مقاله ها

1400/11/03
نویسنده : افشین ماهوشی
hc8meifmdc|2010A6132836|Articlebsfe|tblEssay|text_Essay|0xfbff0e7d02000000de02000001000400

«رویکرد دانایی محوری»رهیافت ارتقاء جایگاه علمی ایران در منطقه

                                    (با تاکید بر فرهنگ سازی دانایی محوری )

                                                                         افشین ماهوشی[1]

چکیده :

 وقتی سخن از رسیدن ایران به جایگاه والای علمی در سطح منطقه ،مطابق با اهداف سند چشم انداز جمهوری اسلامی ایران  درافق1404وتوسعه کشور  میشود ،مسلما بایستی خط مشی ها ومبانی ترسیم شده قبلی در خصوص توسعه ملی نیز دچار تغییر و تحولاتی شود ، یکی از این تغییرات ،جایگزینی   سیاست "توسعه دانایی محور" بجای سیاست توسعه صنعتی است ، امروزه دانش کلید توسعه و فناوری است و جامعه ای  که بیشتر آگاه است و میداند به پیشرفت نائل میگردد.البته تحقق این مهم مستلزم رویکردی ملی در این زمینه است ، برای حفظ منافع ملی  و با توجه به عدم آگاهی کافی  از مولفه های  توسعه در سطح ملی گرایش دانایی محوری و دانایی پروری  بسیار راهبردی و سرنوشت ساز میباشد ، لذا بر  پویایی و نوآوری درتمامی عرصه ها برای  توسعه ملی و دانش و دانایی تاکید میشود  ، در این مقاله ضمن اشاره به برخی موانع در مسیر رشد علمی ایران ،به رفع چالشهای موجود در مسیر دانایی محوری  اشاره و  برای فرهنگسازی دانایی محوری ، راهبردهایی مانند : فرهنگ سازی دانایی محوری در حوزه های فرهنگی و فعال سازی فرهنگ سازان در تمامی سطوح جامعه، رفع تحدید رسانه ها و دسترسی آزاد به اطلاعات اثر بخش،- افزایش نظارت دولت همگام با توسعه بخش خصوصی  در حوزه های فرهنگی ، شناسایی و تشکیل بانک اطلاعاتی نخبگان ،نوآوران و اندیشمندان، تخصصی کردن رسانه ها و توسعه انجمنهای علمی دانشجویی و هیات علمی پیشنهاد شده است .

واژگان کلیدی : دانایی محوری . ارتقا علمی  . فرهنگ سازی . دانایی پروری . خلاقیت و نوآوری .سند چشم انداز

1- مقدمه :امروزه هنگامی که   بحث از معلومات و سواد میشود ، تنها به سواد خواندن و نوشتن  اکتفا نمیشود .اطلاعات ودانش بشری با سرعتی بیش از حد تصور پیشتاری میکند . انسانی که در عصر اطلاعات و ارتباطات زندگی میکند تمامی مناسبات و ارتباطاتش با دنیای اطراف دچار تغییر و تحول شده است . ابزار و دارایی و راهبردها و ساختارهای اداری و ... همگی دچار تحول و تطور شده است . دارایی و سرمایه امروز در تمامی حوزه ها ، حتی تجارت بین الملل  دیگر در توسعه  فناوری و کسب و کار و تجارت و حتی مشتری نمیباشد ،بلکه در توسعه دانش و اطلاعات است .راهبردها دیگر نه مشتری گرایی  و نه تحقیق و توسعه بلکه سیستمهای نوآوری و دانش حل مسئله ابداعی[2] است ،سازمانها دیگر سلسله مراتبی و یا ماتریسی نیست بلکه یادگیرنده و دانایی محورند ، لذا در چنین جوامعی لازم است تا توسعه مورد بازنگری و مفهوم آن باز تعریف شود ،مسلما وقتی در سند چشم اندازجمهوری اسلامی ایران کشوری توسعه یافته با جایگاه اول اقتصادی ، علمی و فناوری در سطح منطقه مطرح  و برخورداری از دانش پیشرفته و توانایی در تولید علم و فناوری مورد نظر است ، اهمیت دانایی محوری و دانایی پروری در اینجا معلوم میگردد. ابتدا به مفهوم توسعه پرداخته و پس از ان رویکرد دانایی محوری  را مورد بررسی بیشتر قرار میدهیم .

2- معنا و مفهوم توسعه :

 توسعه یک فرایند مستمر و همیشگی است ،بنابراین جامعه ای که  به مرحله نهایی توسعه رسیده باشد ، وجود خارجی ندارد .

توسعه یک فرایند چند بعدی است ، و تمامی ابعاد حیات انسانی را مد نظر قرار میدهد . در وافع توسعه یک جریان سیاسی چند بعدی است و باید تمامی ابعاد حیات انسان را در بر گیرد . مسلما مفهوم توسعه فراتر از نظریاتی است که غالبا نظریه پردازان در غالب توسعه اقتصادی مطرح میکنند . اما توسعه برخلاف مفهوم رشد ، فراگیر و همه جانبه بوده  و تاکید بر بهبود وضعیت کیفی جامعه دارد، توسعه حقی است که آحاد مردم از آن بایستی برخوردار باشند .

راهبردهای متداول در باب  توسعه  مختلف ، متنوع و متفاوت است ، علت آن نیز مکاتب ، نحله ها و ایدئولوژیهای مختلفی است که برداشتهای ذهنی خود را از آن ارائه داده اند و به این جهت است که توسعه دارای مفهومی نسبی است ،البته امروزه مبحث توسعه فراتر از اقتصاد و صنعت رفته و حتی مرزهای فناوری را در نوردیده و مفهوم "توسعه پایدار در عصر فراصنعتی " نام گرفته است. توسعه ای که با تاکید بر بهزیستی جامعه در عصر حاضر ، راهبردهایی را مد نظر قرار دهد، که موانع و آسیبهای فراروی بشر در آینده را در جهت نیل به عدالت و رفاه و امنیت و .در مجموع  زندگی بهتر از پیش پای بردارد .  از اواخر دهه 1980 توجه  صاحبنظران و برنامه ریزان بطور ناگهانی  به سه موضوع محوری " انسان  شایسته توسعه " " برابری " و " محیط زیست " جلب شد. بین این سه موضوع ،مهمترین موضوع ، مفهوم " انسان شایسته توسعه " یعنی ، انسان دانا و خلاق است . انسانی که دانش و آگاهی را چنان درونی نموده است ،که مبنای کارها و کنشهایش در مواجه با پدیده ها و فرایندها همانا دانش و آگاهی است .  

