hc8meifmdc|2010A6132836|Articlebsfe|tblEssay|text_Essay|0xfbff1a7d02000000ba14000001000100
باسمه تعالی
نقش رسانه ها و افکار عمومی در سازماندهی توسعه
و بهبود افق چشم انداز توسعه
(با رویکردی بر رادیو و تلویزیون )
(The role of media and public opinions in
organizing of development in IRAN
and improvement to development
Perspective)
(Radio& T.V approach)
محمد
حسن آغاز
سید
ابوالفضل جعفرنژاد
چکیده
رسانه ها در عصر حاضر "تار وپود
نمادین" زندگی ما را تشکیل می دهند و نقش" تسریع کنند? نهادی" را در
جامعه دارند . امروزه نقش رسانه ها در
دستکاری واقعیت و ایجاد "فرهنگ مجازی" بر کسی پوشیده نیست . رسانه ها ،
نقش نورافکن را در جامعه بازی می نمایند و فرهنگ معاصر را در سرگرمیهای نوین
اطلاعاتی دچار اشباع واقعیت کرده اند . رسانه ها در عصر حاضر حکم تیغ دو لبه ای را
دارند که نوع کاربرد آن بر افکار عمومی بسیار مؤثر است . هم می توانند مخرب جامعه
در ابتذال فرهنگی و اشاعه فرهنگ اباحی گری و لمپنیسم باشند و هم می توانند نقش
اساسی در توسع? همه جانب? کشور در راستای
چشم انداز توسعه کشور باشند .
از آنجایی که رسانه ها نقش بالقوه
معناداری در شکل گیری ادراک و افکار افراد و آحاد جامعه بازی می نمایند ، توجه به آن و سیاستگذاری در فرآیند توسعه واتخاذ
استراتژیهای مناسب با نگرش 20 ساله به
پیشرفت کشور ، از اهمیت اساسی برخوردار است .
این مقاله سعی دارد با طرح مباحث
رسانه ای و افکار عموممی به بررسی انواع نقش هایی که رسانه های جمعی بخصوص رادیو ،
تلویزیون می توانند در جامعه داشته باشند
، بپردازد.
رسانه های جمعی انرژی دهند? اجتماعات
هستند و امنیت هستی شناسانه دارند ، لذا جا دارد در فرایند توسعه به عنوان یک
کاتالیزور به آن توجه کرد .
گرچه خود رسانه نیز بایستی در فرایند
توسعه و چشم انداز 20 سال? کشور تغییرات اساسی نماید تا بتواند نقش مطلوب خویش را
پاسخگو باشند . بعبارت دیگر رسانه های محافظه کار که حافظ منافع حزبی و جناحی عده
ای خاص در جامعه می باشند ، هیچگاه نمی توانند ، ایفاگر نقش خود در جامعه باشند ،
بلکه تنها "رسانه های توسعه مدار" می توانند ، این نقش را به سرانجام
برسانند .رسانه های توسعه مدار ، راه را همواره می سازند تا مردم با استفاده از
آنها دربار? جهان پیرامون خویش آگاهی درست یابند . در حالی که رسانه های محافظه
کار راه را پیچیده می سازند و با کاهش امید مردم در فرایند توسعه از شادابی آنها
کاسته و افکار عمومی را کلاف سردرگمی می سازند که نیل به پیشرفت را در مخیل? مردم
از بین می برند. اما رسانه های توسعه مدار با تسهیل خود یاری مردم ،ایجاد نظم نوین
و ایفای نقش اطلاع رسانی و رفتاری و پرهیز از نقش های جانبدارانه و حمایتی زمینه را برای سازماندهی توسعه فراهم می سازند و
آمادگی لازم را برای تغییر به مطلوب هم? اجزای جامعه فراهم می سازند . رسانه می
تواند با توجه به شرایط کشور واقتضائات فرهنگی و اقتصادی جامعه عامل تغییر به
مطلوب باشند. همه اجزایی که بایستی متناسب
با هم تغییر کنند تا توسعه ای اتفاق بیافتد.
