- استفاده از استانداردها : ایتفاده از استانداردها
متضمن پایین ترین قیمت و در دسترس بودن به بهترین شکل ممکن است .
17- مشاوره کردن با متخصیصن : استفاده
از تجارب ـــــــــــ به روز کردن اطلاعات
18-
استفاده از محصولات ، فرآیندها و رویه های خاص : استفاده از محصولات آماده که
عملکرد مطلوب دارند ، 50% هزینه را صرفه جویی می کند و در زمان هم صرفه جویی می
کند .
19- ارزیابی با استفاده از روش مقایسه ای
: مقایسه جوابها و هزینه های پیش بینی شده برای هر یک تا مشخص شود که کدامیک
امان بیشتری برای رسیدن به سطح ارزشی تعریف شده در هدف دارد . نادیده نگرفتن هیچ
ایده ای
20- خرج کردن پول با تفکر شخصی ( پول خود )
: اگر پول خودتان باشد ، اینکار را انجام می دهید ؟
21- ارائه کردن جوابها با اطلاعات کافی
برای تصمیم گیری
ز-
فاز اجرا :
گزینه پیشنهادی برای تغییر و افزایش ارزش به
مدیریت برای تأیید نهایی و اجرا ارائه می شود . این برنامه یک رویکرد متوالی و
بدون چرخه بازخورد نیست و در طول این فرآیند اطلاعات و داده های جدید بصورت عمدی و
یا غیر عمدی ظهور و یا از دست می روند تا آنجا که کمترین هزینه و بهترین راه حل
ظهور نماید ، یعنی هر فاز قبل از اینکه فاز بعدی شروع شود ، بطور کامل و با روش
های مقتضی بررسی می گردد . در طی هر فاز زمینه برای فاز بعدی آماده می گردد .
بنابراین بعضی از همپوشانی ها اجتناب ناپذیر است .
22- ارائه کردن دو راه حل در صورت امکان
23- بررسی کردن صرفه جویی های قبل پیش
بینی با استفاده از ممیزی مستقل : جوابها بدست آمده تا زمانیکه به اجرا در
نیایند و صرفه جویی پیش بینی شده در عملکرد تحقق نیابد ارزشی ندارند . یک ممیزی
متقل باعث افزایش اعتماد می گردد .
24- اعتراف کردن به کمک های انجام شده : مهندسی ارزش کاری گروهی است
نه یک نفره .
1-4
: تمایز مهندسی ارزش با سایر روش ها :
1- مهندسی ارزش یک فعالیت مستمر
وپیوسته برای پیشرفت و بهبود است و معمولاً چیز کاملاً متفاوتی را تولید می کند که
مناسب تر و مفید تر می باشد . هدف آن قیمت ، شاخص ارزش یا اختلاف ارزش می باشد .
در این روش روی نیازهای متقاضی معامله صورت نمی گیرد ، بلکه نیازهای او باید
کاملاً مرتفع گردد .
2- مهندسی ارزش یک روش جهت دار است
که به دنبال حداقل هزینه برای عملکردهای مورد نظر است و بر اساس هزینه های معنی
دار استوار است .
3- مهندسی ارزش به معنی بدست آوردن
عملکرد معادل یا بهتر با همان هزینه یا کمتر می باشد .
4- با استفاده از مهندسی ارزش در فاز
طراحی ، حداکثر صرفه جویی مورد توجه است و با تمرکز روی نواحی پر هزینه ، آن
موارد و اجزائی را که در آنها پتانسیل صرفه جویی هزینه وجود دارد ، شناسایی می کند
و معمولا با10% برگشت سرمایه همراه است .
5- مهندسی ارزش یک کار گروهی است و
موفقیت حاصل شراکت بین افراد و روش کار می باشد و کمک می کند تا هرچه سریعتر و
مناسب تر به جواب برسید . در این روش کار تمام نمی شود ، مگر اینکه پیشنهاد و
نتایج آن تأیید شوند .
6- مهندسی ارزش هیچ چیز را همانگونه
که هست قبول نمی کند و به دنبال کشف ایده های ناب و به کار گیری آنهاست ، که می
توان با نگاههای دوم ، سوم ، ... به موضوع پتانسیل کامل ارزش را بدست آورده و به
بهترین نتیجه ممکن رسید .
7- قابلیت کاهش هزینه از طریق مهندسی
ارزش بیش از 30% است . نیروی کار معمولی ( 5% ) ، مهندسین آموزش دیده صنایع ( 10% تا 15% )
8- مهندسی ارزش یعنی بالا بردن سطح
مهارت کارکنان . مهندسی ارزش یک هدیه است .
فصل پنجم : مهندسی ارزش و
کیفیت
امروزه طرز تفکر و دیدگاه مدیران شرکت ها به
کیفیت نگاه دیگری است . تولید با کیفیت مطلوب ، مستلزم داشتن تعریف روشن و شفاف از
اهداف ، داشتن برنامه کاری و دستورالعمل مشخص برای هر بخش از کار و هر مرحله از
فرآیند ، داشتن سیستم ردگیری نمایشی کارآ
، اندازه گیری ، مستند سازی ، ثبت وقایع در زمانها و مکانها و چگونگی انجام کارها
می باشد . همه اینها به معنی مهندسی ارزش خوب است زیرا :
1- کیفیت ارزش است و ارتباط تنگاتنگی بین
این دو وجود دارد .
2- ارزش به معنی عملکرد و اعتبار است و
مفهوم عملکرد قلب مهندسی ارزش است .
3- رویکرد تصمیم گروهی مهندسی ارزش در
فرآیند توسعه موجب تضمین و ارتقاء کیفیت می شود .
4- در فرآیند مهندسی ارزش نیاز به هر کاری
با این هدف دنبال می شود که : کاملاً درست ، نه کمتر و نه بیشتر .
5- کیفیت باید نه تنها به نیازهای فعلی بلکه
حتی بر نیازهای آتی مشتری نیز سایه افکند . مشخصهای کیفی که مد نظر مشتری است ممکن
است متفاوت باشد اما عملکرد مورد نظر مشتری بدون تغییر باقی می ماند . در مهندسی
ارزش عملکرد اصلی به نحو مطمئن و موثر تعیین می شود و برای بهبود هزینه و کاهش
آنها ، عملکردهای ثانوی و فرعی مورد مطالعه قرار می گیرد . در اینجاست که گزینه
های جایگزین و مشابه برای دسترسی به عملکردهای ثانوی با هزینه کمتر بدست می آید .
6- در فرآیند مهندسی ارزش با استفاده از فاز
خلاقیت و هم اندیشی نسبت به تعمیق ایده های متعددی که تولید می شود ، اقدام لازم
به عمل می آید .
7- با بکارگیری استانداردهای مختلف تولید ،
محصولات مختلف تا حد زیادی از عملکردهای کیفی مشابه برخوردار می باشند . تولید
بدون نقص یک قاعده و قانون در تولید تلقی می شود و توجه به کیفیت موجب می شود که
نیازهای مشتری در سطح بسیار بالایی تأمین گردد .
8- برنامه کاری مهندسی ارزش این قابلیت را
دارد که بتوان به طور سازمان یافته نیازهای مشتری را ارزیابی و شناسایی کند و در
عین حال مشخص کند که این نیازها چگونه به نحو مطلوب برآورده گردد .