                                                                                                                    

3- توسعه و نوآوری  و دانایی محوری:

در خصوص توسعه فرهنگی نیز همانند فرهنگ تعاریف مختلفی شده است ، اما تعریفی که بیشتر میتوان به آن استناد کرد، اینستکه" توسعه فرهنگی "فراهم آوردن امکانات و موجبات مشارکت همگانی در فعالیتهای فرهنگی است، بنحویکه شئون فرهنگی جامعه در راستای اهداف و مقاصد متعالی برای تکامل انسان ارتقا یابد .نکته مهمی که در حاشیه این تعریف بایستی  به آن اشاره نمود ، اینکه توسعه فرهنگی از جمله ابعاد مهم اصلی فرایند توسعه محسوب میشود به نحویکه بستر مناسب را برای توسعه فراهم میسازد .[3]

آنچه در تبیین جایگاه فرهنگ در فرایند توسعه  از نظر نباید دور داشت، اینکه فرهنگ در تمامی مراحل زندگی هم حضور و هم تاثیر گذاری لازم را دارد، بنابراین برای نظام فرهنگی میتوان نقش اصلی را قائل شد با توجه به اینکه نسبت عناصر شکل دهنده نظام فرهنگی  به توسعه فرهنگی ، کاملا به " تغییرات فرهنگی "مرتبط است و در این میانه فرهنگ پویا و نوآوری فرهنگی [4]یک راهبرد  مهم تلقی میشود ،با توجه به ویژگیهای فرهنگ که سیالی و انعطاف پذیری و مراتب و وجوه مختلف و متنوع است این امر کاملا طبیعی بنظر میرسد که با بررسی ویژگیها و خصلتهای" فرهنگ پویا و نوآوری فرهنگی"که زایش و آفرینش عناصر از حوزه های توانمند سازی فرهنگی  را بدنبال دارد  ، از ظرفیت زمانی و مکانی رسمی و قرار دادی که حکومتها و قوانین و عرف جامعه تعیین کرده ، زمانی خارج شود که انرژی مازاد ناشی از تفکر خلاق را ایجاد نماید ، اینجاست که  نقش خلاقیت و دانایی  پر رنگتر میگردد و فرهنگ پویا و نوآوری فرهنگی" نیاز مند آزاد سازی انرژیهای متراکم است ، از اینروست که " تحول فرهنگی و انتقال فرهنگی " رخ میدهد ، انسانهای توسعه یافته ای که دانایی و خلاقیت مدار عملکرد آنها را تشکیل داده ، هم افزایی ( سینرژی ) را در فرایند پویایی مبنا قرار داده اند .در تشریح پارادایم« فرهنگ پویا و نوآوری فرهنگی» لزوما بایستی «فرهنگ پذیری» را در انتقال عناصر فرهنگی لحاظ کرد. اگر «فرهنگ پذیری» را به عنوان فرآیندی همگانی در نظر بگیریم که انتقال فرهنگی و اشاعه فرهنگی را انجام می دهد، فرآیند فرهنگ پذیری و انتقال فرهنگی نقطه مقابل «خودمداری فرهنگی» و «قوم مداری» قلمداد میشود، برنتابیدن این دو محور عمده باعث تغییراتی می شود که می تواند ویژگی تحرک و تبادل فرهنگی را بر ذهن ما متبادر سازد، این موضوع دقیقا به تغییر در نگرشها و ارزشهای جامعه بازمی گردد، وقتی یک نظام فرهنگی دچار کاستی هایی می شود و این خلا و کاستی ها در سایر عناصر فرهنگی و حتی اقتصادی، سیاسی و... تاثیرات سوء بجا می گذارد یا آشفتگی اجتماعی را دامن بزند، نگرشهای اقشار مختلف دچار تغییر شده و به دنبال آن ارزشها نیز ممکن است دچار تغییر شود، از اینرو روی آوردن به نگرشهای نو ،سبب ساز «فرهنگ پذیری» می شود، فرهنگ پذیری ممکن است با میل و دلخواه انجام شود که جنبه تعاملی و دو جانبه دارد ولی ممکن است تحمیلی باشد که از آن به عنوان «تهاجم فرهنگی» یاد می شود. (محمود روح الامینی)[5] در پسا تغییر فرهنگی  " مدیریت و برنامه ریزی راهبردی فرهنگی "ما را به « انسجام فرهنگی » میرساند ، در این مرحله نیز دانایی محوری نقش تعیین کننده ای دارد ، لذا انسان توسعه یافته  و دانایی محور  در همه مراحل مبنای توسعه فرهنگی است .بنظر میرسد برای هرگونه تغییر و انتقال فرهنگی و طی شدن فرایند فوق نیاز به فرهنگ سازی اساسی میباشد.

4- فرهنگ سازی و توسعه دانایی محور

از انسان توسعه یافته و فرهنگ پذیر گفتیم ، اما برای " فرهنگ سازی " چه اقداماتی پیشنهاد میشود؟

انسان توسعه یافته دانا و خردمند است و رفتار مبتنی بر دانایی از خصائل وی است و این رفتار خردمندانه ناظر بر چرایی پدیده هاست . انسان دانا برای یافتن پاسخ به اندیشه خود رجوع میکند . حاصل این رجوع و کنش و واکنش ، بروز و ظهور ایده هایی است که پی اولیه فرهنگ سازی است . ایده پردازیها لزوما فرصت ظهور و بروز پیدا نمیکنند ، ولی تعدادی از" ایده های خلاق " که دارای عمق ، کارایی ، توان سازگاری و انعطاف پذیری است ماندگار میشود . معارف یک جامعه در  تعامل با دیگر افکار و اندیشه ها و ایده ها پویا و بالنده وکامل میشود . مرحله بعد ، مرحله باور سازی  است که منطقا نتیجه شناخت است .  رسیدن از مرحله شناخت تا باور کلی به حدی طولانی است که نمیتوان آنها را در یک مرحله جای داد . مرحله باور سازی مرحله عینی  و مهم فرهنگ سازی است .در این مرحله ، شاکله اصلی فرهنگ سامان میابد و تا حد زیادی دارای هویت میشود . انتقال ارزشها پس از باور سازی صورت میگیرد و البته این مهم بسته به نظام ارزشی  در پیشبرد  توسعه دارد . ارزشها وقتی کاملا  درونی شود جهت انتقال و برقراری ارتباط  به عملکرد و رفتار تبدیل میشود و تجلی عینی تبدیل ایده ها به رفتار را در این فرایند خواهیم دید . 

نکته حائز اهمیت در فرهنگ سازی توسعه مبتنی بر دانایی اینستکه همواره ، چالش و تعارض ناشی از مقاومتها ی محافظه کارانه و کند کردن فرایند توسعه وجود داشته است . رسیدن به نقطه تعادل فی مابین ممکن نیست  مگر اینکه انسان توسعه یافته  نوآور و خلاق  با «نیروی خارق العاده تفکر» تعادلی بین «قواعد اجتماعی» و «انحراف از قواعد» برقرارسازد و بدینسان تفکر خود را به خلاقیت نزدیک کند.اصولا ممکن است یک تحول فرهنگی مستلزم نادیده گرفتن برخی ساختارها و قواعد باشد و  از اینرونوآوران فرهنگی دارای ویژگی «قاعده شکنی »هستند. تلاشهای پیشگامان نوآوری فرهنگی  با انتقال و اشاعه فرهنگی تقابلی ندارد،  بلکه ارتباط  افراد با فرهنگهای مختلف باعث میشود «تغییرات فرهنگی»  بوجود بیاید ، مسلما" نوآوری در فرهنگ ، تغییراتی پدید میاورد که ممکن است ضمن بر هم زدن قواعد و برخی معادلات ، محیط را دستخوش تغییراتی نماید و همیشه این تحول ، خوشایند  آن عده ای نیست که به حفظ وضع موجود تن داده اند. آنچه مسلم است اینکه نبود حمایت کافی از نوآوران و دانشمندان و دانایان خود ضربه و ثلمه ای جبران ناپذیر به توسعه دانایی محوری در ایران است ، همچنین مبنای عرفی سرکوب کنجکاوی که از دوران کودکی مقابله با چرایی پدیده ها را به امری جا افتاده مبدل ساخته از جمله موانع فرهنگی توسعه دانایی محوری به حساب میآید. علاوه بر موارد مذکور مهمترین معضل و چالش سوء مدیریت در بها دادن به امور نخبگان و نخبه پروری است ،  نبود حمایتهای مدیران در سطح عالی از جمله موارد مهمی است که افراد خلاق و کارآمد را نگران و دانایی را تضعیف میکند ، در واقع تفکر غالب مدیریتی حاکی از بی اهمیتی نوآوری و دانایی در مقابل سایر امور است مثلا : امور مالی و جبران کسر اعتبار و بینش غالب مدیران بر مبنای کاهش هزینه بجای استفاده از دارایی فکری کارکنان و اساتید برای درآمد زایی و همچنین راهکارهای افزایش سرمایه گذاری در بخشهای دلالی و خدماتی ، استفاده از بازار بورس و خرید سهام و..از جمله مسائلی است که زمامداران مراکز صنعتی و آموزشی را بخود مشغول داسته است . نوناکاو تاکوچی مدعی شدند که تاکنون مدیران کمی موفق به درک مفهوم مدیریت دانش شده اند. چرا که ایشان معنای دانش و الگوهای خلق و به کارگیری آن را بد فهمیده اند از فردریک تیلور تا هربرت سایمون به سازمان به عنوان ماشینی برای پردازش اطلاعات نگاه می شده است. به همین جهت، تنها دانش مفید، دانش رسمی و سیستماتیک یا سخت بوده است: داده ها، رویه های سازمانی، نرم افزارها، فیلمها، گزارشهای سازمانی، بیانیه ماموریت، نمودار سازمانی و امثالهم. این نوع دانش به سادگی قابل پردازش رایانه ای، انتقال الکترونیکی و ذخیره در پایگاههای داده است. شاخصهای سنجش این نوع دانش نیز سخت و شمارش پذیر است: افزایش کارایی، قیمتهای پایین یا افزایش بازگشت سرمایه و...