کلمات کلیدی : (key words)
رسانه ، توسعه ، تلویزیون ، رادیو و
نقش های رسانه ای
مقدمه و طرح مسئله
رسانه ها ، عامل و سازمانهایی هستند
که ارتباطات ، ایده ها و اطلاعات و تصاویر دنیای ما را می رسانند . رسانه ها ، تار
و پود نمادین زندگی اجتماعی ما را تشکیل می دهند . در دنیای امروزی ،جایگاه رسانه ،
تنویر افکار عمومی و ایجاد فضاهای مناسب برای گفتگو و برخورد سالم و سازنده نظرات وچندین
نقش اساسی دیگر می باشد .
رسانه ها ، حکم آینه را ندارند ؛ بلکه
نقش نورافکن را بازی می کنند . رسانه ها نقش بالقوه معناداری در شکل گیری ادراک و
افکار بازی می کنند . رسانه ها ، تکثیر کنندگان شخصیت متحرک و قالب ذهنی متناسب با
آن می باشند .
افکار عمومی نیز از نظام برخوردار
است و رسانه ها در شکل دهی افکار عمومی نقش اساسی دارند . افکار عمومی دارای
ساختار ارتباطی است که رهبران فکری نقش اساسی در شکل گیری آن دارند .
درایران ، تلویزیون و رادیو بعنوان
دو رسان? اصلی و دولتی، نقش اساسی را در توسعه کشور ایفا می نمایند. اگر بپذیریم
که "هدف و وسیل? توسعه انسان است "و نیازمند تغییرات و تحولات اساسی است
، رسانه ها نقش اساسی را در توسعه کشور بازی می نمایند .
توسعه مفهومی است چند بعدی و "چند
رخساره ای "که نوعی فراگرد افزایش پیچیدگی و نظم و ظرفیت نوآوری و بازآفرینی
نظام اجتماعی فرهنگی در جامعه است .
چشم انداز توسعه که نگرش سیستماتیک
به تغییرات مطلوب اقتصادی – اجتماعی ، فرهنگی و سیاسی کشور است ، مبتنی بر
آرمانها و ایده آلهایی است که در افق 20 ساله تنظیم شده و برآیندی از سیاستهای کلی
نظام است که بایستی در قالب چهار برنام? میان مدت توسعه ای محقق شود . این سند که
جامع و کلی است بایستی در طول چهار برنامه
عملیاتی و در عرض 20 سال به نقط? مطلوب خویش برسد .
رسانه ها که بسترساز توسع? کشورند و "توسعه
که بستر فاهمه است "بایستی در قالب نقش های متفاوت اهداف کلان توسعه ای کشور
را محقق سازند .
رسانه ها بایستی در قالب راهبرد ، در
راستای چشم انداز توسعه ،اولویت گذاری شوند تا با شناخت نیازهای عصری ، بازسازی
نظم و ایجاد نظم نوین در جامعه ،توجه به
انباشت سرمایه ، ترویج کار و اخلاق کار ، توجه به سازمانهای مغز بنیادین ، توجه به
دگرگونیهای بنیادین فرهنگ ،توان ایجاد تنوع اجتماعی را در دستور کار خویش قرار
دهند تا بتوانیم شاهد بالندگی و آفرینش فرهنگی در منطقه باشیم .
رسانه ها ، نقش های متفاوتی را در
حوز? توسعه و فرهنگ سازی کشور دارند . نقش های پارادوکسیکالی که دامن زدن به هر یک
از آنها انرژی مضاعفی را می طلبد و همکاری همگان را .
هم اکنون در کشور ما این مهم محقق
نشده است و با اینکه برنامه چهارم توسعه در حال اجراست و افق رسانه درچشم انداز
توسعه ترسیم شده است ؛ رسانه صدا و سیما درترسیم سپهر فرهنگی کشور راه درازی در
پیش دارد و به جز چند برنامه خاص که محققانه تولید شده است ؛ بقیه برنامه ها
نیازمند تفکر و تدقیق در راستای چشم انداز
توسعه است . تحلیل محتوای مقایسه ای چند سریال تلویزیونی در کشور نشان می دهد که "ترویج
ارزشهای مادی گرایانه و تجمل گرایی" جای ارزشهای ایثارگرانه و ارزشی را گرفته
و ما راه درازی را تا نیل به رسانه توسعه
مدار داریم. (رفیع پور ،1378).
این مقاله سعی دارد با بررسی نقش
رسانه های جمعی در کشور- بخصوص رادیو و تلویزیون به تبیین رسالت سنگین رسانه ای
بپردازد . در این میان ، رسانه هایی توانایی تحقق اهداف توسعه ای مبتنی بر چشم
انداز توسعه رادارند که خود توسعه مدار باشند . ایفای نقش اطلاع رسانی ، کنترلی ،فرهنگ
سازی ، پویایی اجتماعی ، عامل تغییر و نقش تعاملی و پروژکتوری ؛کاری بس سنگین و
دشوار است که نیازمند تفکر جمعی و مساعی همگان است تا بتوان شاهد اجرای سه اصل
پایدار و هفت اصول اساسی در راستای سند چشم انداز توسعه در کشور بود.
انسان سازی ، جامعه سازی و سازماندهی
توسعه سه اصل پایداری است که رسانه بایستی با ایفای نقش های خویش به آن بپردازد و
با رعایت اصول مراقبت ، بشریت ، مسئولیت ، اعتدال ، تنوع ، احتیاط و شهروندی شاهد
تحقق چشم انداز توسعه در کشور و بالنده در منطقه باشیم .
تعریف رسانه و اهمیت آن
رسانه ، "هر نوع واسطه یا مجاری
انتقال پیام است که از طریق فرستنده اعمال
می شود ." همچنین رسانه گاهی کانال نیز نامیده می شود . " یک رسانه (medium)
عبارت است از هر ابزاری برای برقراری ارتباطات . رسانه حامل یا واسط پیام است .
بدین، ترتیب واسط هم رسانه معنی می دهد و هم واسط : "
( اینگلیس ، 1377 : 37 )
رسانه ها – بخصوص
رادیو و تلویزیون نقش تسریع کننده نهادی (institutional
catalyst) را دارند . مطابق نظر"هورنیک" ، برنامه هایی که مبتنی بر رسانه ها هستند ." خصلتی ستاره وار "
دارند . ( ویندال ، 1376 : 71 )
دنیای امروز به ارتباط مستمر یا کنش
متقابل مردمی که بسیار جدا از یکدیگرند وابسته است . اگر ما تا این اندازه به
ارتباط از راه دور وابسته نبودیم تعلیم و تربیت به صورت توده گیر نه ضروری بود و
نه ممکن . ( گیدنز ، 1373 :472 )
امروز ما در کل جهان زندگی می کنیم .
رسانه های همگانی ، روزنامه ها ، مجلات ، سینما و تلویزیون ، اغلب در ارتباط با
سرگرمی در نظر گرفته می شوند و بنابراین در زندگی اکثر مردم نسبتاً کم اهمیت
قلمداد می گردد . چنین دیدگاهی کاملاً گمراه کننده است .
" ژان بودریار، " استاد جامعه شناسی ، معتقد است که رسانه ها
در جوامع صنعتی پیشرفته ، فرهنگ معاصر را در سرگرمیهای نوین اطلاعاتی دچار اشباع
واقعیت کرده اند . در این عصر تفاوت میان واقعیت و انگاره ، نشانه ها و شبیه سازی واقعیت از میان رفته است .
این امر به ایجاد آن چه "بودریار "صورت های خیال می نامد منجر شده است . یعنی باز
تولید شبیه سازی واقعیت که تشخیص آن از واقعیت دشوار یا غیر ممکن است .