حرکتهای علم ستیز  ، ناکارآمدی سیتم اداری و اجرایی در حمایت از نوآوران و پژوهشگران و اقدامات پژوهشی، فقدان اخلاق وبی توجهی به  فرهنگ مطالعه و... باعث شده تا فرهنگ پژوهش ناکارآمد بوده و اثر بخشی لازم را نداشته  باشد معمولا پژوهشگران ما فرصت کافی در  استفاده از فرصتهای مطالعاتی را ندارند و چنانچه تحقیقی انجام دهند سیستم اداری- مالی آنقدر آنها را در پیچ و خم مسائل اداری مالی سرگردان میکند که از کرده خود پشیمان و نادم همچون سایر همکاران خود به آموزش دادن بپزدارند  و یکی از عوامل مخل در امر تحقیق که پدیده شوم فرار مغزهاست ناشی از همین بی توجهی ها میباشد ،  مسلما بهادادن به محققین نمونه و خلاق خود باعث جلوگیری ازاین پدیده مضر (فرارمغزها)میشود . در مجموع موانع فوق موانع توسعه دانایی محوری و دانایی پروری محسوب میگردد .

5- موانع و چالشهای فراروی توسعه علمی در ایران

1-5بوروکراسی  و پیشینه  سازمانی :بطور کلی توسعه علمی در سازمانهای ما از جمله مفاهیم غریب است و بدیهی است عالم و دانشمند برای انجام امور خود چه در سازمانهایی که در رابطه با کار تحقیقاتی خویش با آنها سر و کار دارد و چه سازمانهای دیگر با مشکلاتی مواجه است ، در مجموع  سازمانها بگونه ای سازماندهی شده که از لحاظ ساختاری و ریخت شناسی با بروز کوچکترین تغییر و نوآوری  دچار نوعی بحران هویت میشود ، لذا مقاومت  و روحیه محافظه کارانه از ملزومات این سازمانهاست .

2-5 تکلیف گرایی بجای نتیجه گرایی : یکی از عوامل فرهنگی برون سازمانی که متاسفانه با سوء استفاده  از مفاهیم ارزشی بسیار والا ی دینی توسط افراد یا برخی مدیران نالایق و ناشایست مورد استفاده  قرارگرفته است .اینستکه عده ای مامور به تکلیف بودن را دستاویزی برای عجز(یا ) تنبلی خویش در نرسیدن به نتیجه و اثر بخشی قرار میدهند  و عقیم ماندن فعالیت را به قضا و قدر نسبت میدهند و سریعا مامور به تکلیف و نه نتیجه گرفتن را طرح میکنند. 

3 -5-ساختار نظام آموزشی کشور :  از جمله عوامل مهم فرهنگی در تقابل با توسعه علمی و تحول  و خلاقیت «نظام آموزشی کشور» است ، این نظام از دبستان تا دانشگاه و نحوه برگزاری کنکور  و آزمونها و ارزیابیها را شامل میشود . چه در کلاس درس دانش آموز پیشنهاداتی خارج کلاس درسی  بدهد ، چه دانشجو در دانشگاه پیشنهادی غیر متعارف ( و در واقع خلاقانه ) که میتواند مبنای یک حرکت علمی و کارآف?رینانه بشود را  ارائه نماید  ، همه سرکوب میشود . اصولا سئوال و کنجکاوی که پایه توسعه علمی و دانش است در نظام آموزشی ما هیچگاه  راهی ندارد .

4-5عدم وجود بینش تحقیقاتی[6] و خلاقانه در ایران :

در ایران گریز از پژوهش امری متداول بوده و متاسفانه هنوز نیز چنین است ، اساتید بیشتر ترجیح میدهند تدریس کنند تا تحقیق و این عادت روزمره در اکثر حوزه های آموزشی مشاهده میشود ، اساساً مقوله پژوهش در کشور ما همراه بامسأله آموزش، پیشرفت قابل توجهی نداشته است و افراد متخصص آنقدر که برای آموزش ارزش قائل هستند به امر پژوهش توجه چندانی ندارند. در کشور ما آموزشها با پژوهش توام نمیباشد و این خود عیب بزرگی برای برای سیستم تعلیم وتربیت است . دکتر محمد علی برخورداری رئیس دانشگاه تربیت معلم نیز ایجاد نشدن باور و ایمان پژوهشی بین مسئولین درجه اول کشور را از مشکلات و موانع پژوهش در ایران عنوان می کند مسئولان چندان اهمیتی برای پژوهش قائل نیستند و تحقیقات را صرفا به نگارش چند مقاله و بازگویی مفاخر گذشته و برگزاری یادواره و جشنواره و بزرگداشت محدود میدانند ، اگر چه برگزاری اینگونه یادواره ها و ... به خودی خود امری پسندیده است ، ولی  ما خود را  به  این مفاخر و گذشتگان نباید سرگرم کنیم و رسانه های ما ، به خصوص " صدا و سیما " باید با  آموزش مردم به توسعه فرهنگی امر پژوهش و توسعه خلاقیت محققان  همت گمارد .

 5- 5ریشه فرهنگی کشتن نبوغ و تضعیف دانایی پروری :

البته این بی علاقگی به کنجکاوی و تحقیق ریشه در نگرش فرهنگی ایرانیان نیز دارد ، هر چند ایرانیان از‏ پیشینه‌ فرهنگی‌عظیمی ‌برخوردار بوده اند و‏ دانشمندان‌  ‏اسلامی ‌ماسر آمد علومی چون جبر و هندسه و شیمی و طب بوده اند، لکن شرایط زمانه و استعمار و استثمار چندین قرن ما را به آماده خوری و مصرف گرایی تشویق کرده و بطور کلی فرهنگ ما " دیدن کلفتی نان و نازکی کار را ترویج نموده است " کنجکاوی و‏ (Why Know) چرائی‌‏ دانش‌‏ جای خود را صرفا بهHOW Know چگونگی مفاهیم و دانسته ها داده است ، سرکوب کنجکاویهای نشات گرفته از خلاقیت ذهنی کودک و نوجوان در مدارس همچنین،  فقدان «روحیه مطالعه » «پرورش خلاقیت » « فرهنگ کار و نوآفرینی› از دیگر موانع فرهنگی توسعه دانایی پروری در کشور ماست .