نتیجه ظهور فرا واقعیت (hyper reality)
است . چیزی که در عین حال که واقعی نیست ، واقعی تر از واقعی است ( کیویستو، 1378
: 194 )
"پرایس ورابرتز" عقیده دارند که رسانه
های همگانی با قرار گرفتن میان لشگران سیاسی و مردم دو کار اساسی را در فرایند
افکار عمومی انجام می دهند . نخست آنکه نقش گزارشی خود را بازی می کنند . معنای
این عبارت همانا تصویر ذهنی رخدادها و کنش های سیاسی است که رسانه ها به صورت
اخبار و تفاسیر ارسال می دارند . دوم اینکه رسانه ها با منعکس کردن پاسخ های مردم
به برخی پرسشها ، نقش نظر سنجی را به خود اختصاص می دهند یعنی این امکان را فراهم
می آورند که همه در جریان فضای ذهنی مردم قرار بگیرند .
مطالعات اولویت گذاری رسانه ها (agenda setting) به نقش افکار عمومی و رابطه آن با رسانه ها
توجه دارند .
"رسانه ها حکم آینه را ندارند
بلکه نقش نور افکن را بازی می کنند .مطالعاتی که به حمایت چند جانبه یا مارپیچ
سکوت اشاره دارند ، مشعر بر این امر است . رسانه ها نقش بالقوه معناداری در شکل
گیری ادراک ها وافکار بازی می کنند . جهالت همه جانبه به وضعیتی مربوط می شود که
در آن آحاد مردم همگی از همفکری خود در مورد یک موضوع نا آگاهند . نوئل نیومن در
نظریه مارپیچ سکوت خود به ادراک اشتباه افکار عمومی پی برد . بنابراین نظریه ، آنها
که با مصرف برنامه های رسانه ای متوجه می شوند که نظری بر خلاف نظر اکثریت دارند
از تنها ماندن در جامعه بیم دارند و ترجیح می دهند ساکت بمانند . به این ترتیب هر
چند ممکن است این اشخاص از نظر تعداد ، اکثریت را تشکیل دهند . سکوت آنها در نهایت
نظر اقلیت را تقویت می کند و لذا "مارپیچ سکوت "نظر حاکم در رسانه را به
نسبت تقویت می کند و در نتیجه کار به تقویت وفاق عمومی می انجامد
به عقیده خانم "نیومن" ،
رسانه ها در این مکانیسم مسئولیت جدی دارند نه فقط برای اینکه منبع اصلی اطلاعات و
شناخت را تشکیل می دهند ، بلکه به این دلیل که نوعی تبانی و شبه توطئه میان
خبرنگاران در قبال اطلاعی که باید پخش شود ، وجود دارد . به علاوه رسانه ها به سبب
حضور دایمی خود در زندگی و تکراری بودن پیام ، ادراک گزینشی افراد را تضعیف می
کنند و حق انتخاب را از آنان می گیرند و از این رو حس قضاوت آنها را محدود می
سازند ." ( لازار،1380: 8 – 143 )
رسانه ها ، توانایی درک مسیر حرکت
جامعه را به افراد و آحاد جامعه می دهند. رسانه ها با کاهش پیچیدگی ارتباطی میان
مردم و مسئولین و مردم با مردم به ایجاد وفاق اجتماعی کمک می نمایند . چنانچه
لومان می گوید ، ایجاد وفاق اجتماعی مستلزم تحدید تنوع و کاهش پیچیدگی هاست . (
لازار،37:1380 )
دانیل لرنر، رسانه ها را تکثیر
کنندگان « شخصیت متحرک » و قالب ذهنی متناسب با آن می داند و معتقد است که رسانه
ها محتوای مناسب را برای افزایش مصرف اقتصادی و مشارکت سیاسی به مردم انتقال می
دهند. ( آنابل سر 1370 : 10 )
رسانه ها ی جمعی به طور فزاینده ای اهمیت خویش را بعنوان
انرژی دهنده نماد یک اجتماعات فرهنگی کوچک و بطور فضایی ، اجتماعات فرهنگی پراکنده
را کسب کرده اند ، رسانه ها از دیدگاه گیدنز (1991 ) منبع هویت و امنیت هستی شناسانه هستند . ( اینترنت)
از دیدگاه یونسکو ، رسانه ها نیروی
محرک و تهدید کننده فرهنگ هستند . رسانه
های جمعی خواه ناخواه در برابر فرهنگ ، مسئولیتی عظیم ، بر عهده دارند ، زیرا تنها
آن را انتقال نمی دهند بلکه محتوای آن را نیز انتخاب می کنند و سرچشمه آن هستند .