6 - 5عدم تعامل دانشگاه و صنعت در زمینه حمایت از تحقیقات نخبگان 

دلسردی محققان و نخبگان به عدم تعامل دانشگاه و صنعت نیز مربوط میشود ، صنعت و دانشگاه زبان مشترکی در تبیین و تفهیم دانش و کاربردها ندارند ، از سویی چون  فرهنگ لازم برای پژوهش و پژوهشگری وجو د ندارد طبعا  اعتقادی به پژوهش و نقش آن در بهینه کردن عملکرد فعالیتهای اقتصادی نیز  وجود ندارد. نبود رابطه درست بین تحصیلات دانشگاهی و همچنین نداشتن ارتباط مطلوب و صحیح مراکز تحقیقاتی قلمروهای کاربردی از مشکلات موجود است و آن هم به دلیل ساختار آموزشی غلط در کشور است که به جای کیفی گرایی به سوی کمی گرایی پیش می  رود.

 

5- 7  نبود حق مالکیت معنوی و کپی رایت برای نخبگان و نوآوران

علاقه مندان به کارهای علمی- تحقیقاتی ،از فقدان مالکیت معنوی آثار خود نگرانند و از عدم حمایت حقوقی و قانونی در مقابل سارقان آثارشان بسیار معترضند ، ولی آنچه به جایی نرسد فریاد است.بنا به شواهد و قراین فراوان، حقوق مادی و معنوی مولف و مترجم و محقق در ایران رعایت نمیشود ،موارد متعدد سرقتهای پژوهشی و ادبی دیده شده است آثار زیادی از دانشجویان وپژوهشگران و... بنام شخص دیگری چاپ شده و این از جمله عواملی است که سبب میشود، پژوهشگر با فراغت و آسودگی فکری نتواند کار تحقیقاتی انجام دهد .   

8-5سوء مدیریت در بها دادن به امور نخبگان و نخبه پروری

نبود حمایتهای مدیران در سطح عالی از جمله موارد دیگری است که افراد خلاق و کارآمد را نگران و دانایی را تضعیف میکند ، در واقع تفکر غالب مدیریتی حاکی از بی اهمیتی نوآوری و دانایی در مقابل سایر امور است مثلا : امور مالی و جبران کسر اعتبار و بینش غالب مدیران بر مبنای کاهش هزینه بجای استفاده از دارایی فکری کارکنان و اساتید برای درآمد زایی و همچنین راهکارهای افزایش سرمایه گذاری در بخشهای دلالی و خدماتی ، استفاده از بازار بورس و خرید سهام و..از جمله مسائلی است که زمامداران مراکز صنعتی و آموزشی را بخود مشغول داسته است . نوناکاو تاکوچی مدعی شدند که تاکنون مدیران کمی موفق به درک مفهوم مدیریت دانش شده اند. چرا که ایشان معنای دانش و الگوهای خلق و به کارگیری آن را بد فهمیده اند از فردریک تیلور تا هربرت سایمون به سازمان به عنوان ماشینی برای پردازش اطلاعات نگاه می شده است. به همین جهت، تنها دانش مفید، دانش رسمی و سیستماتیک یا سخت بوده است: داده ها، رویه های سازمانی، نرم افزارها، فیلمها، گزارشهای سازمانی، بیانیه ماموریت، نمودار سازمانی و امثالهم. این نوع دانش به سادگی قابل پردازش رایانه ای، انتقال الکترونیکی و ذخیره در پایگاههای داده است. شاخصهای سنجش این نوع دانش نیز سخت و شمارش پذیر است: افزایش کارایی، قیمتهای پایین یا افزایش بازگشت سرمایه و...

حرکتهای علم ستیز  ، ناکارآمدی سیتم اداری و اجرایی در حمایت از نوآوران و پژوهشگران و اقدامات پژوهشی، فقدان اخلاق وبی توجهی به  فرهنگ مطالعه و... باعث شده تا فرهنگ پژوهش ناکارآمد بوده و اثر بخشی لازم را نداشته  باشد معمولا پژوهشگران ما فرصت کافی در  استفاده از فرصتهای مطالعاتی را ندارند و چنانچه تحقیقی انجام دهند سیستم اداری- مالی آنقدر آنها را در پیچ و خم مسائل اداری مالی سرگردان میکند که از کرده خود پشیمان و نادم همچون سایر همکاران خود به آموزش دادن بپزدارند  و یکی از عوامل مخل در امر تحقیق که پدیده شوم فرار مغزهاست ناشی از همین بی توجهی ها میباشد ،  مسلما بهادادن به محققین نمونه و خلاق خود باعث جلوگیری ازاین پدیده مضر (فرارمغزها)میشود . در مجموع موانع فوق موانع توسعه فرهنگ دانایی محوری و دانایی پروری محسوب میگردد .

 6تعریف مدیریت دانایی و کاربردهای آن در سازمانها:

دورنمای تاریخی از مدیریت دانایی امروزی، به این مطلب اشاره دارد که مدیریت دانایی یک خواسته قدیمی بوده است. دانایی شامل دانستن و دلایل دانستن به وسیله فلاسفه غربی به صورت مدون شاید هزار سال قبل ایجاد شده باشد. همچنین فلاسفه شرقی یک مشارکت هم اندازه در تدوین دانایی داشتند (ویگ، 1999). برخی دیگر از این هم فراتر رفته اند و معتقدند که تلاشها و نیروهای انسانهای اولیه در محیط ناآشنای زندگی خود برای فهم روابط و بقا، نمونه های عملی از جستجوی دانایی و هدایت آن دانایی به سود خود است.

از مدیریت دانایی تعاریف مختلفی شده است اما به طور کلی می توان گفت مدیریت دانایی عبارتست از تلاش برای کشف دارایی نهفته در ذهن افراد و تبدیل این گنج پنهان به دارایی سازمانی به طوری که مجموعه وسیعی از افرادی که در تصمیم گیریهای شرکت دخیل هستند بتوانند از آن استفاده کنند. (داونپورت و پروساک 1988). پس مدیریت دانایی فرایندی است که به سازمانها یاری می کند اطلاعات مهم را بیابند، گزینش و سازماندهی و منتشر کنند و تخصصی است که برای فعالیتهایی چون درک مشکلات، آموختن پویا و تصمیم گیری ضروری است. مدیریت دانایی: نقش حیاتی درحمایت از یادگیری سازمانی ایفا می کند. ، زیرا تسهیم اثربخش دانــــایی جمعی سازمان را تسهیل می کند. مدیریت دانایی، فرایند سیستماتیک منسجمی است که ترکیب مناسبی از فناوریهای اطلاعاتی و تعامل انسانی را به کار می گیرد تا سرمایه های اطلاعاتی سازمان را شناسایی، مدیریت و تسهیم کند. این دارائیها شامل پایگاههای اطلاعاتی، اسناد، سیاستها و رویه ها می شود. علاوه براین، هم دانش آشکار و هم دانش ضمنی کارکنان را شامل می شود، و از روشهای متنوع و گسترده بـــرای تصرف، ذخیره سازی و تسهیم دانش در داخل یک سازمان استفاده می کند.
مدیریت دانایی این امکان را به ســـازمان می دهد که دانایی جدید را به شکل ایجاد، اعتبار و بخش کاربرد به خدمت بگیرند و بدین ترتیب گستره ای از ویژگیهای سازمانی را با قادرساختن شرکت به عملکرد هوشمندانه تر بهبود بخشد. مطالعات تطبیقی موید اینستکه 80 در صد بزرگترین شرکتهای دنیا ( نظیر کداک ،ایستمن ، فورد و...) مدیریت دانایی را بکار گرفته اند .در این سازمانها دانش بعنوان یکی از مهمترین منابع سازمانی و دارایی های سازمان به حساب میاید. بسیاری از سازمانها ، مدیریت دانایی را برای تصرف سرمایه های فکری کارکنانشان بکار میگیرند. [7]

نتایج تحقیقات دانشگاه سایمون فراسر نشان میدهد مهمترین شاخص ارزیابی نواوری در سازمان مدیریت دانایی است و رابطه تنگاتنگی بین مدیریت دانایی و نواوری است . مدیریت دانایی در سازمانها  به امر تحقیق و توسعه فرایندها و فراگردها کمک شایانی مینماید .

  مسلماآنچه که سبب  موفقیت مدیریت دانایی به عنوان یک ابزار استراتـژیک است، اینست که افـراد بــــه عنوان صاحبان دانایی مورد توجه قرار گیرند و فرایندهای سازمانی به گونه ای هدایت و هماهنگ شود که دانایی به کل سازمان تسری  یابد. در عین حال، دانش و دانایی بر سلسله مراتب سازمانی ارجح تر باشد و همواره شناخت صمیمی از بازار و هدف آن وجود داشته باشد که این نیازمند پویایی سازمان است و همواره به صورت عملیاتی راههایی برای همکاری و مشارکت اجزای سازمان در مورد مدیریت دانایی وجود داشته باشد. در دسته بندی ای کــــــه از سوی صاحب نظران کسب و کار ارایه می شود، دهه 1980، دهه جنبش کیفیت (تاکید بر اینکه برای دستیابی به کیفیت بهتر، همه کارکنان باید از قدرت فکری خود بهتر استفاده کنند)؛ دهه 1990، دهه مهندسی مجدد (استفاده از فناوری برای بهبود فرایندهای کسب و کار و کاهش هزینه ها)؛ و دهه 2000، دهه مدیریت دانایی و خلاقیت  لقب گرفته است اما آیا دانش، اطلاعات، داده دارای معانی یکسان است؟ از پیشرفتهای اصلی در مسیر تعریف دانش، شناخت تفاوت میان دانش، اطلاعات و داده ذکر شده است. داده، مجموعه ای از حقایق و امور مسلم درباره یک پدیده است. اطلاعات شامل سازماندهی، گروه بندی و مقوله بندی داده ها در الگوهایی معنادار است؛ و دانش، اطلاعاتی است که با تجربه، زمینه، تعبیر و تامل ترکیب شده و اقدام صحیح را ممکن می سازد (DAVEPORT AND PRUSAK| 1998). چک لند (CHECKLAND AND HOLWELL| 1998) تقسیم بندی دیگری را در چهار مرحله ارایه می دهد که در مرحله اول داده به معنای حقایقی است که در اطراف ما وجود دارد. این لغت از کلمه لاتین (DARE) استخراج شده که به معنای دادن است. از حجم زیاد داده هایی که به ما داده می شود، آن بخشی که مورد توجه ما قرار دارد، دریافته (CAPTA) نامیده می شود که از لغت لاتین (CAPERE) به معنای دریافتن برداشت شده است. دریافتـــــه های ما در صورتی که در زمینه ای قرار گیرند و به عنوان بخشی از کل فراگیرتری معتنابه شوند، اطلاعات نام دارند.[8]این فرایند می تواند ادامه یابد و به چارچوبهای گسترده تری از اطلاعات مختلف و مرتبط به هم منجر شود که در آن صورت باید از لغت دانش استفاده کرد. نوع دیگری از دانش در سازمان وجود دارد که دیگر به صورت عینی (OBJECTIVE) قابل پردازش نیست، بلکه خاصیتی ذهنی (SUBJECTIVE) دارد؛ بخش زیادی از تولید دانش در سازمان مرتبط با به کارگیری این نوع غیرصریح از دانش و تبدیل آن به فناوریها و محصولات واقعی است. در این فرایند، دانش فردی کارکنان تبدیل به دانش سازمانی ارزشمند برای کل شرکت می شود. اگرچه هردوی آنها دو روی یک سکه اند؛ دانش ضمنی برای انجام امور و فعالیتها ضروری است و وابسته به افراد و درون ایشان است؛ دانش صریح سازمان غیروابسته به افراد است، لیکن به پشتوانه دانش ضمنی کارکنان رشد می کند.
دانش ضمنی یک فرد با مطرح شدن در جمع تبدیل به دانش ضمنی دیگران می شود (تبدیل در سطح)؛ دانش صریح سازمان با درونی شدن و تجربه شخصی به دانش ضمنی تبدیل می شود (تبدیل در سطح و شکل). دانش ضمنی فرد، برای مثال با تدوین گزارشهای سازمانی، به دانش صریح و سازمانی تبدیل می شود (تبدیل در سطح و شکل). ترکیب دانشهای صریح در بخشهای مختلف سازمان، می تواند مورد استفاده فردی در یک بخش قرار گیرد و تبدیل به دانش صریح جدیدی شود. (تبدیل در سطح)

نوناکا (NONAKA| 1991) تنها مزیت پایدار یک سازمان به عنوان یک کل را، در خلق دانش جدید، انتشار آن در اجزای سازمان و به کارگیری در محصولات، خدمات، فرایندها و نظامهای سازمانی دانسته است.

مدل عمومی دانش، جریان دانش را در چهار فعالیت عمده سازمان میدهد:(NEWMAN AND CONRAD| 1999)
1 - خلق دانش، اشاره به کلیه فعالیتهایی دارد که مـــــوجب ورود دانش جدید به سازمان می شود؛
2 - ذخیره و نگهداری دانش که حفظ و موجود بودن دانش در سازمان را تضمین می کند؛
3 - انتقال دانش شامل جریان یافتن دانش از یک گروه یا فرد در سازمان به گروه یا فرد دیگری؛
4 - به کارگیری دانش شامل فعالیتهایی است که از دانش در فرایندهای کارآفرینی استفاده می کنند.
 مسلما نقش رهبری در عملیاتی شدن و کاربردی ماندن این چهار فعالیت عمده حائز اهمیت است .
به تبع تبدیل دانش به منبع استراتژیک برای رقابت و بقای سازمانها و جوامع، نیاز به توسعه و اشراف بر روشهای خلق، اشتراک و به کارگیری آن حیاتی می شود. تقاضا برای دانش به نوبه خود به تقاضا برای افزایش ذخیره دانش و توزیع آن منجر می شود. (
NORTH| 1991) اطلاعات از طریق فرایند انسانی و اجتماعی فهم مشترک، در هر دو سطح فردی و سازمانی به دانش تبدیل می شود؛ و به همین خاطر مدیریت دانش از مدیریت اطلاعات متفاوت است. مدیریت اطلاعات، ابتدا راه حل فناورانه را در نظر می گیرد و فرهنگ و رفتار کارکنان را در مرتبه دوم اهمیت قرار می دهد. این نگرش، می تواند یکی از علتهای بازدهی کم سرمایه گذاریها در فناوریهای اطلاعاتی باشد. مدیریت دانش با تاکید بر اهمیت انسانها و رفتار وفرهنگ کاری آنها به جای تاکیدات فناورانه مدیریت اطلاعات، آغاز می شود و چارچوب معماری آن از دو بعد اجتماعی و فنی تشکیل شده است.