رسانه ها بسیاری از برنامه هایی را که ارائه می دهند آن قدر مبتذل و قالبی است که
به جای برانگیختن قوه ابتکار ، آدمی را کودن می سازد . نفوذ منافع تجاری و آگهی
های تبلیغاتی و نیز شکلهای انطباق گرای فرهنگ که دیوانسالاران با آن موافقت دارند
، زندگی فرهنگی را به نابودی و ضعف تهدید می کند . ( یونسکو ، 1369، 67 )
از دیدگاه "دروین
" ، رسانه ها راه
را هموار می سازند تا مردم با استفاده از آنها درباره جهان پیرامون خود آگاهی
یابند . ( دروین ، 1374 : 76 )
تکنولوژی رسانه ای حاصل پیشرفت بشر
در عرصه دانش است. از دیدگاه آگبرن ، هر تکنولوژی جدید فاصله ای در جامعه ایجاد
خواهد کرد . این نوآوریهای تکنولوژیک سبب خواهند شد تا همیشه عده ای از دیگران عقب
بمانند، آگبرن این عقب افتادگی را با اصطلاح تأخّر فرهنگی (cultural lag)
مطرح کرده است .
تمامی تکنولوژی رسانه ها از توان
ایجاد دگرگونی در مفاهیم سنتی زمان و مکان برخوردارند . بدین ترتیب باید اذعان کرد
که دگرگونی مهمترین عامل در ایجاد راه و رسم تازه از طریق تکنولوژی رسانه ها محسوب
می شود.
در عصری که نه فقط عصر کامپیوتر و
ارتباطات راه دور ، بلکه عصر واقعیت مجازی و مهندسی تصویر سازی است . تکنولوژی ها
نمایانگر پیوند حیرت آوری از تصویر و صدا هستند که تشخیص واقعیت از توهم ، اغلب
برای ما دشوار می شود . این تکنولوژی ها با ترفندهایی، مرده را با زنده، واقعیت را
با افسانه ، به چنان شیوه ای در هم می آمیزند که حقیقت واقعی اغلب با حقیقت نمایشی
اشتباه گرفته می شود. ( کانسیداین ، 1379 ،2-1 )
افکار عمومی و اهمیت آن
افکار عمومی به عقیده کولی ، حاصل
جمع قضاوتهای فردی اکثریت نیست . بلکه قضاوت تبلور یافته همه اشخاص مستقل ، جدا از
تعلق آنها به اکثریت یا اقلیت است . یعنی حاصل جمع ساده افراد جدا از هم نیست .
بلکه یک سازمان یک محصول همکاری مبتنی برارتباط و تاثیر متقابل است . ( لازار،73:1380)
نظام افکار عمومی عبارتی است که مک
آیور (Mciver) مطرح کرد . به عقیده او تشخیص سه بعد در افکار
عمومی ضروری است . اولاً تشابه نظرها که همان اطلاعاتی است که نظر سنجی های جدید
بدست می دهد . ثانیاً ساختار ارتباطی است که به مجموع موضوعاتی از نوع جامعه شناسی
افکار عمومی بر می گردد . ثالثاً زمینه وفاق یعنی همان نقطه ای که پژوهشگران در
گذشته بر سر آن اختلاف داشته اند .( نیومن ، 76-77 )
چند مشخصه اصلی افکار عمومی را می
توان چنین نام برد .
1- افکار عمومی شامل رفتارهایی است
که از جانب عده زیادی از افراد به زبان آورده می شود .
2- به موضوعی مربوط می شود که مد نظر
همه قرار دارد .
3- این موضوع برای همه از اهمیت
برخوردار است .
4- افکار عمومی اغلب با نیت مشارکت
توام است .
5- این رفتارهای مشترک آن قدر قدرت
دارند که برای رسیدن احتمالی به مقصود موثر واقع شوند .
6- افکار عمومی به وسیله ی مجاری
مختلف اجتماعی ابراز می شود .