دانایی به وسیله افراد تولید می شود و فناوری به عنوان یک وسیله، نه به عنوان ارباب، به سازمان خدمت می کند.
خلق دانایی، شامل خودانگیختگی و ظهور شبکه های خود - سازماندهی، می شود.
آزمایش (به عنوان مثال، خلبانی) در آزمون تسلط دانایی، مدون سازی و روشهای انتقال، امری مهم است که هر دو فرایند اندازه گیری کمی و کیفی را شامل می شود.

ساختار به عنوان قسمتی از فرایند مهم است اما درواقع، دغدغه این است که تضمین کنیم تا خودانگیختگی، خلاقیت و نوآوری خاموش نشود.

رشد روز افزون علوم مختلف و گستردگی و پیچیدگی روابط سازمانی در عرصه داخلی و خارجی مدیریت امروز را ناگزیر از توجه جدی برای انتخاب شیوه برخوردی مناسب با ابزاری مهم به نام" اطلاعات" کرده است. اطلاعات در دنیای امروز مهمتری و کارآمدترین سلاح ها در عرصه رقابت های تجاری، سیاسی، فرهنگی و... هستند. در این بین سازمانها و شرکتهایی موفق هستند که با انتخاب و گزینش شیوه ها و روش هایی مناسب بهترین، بیشترین و کم هزینه ترین اطلاعات مورد نیاز خود را تولید یا جمع آوری کنند و با ابزارهایی مناسب اعم از نیروی انسانی و یا ابزارهای الکترونیکی آنها را  پردازش و قابل گزارش گیری نمایند و گزارشهای خروجی ازطریق اطلاعات را دراختیار واحد ها واجزا  خود قراردهند تا درانتخاب سیاست ها وبرنامه ریزی درون تشکیلا تی خود ازآن ها استفاده کنند..

اما تمرکز حاضر بر دانایی به طور عمده اغلب بر اثربخشی های اقتصادی تاکید دارد. و انسان توسعه یافته  نقش اصلی را در سطح مدیریت دانایی ایفا میکند، چرا که این واقعیت آشکار شده است که دستیابی به سطحی از رفتار اثربخش برای رقابت عالی و سطح بالا ضروری است و این مستلزم این است که همه افراد سازمان در نظر گرفته شوند. و ما برای این کار باید بین شناخت، انگیزش، رضایت فردی، احساس امنیت و خیلی از عوامل دیگر یکپارچگی و هماهنگی ایجاد کنیم. (دراکر 1998، بالدینگ 1966، کلیولند 1980، استوارت 1991). امروزه مدیریت دانایی با فشار اقتصادی ایجاد نمی شود بلکه جنبه مهم مدیریت دانایی رفتار توام با اثربخشی خلاقانه  افراد است.در مدیریت دانایی امروز تاکید براین است که افراد دارای قدرت فکرکردن و تجزیه و تحلیل مسائل بشوند و افراد بیشتر دارای وظایف عقلائی باشند تا فعالیتهای یدی و باید به کارکنان آزادیهای فکری داد تا بتوانند در مورد کار خود اظهارنظر کنند. و این دریافتها در مورد مدیریت دانایی به صورت اتفاقی نیست ، بلکه براثر کار و تجربه طولانی از دهه 1980 به این طرف میباشد.

6 نقش آموزش در توسعه جامعه دانایی محور

امروزه پیچیدگی عوامل و شاخصهای موثر در توسعه به حدی است که کارشناسان در تعیین یک الگوی مشخص برای بررسی توسعه در یک جامعه عاجزند از این رو با تلفیق عوامل گوناگونی چون آموزش، اقتصاد، بهداشت و... به مفهوم گسترده و واحدی موسوم به توسعه پایدار رسیده اند. در این بین تاثیر و نقش شاخصهای آموزشی در توسعه پایدار بسیار مهم و اساسی است. به همین دلیل وقتی از توسعه اطلاعاتی سخن به میان می اید دامنه گسترده ای از فرایند های پیچیده آموزشی در ذهن متبادر خواهد شد. توجه به توسعه اطلاعاتی و پرداختن به آن از منظر تکنولوژیک می تواند راهگشای بسیاری از موانع و مشکلات آموزشی در توسعه پایدار باشد.عصر حاضر با سیطره و انقلاب ابزارهای اطلاعاتی و ارتباطی امکانات فراوانی در راه تسهیل روند توسعه اطلاعاتی به خود می بیند؛ که بدون شک ماحصل کاربرد علمی و صحیح از آنها دستیابی به توسعه پایدار خواهد بود.پدیده فناوری اطلاعات و ارتباطات(ICT ) با توجه به گستردگی قابلیتها و امکانات بالقوه ای که دارد شرایط و بستر های مناسبی را درجهت کاربردی شدن تکنولوژی در تمام شئون زندگی بشر فراهم کرده است. بهره گیری مناسب از این پدیده جهانی کلیه مراحل تولید، پردازش، طبقه بندی و انتقال اطلاعات را در کوتا هترین زمان ممکن میسر می سازد. اغراق نیست اگر ادعا کنیم که امروزه سلامت اقتصادی ملتها با سطح مهارتهای ایشان در فناوری اطلاعات و ارتباطات سنجیده می شود و در این میان نقش و جایگاه امر اموزش و توسعه مهارت های علمی و عملی بدون تردید بسیار مهم و اثر گذار در روند توسعه اطلاعاتی خواهد بود. در این مجال دیدگاه موجود در مورد آموزش شامل کلیه فرآیند های تبادلی داده ها و اطلاعات در حجم و اشکال مختلف و با هر وسیله قابل انتقال می باشد.به عبارت بهتر به مسئله آموزش به دور از جز نگری پرداخته شده است و مفهوم عام آن که مبتنی بر داد و ستد اطلاعاتی در بسترهای مختلف انتقال است خواهد شد. وقتی سخن از توسعه اطلاعاتی به میان می آید جایگاه ونقش تاثیر گذار اطلاعات در روند حرکتی جامعه برای بهبود سیستم های تولید تا توزیع اطلاعات به خوبی احساس خواهد شد. در مباحث توسعه اطلاعاتی مدیریت نظام یافته بر روند تولید داده، پردازش داده و توزیع اطلاعات صورت می پذیرد و با این دیدگاه جایگاه و حق شهروندی برای زندگی در جامعه اطلاعاتی آزاد تعریف پذیر می شود . در اینگونه جوامع که تعریف و نگاه معینی برموضوع هدایت اطلاعات و رشد اطلاعاتی جامعه وجود دارد تقسیم بندی و مرز بندی های متعارف از بین می روند و ابزارهای تکنولوژیک در خدمت توسعه اطلاعاتی چنان فعالیت می کنند که همه شهروندان جامعه قادر باشند در نظام هایی معین و شفاف نسبت به انتخاب و کاربری اطلاعاتی مورد نظر خود اقدام کنند.گام اساسی در راه توسعه مناسب و به روز اطلاعاتی در یک جامعه دانش مدار هماهنگی و نیاز سنجی دقیق برای تعیین اولویت ها و کمبودهای مورد نیاز در ساختار جامعه دانش محور است.اگر بخواهیم کارکرد توسعه اطلاعاتی را به صورت شماتیک در یک جامعه دانایی محور مورد تحلیل و توجه قرار دهیم بایستی به دو شاخص کمی و کیفی در توسعه اطلاعاتی بپردازیم در واقع توسعه اطلاعاتی وقتی می تواند بستر های مناسب برای ایجاد یک جامعه دانش محور را فراهم کند که از نظر اطلاعاتی هم به رشد طولی جامعه کمک کند و هم در رشد عرضی جامعه موثر باشد.به عبارت دیگر و قتی از شاخص های کمی در یک جامعه دانش محور صحبت می کنیم توجه اصلی معطوف به رشد طولی جامعه اطلاعاتی می باشد که این آموزش های می تواند شامل گسترش گروههای سنی تحت آموزش، گسترش حجم تولید اطلاعات، گسترش و تنوع درابزارها و علوم مورد آموزش و... باشد.

هنگامی هم که از شاخص های کیفی در توسعه اطلاعاتی یک جامعه دانش محور سخن به میان می آوریم کارکرد مورد انتظار از این شاخص ها کمک به افزایش رشد عرضی در جامعه دانش مدار خواهد بود. از شاخص های آموزشی این بخش می توان به بالا رفتن سطح علمی، دقیق تر شدن امکانات و ابزارهای آموزشی، تخصصی تر شدن علوم آموزشی و... اشاره کرد.

7- «رویکرد دانایی محوری»رهیافت ارتقاء جایگاه علمی ایران در منطقه
امروزه در عصر ارتباطات و اطلاعات و بعبارتی در عصر "دانایی محوری و نوآوری "  یکی از مهمترین معیارها در بررسی  و تعیین سطح توسعه یافتگی جامعه  میزان خلاقیت و دانایی  انسان توسعه یافته است . با این دیدگاه  اگر  از دانش  فناورانه به عنوان یک زیر ساخت اساسی در زمینه فراهم کردن بسترهای لازم جهت دست یابی به توسعه دانایی محور یاد  کنیم بایستی ملزومات و امکانات گسترش چنین آموزش هایی را نیز فراهم آوریم و این خود نیاز مند تعیین چهارچوبها و استانداردهای مشخصی است تا کلیه امور آموزش های تکنولوزیک چه در بعد سخت افزاری و چه در بعد نرم افزاری با هدفمندی گزینش و هدایت شوند. بهر حال به تولید و انتشار دانش ، آموزشهای مستمر ، ایجاد سازمانهای یادگیرنده و خلاق و تحول سازمانهایی با ساختار بوروکراتیک در جهت حمایت از نخبه پروری و دانایی محوری ، نخواهیم رسید  مگر آنکه عناصر گسترش جامعه دانایی محور در کشور محقق شود ، عناصری چون برابری همه اقشار ملت  در استفاده از امکانات آموزشی و تحقیقاتی ، آزادی بیان  در ارائه تمامی حوزه های علمی و دانشهای نوین ،پذیرش تنوع و تکثر فرهنگی ، که همه این عناصر نبایستی در تعارض با قانون اساسی کشور باشد . نکته اساسی آینستکه تولید و انتشار دانش ،حاصل تعامل انسانها با یکدیگر و به اشتراک گذاردن ایده ها ست. ایده ها ممکن است در ذهن افراد شکل گیرد، اما اساسی ترین واحد تولید دانش در یک سازمان و نهاد اجتماعی تیمهای کاری هستند. مسلما برای توسعه فراگیر کشور بایستی ضمن در نظر گرفتن " تفاوتهای فرهنگی" با محوریت فرهنگ دانایی محور و نوآوری "ارادة ملی"  دربرنامه های توسعه گرا مد نظر قرار گیرد . از سویی  اولا بایستی آموزش وپرورش دانا پرور دراولویت قرار گیرد ثانیا روحیه تحقیق و پژوهش در آموزش وپرورش و آموزش عالی کشور مدنظر باشد. با نگاهی اجمالی به سقف اعتبارات تعیین شده دربرنامه های توسعه گرای کشور وهمچنین کارکرد رسانه ملی ـ صدا و سیما ـ که بیانگر استراتژی وسیاست های نظام است درمیابیم  که متاسفانه تاکنون درنظام جمهوری اسلامی ایران آموزش وپرورش ،پژوهش و آموزش عالی  چندان  دراولویت نبوده است ومسلما اگر طبق فرمایش مقام معظم رهبری که سند چشم انداز را اجرایی دانستند و توانایی انجام آنرا منوط به برنامه ریزی صحیح و پیدا کردن راه ( رهیافت ) دانستند ، رهیافت ارتقا جایگاه علمی ایران ،رویکرد دانایی محوری و جنبش نرم افزاری در همه حوزه های علمی است ، آنچه در نوشتار حاضر مورد تاکید بوده اینکه" توسعه  مبتنی بر دانایی محوری" در واقع توسعه خلاقانه "توسعه علمی " است . مسلما راهبردهایی برای "محوریت دانایی محور و نوآوری" در برنامه توسعه کشور پیش بینی شده ولی آنچه در جمعبندی مقاله  بعنوان حسن ختام مقاله ارائه میشود بشرح زیر میباشد :

1- فرهنگ سازی دانایی محوری در حوزه های فرهنگی و فعال سازی فرهنگ سازان در تمامی سطوح جامعه : چنانچه اشاره شد فرهنگ سازی با اتکا بر خود باوری و توانمند سازی اندیشه ها در جهت خلاقیت و نوآوری  حرکت میکند ، چنانچه حوزه های فرهنگی در این راستا فعال شوند ، جریان انتقال دانش واطلاعات ساماندهی شده و سایر حوزه ها را تحت تاثیر قرار میدهد.رسانه ها ( بالاخص صدا و سیما ) بایستی  بعنوان کانون فرهنگ سازی دانایی پروری را سر لوحه استراتژیهای خود قرار دهند و حجم تعاملات فکری فرهنگی  را به توان و سینرژی ( هم افزایی ) برسانند .

2- رفع تحدید رسانه ها و دسترسی آزاد به اطلاعات اثر بخش : بدیهی است در جامعه ای که داعیه توسعه دارد و همینک شعار جهانی شدن و تاثیر گذاری بر ملتها و ... را سر میدهد و میخواهد در عصر ارتباطات، تجارت الکترونیکی و ... سری  در بین سردمداران باشد لازم است یادگیری فراگیر هم راستا با توسعه را سرلوحه سیستهای خویش قرار دهد .لذا مشارکت مردمی در اصلاحات فرهنگی سیاسی، اقتصادی  در جامعه ای که از انسانهای دانا و آگاه تهی است عقیم و نافرجام است و این مهم ممکن نیست مگر به اینکه دسترسی مردم به دانش و اطلاعات اثر بخش آزاد باشد .تحدید رسانه ها ( اعم از مطبوعات ، اینترنت و صدا و سیما ) خصوصا از جنبه یاددهی و تعامل دانش و اطلاعات  امری مضر برای توسعه فراگیر میباشد.

3- افزایش نظارت دولت همگام با توسعه بخش خصوصی  در حوزه های فرهنگی :در جامعه دانایی محور رفتارها باید عقلایی باشد و مسائل با تصمیم گیری بجا و منطقی حل شود . بعبارتی جامعه بایستی به سمت حل خلاقانه مسائل سوق داده شود و این ممکن نیست مگر با آموزش که در بند 1و 2 اشاره شد، ولی آنچه بعنوان راهبرد در عقلایی کردن جامعه مهم است اینکه دولت نقش نظارتی داسته باشد تا اینکه تمامی حوزه ها و ابزارهای توسعه فرهنگی را در اختیار مطلق خود داشته باشد . در جامعه دانایی محور دولت باید در حاشیه باشد ، نظارت کند و در تقویت نخبگان و دانایان  بیشتر حمایت کننده باشد  تا محدود کننده .

4- شناسایی و تشکیل بانک اطلاعاتی نخبگان ،نوآوران و اندیشمندان : اکنون نخبگان ،نوآوران و اندیشمندان از جهت در اختیار داشتن امکانات دسترسی به اطالاعات و ابزارهای لازم برای توسعه دانش و نوآوری ها از امکاناتی تقریبا یکسان با سایر اقشار برخوردارند ( بجز برخی از زمینه های ویژه علمی- پژوهشی هم راستا با سیاستهای راهبردی نظام ) در صورتیکه فرصتهای دسترسی به اطلاعات و دانش روز بدون هیچگونه محدودیتی بایستی در اختیار نخبگان ،نوآوران و اندیشمندان (در همه حوزه های علمی ) باشد [9]

5- تخصصی کردن رسانه ها  توسعه انجمنهای علمی دانشجویی و محققان : امروزه نقش کتب و مجلات علمی پژوهشی تخصصی نه تنها کمتر نشده ، بلکه چندین برابر شده است چرخه دانش در گسترش بازار اینگونه نشریات کامل میشود .با توجه به اینکه سرعت توزیع علم و اطلاعات افزایش میابد به همان نسبت روشهای انتشار و واگذاری دانش و اطلاعات تغییر کرده ، امروزه کتابخانه دیجیتالی و استفاده از نشریات الکترونیکی توسعه یافته و شاخه های تخصصی و بین رشته ای مشخص گردیده و هر کسی در فیلد تخصصی خود به نشریات مراجعه میکند .از طرفی در راستای تقویت کار گروهی علمی و از بین بردن موانع فرهنگی اشاره شده در امر دانش محوری جامعه ، انجمنهای علمی دانشجویی و محققان بایستی مورد حمایت جدی قرار  گیرند .

منابع و ماخذ:

کتب فارسی:

1-آر.کی .جین و ترایاندیس «مدیریت بر مدیریت ناپذیر » ترجمه : موسسه آموزشی و تحقیقاتی صنایع دفاعی . 1381. موسسه آموزشی و تحقیقاتی صنایع دفاعی

2-رابسون ، مایک .«روش گروهی حل مسئله » ترجمه : بنیاد جانبازان . 1374 .بنیاد جانبازان

3-محمود زاده، ابراهیم . مدیریت بر آینده با تکنولوژی فردا.1380.انستیتو ایز ایران

4-روح الامینی ، محمود . زمینه فرهنگ شناسی . تهران : انتشارات عطار . 1374        

5- راد ، فیروز . جامعه شناسی توسعه فرهنگی . تهران :انتشارات چاپخش . 1382

6-پهلوان :چنگیز. فرهنگ برنامه ریزی . انتشارات پژوهشکده علوم ارتباطات و توسعه .1358

7- -پهلوان :چنگیز. فرهنگ شناسی . تهران : نشر قطره . 1380

8-حسینی ، افضل السادات . ماهیت خلاقیت و شیوه های پرورش آن . مشهد . انتشارات آستان قدس . 1380

9 -زاهدی ، محمد جواد .توسعه و نابرابری انتشارات مازیار . 1382-

10-دراکر،پیتر اف. چالشهای مدیریت در سدهء 21. ترجمه: محمود طلوع1382. موسسه رسا

11-بیان، حسام الدین و شکیبا مقدم ، محمد. مدیریت شیوه های نوین در آموزش .مرکز آموزش مدیریت دولتی. 1374

12-تاشمن،مایکل و اریلی سوم،چارلز«نوآوری بستر پیروزی»ترجمه عبدالرضا رضایی نژاد. 1378. موسسه رسا

13-سادلر، فیلیپ. مدیریت تغییر. ترجمه : غلامرضا اسماعیلی. انتشارات امیر. 1380

سمینارها ونشریات و مجلات فارسی:

-مقاله "رموز و پیچیدگی توسعه دانایی محور " میزگرد پیرامون توسعه دانایی محور" ماهنامه تدبیر-شماره 173  مهر ماه  1385  ص5تا10

-ماهوشی، افشین (1381) تغییر و نوآوری در سازمانها و مراکز صنعتی مجموعه مقالات جهارمین  -همایش ملی صنایع دریایی بهمن 1381

- ماهوشی ، افشین . نقش دانشگاهها و مراکز آموزشی در فرهنگ سازی تحقیق و توسعه. مجموعه    مقالات سومین همایش بین المللی مراکز تحقیق و توسعه ،وزارت صنایع و معادن ، جامعه مراکزR&D  دی 1381

-الوانی، سید مهدی. پژوهش کیفی .فصلنامه مطالعات مدیریت . زمستان 77.

-ماهوشی، افشین (1382) روشهای فرهنگ­سازی خلاقیت ونوآوری درسازمانها. مجله خلاقیت­شناسی و کارآفرینی. شماره اول. تابستان 1382

-ابراهیم­زاده، رضا (1383) خلاقیت و نوآوری درسازمان. مجله خلاقیت­شناسی و کارآفرینی. شماره ششم

-سلطانی، ایرج (1382)خلاقیت ضرورت دائمی سازمانها. مجله خلاقیت­شناسی. پاییز 83 و کارآفرینی شماره سوم. سال اول. زمستان 82

-گلستان­هاشمی، سیدمهدی (1382) خلاقیت­شناسی کار در سازمانهای صنعتی. مجله خلاقیت شناسی و کارآفرینی. شماره سوم. زمستان 82

- ماهوشی، افشین (1384) تاثیرفرهنگ سازمانی در مهندسی مجدد- هفته­نامه صدا. شماره 26- 8 مرداد 84

لاتین :
BURTON-JONES| A. (1999) KNOWLEDGE CAPITALISM; BUSINESS| WORK| AND LEARNING IN THE NEW ECONOMY. LONDON: OXFORD UNIVERSITY PRESS.
CHECKLAND| P. AND S. HOLWELL (1998) INFORMATION| SYSTEMS| AND INFORMATION SYSTEMS. CHICHESTER: JOHN WILEY & SONS.
DAVENPORT| T.H. AND L. PRUSAK (1998) WORKING KNOWLEDGE; HOW ORGANIZATIONS MANAGE WHAT THEY KNOW. BOSTON: HARVARD BUSINESS SCHOOL PRESS.



[1] محقق گروه آموزشی- پژوهشی علوم و مهندسی خلاقیت و کارآ?فرینی- مدیر بخش کارآ?فرینی دانشگاه صنعتی مالک اشتر-کارشناس ارشد برنامه ریزی فرهنگی دانشگاه آزاد اسلامی

[2] triz واژه ای روسی که بمعنای نظریه حل مسئله ابداعی است و نظریه پرداز آن پروفسور آلتشولر روسی میباشد.

[3] راد ، فیروز. جامعه شناسی توسعه فرهنگی .تهران : چاپخش . 1381ص 68-توسعه فرهنگی

[4] dynamic culture-innovation

 

[5] بخش پویایی و پذیرش فرهنگ – کتاب « زمینه فرهنگ شناسی »

Intuition1Research

[7] فتحیان، محمد و .بیگ، لیلا .نقش مدیریت دانایی در ارتقای نواوری تحقیق و توسعه .فصلنامه مدیر ساز .نشریه سازمان مدیریت صنعتی .ش17. زمستان1384 ص14

[8] برگرفته  از www.itmportal.com

[9] خصوصا اکنون که خود بخود تحریمهای علمی –پژوهشی از سوی استکبار جهانی و خود کامه بسرکردگی آمریکا – انگلیس آغاز شده است.


طراحی وب سایتفروشگاه اینترنتیطراحی فروشگاه اینترنتیسیستم مدیریت تعمیر و نگهداریسامانه تعمیر و نگهداری PM سامانه جمع آوری شناسنامه کامپیوتر سیستم جمع آوری شناسنامه کامپیوتر سیستم مدیریت کلان IT طراحی وب سایت آزانس املاک وب سایت مشاورین املاک طراحی پورتال سازمانی سامانه تجمیع پاساژ آنلاین پاساژ مجازی

جدیدترین مقاله ها

نام : *

پیغام : *