7- افکار عمومی یک ساخته اجتماعی است
. ( لازار ، 1380: 80-79 )
هر اندیشه ای در باب ماهیت و نقش
افکار عمومی مستلزم تحلیل رسانه هاست . از این رو مطالعاتی که سعی دارند رابطه
نزدیک بین اخبار رسانه ای و تشکیل افکار عمومی را نشان دهند ، بسیار فراوانند.
رهبران فکری نقش اساسی در شکل گیری
افکار عمومی دارند . رهبران فکری کسانی هستند که با تماس های شخصی روزمره و انجام
بحث بر سر نظر و تصمیم اشخاص در مورد تعدادی قضایا تاثیر می گذارند .
ارتباط جمعی و افکار عمومی رابطه
تنگاتنگی دارند. امروز هیچ کس انکار نمی کند که رسانه ها در شکل گیری افکار عمومی
دخالت دارند.
تلویزیون ، جعبه جادو
تلویزیون رسانه پرسیطره ای است که
اثرات سرریزکننده آن بر کسی پوشیده نیست و به صورت معیار نهایی (Ultimate standard ) در
آمده است که بینندگان و غیر بینندگان هر دو با بخش زیادی از محتوای آن آشنایند.
پیدایش تلویزیون رویداد بسیار جالبی
بوده است و شاید این وسیله بهتر از هریک از رسانه های جمعی دیگر پیشرفتهایی را که
در امر ارتباط پدید آمد ، در خود خلاصه می کند .
امروزه اگر هر یک از ما را مجبور
کنند که هر روز دو یا سه ساعت را برای فعالیت جدیدی کنار بگذاریم ، احتمالا از این
شرط به عنوان دخالتی غیر قابل تحمل در زندگی برنامه ریزی شده خود رنجیده می شویم .
این کار مستلزم دگرگونیهای عمیق و وسیع از جانب ماست . این دقیقا همان کاری است که
تلویزیون انجام داده است . تلویزیون همانند شخصی فضول وارد زندگی ما شده است .
زندگیهایی که پیش از این نیز پر مشغله به نظر می آمدند. ( شرام ودیگران ، 1377 : 19 )
علت محبوبیت تلویزیون این است که
سرگرمی و مشغله زیادی را برای بیننده با هزینه ای بسیار پایین و با زحمتی ناچیز
فراهم می کند . به طوری که تقریباً به اندازه گوش کردن به رادیو راحت و کم هزینه
است . ( ارنبرگ و باروایز، 1378 : 27 )
تلویزیون توانسته است زندگی احساسی و
روند ذهنی ما را دگرگون کند به طوری که حتی سلیقه های بشر به دنبال آن با تغییرات
زیادی روبرو شده اند . این تاثیرات را نه تنها در زبان و نحوه آموزش آن مشاهده می
کنیم ، بلکه خط تولید اتومبیلها نیز بی اثر از آن نیست . پس از پدیداری تلویزیون
دیگر کسی صرفاً به یادگیری کتابی اکتفا نمی کند و همه بر این عقیده هستند که باید
زبان را شنید و حرف زد و به دنبال بروز همین فکر برنامه های مختلف آموزشی با
روشهای تازه سریعاً پای به عرصه وجود نهادند . ( مک لوهان ، 1377 : 391 )
تلویزیون ، اکنون واژه ای ضروری و با
اهمیت در زندگی ما می باشد . اختراعی که در سال 1930 در قرن بیستم پا به عرصه وجود
گذاشت ؛ و کمتر از یک قرن توانسته است جای همه رسانه های دیگر را در نظر سنجی های
انجام شده بگیرد و خلوت خالی خانه ما را پر نماید.
" یک تصویر
تلویزیونی به نحوی ارائه می شود که با فیلم
وعکس تفاوت دارد . به عبارت دیگر حالت یک گشتالت غیر بیانی و ارائه کننده
موقعیت اشکال را داراست . طی یک برنامه تلویزیونی ، بیننده حکم یک هدف را پیدا می
کند که به طور مداوم توسط نقاط روشنی که از تلویزیون ساطعمی شود ، مورد بمباران
قرار می گیرد . در یک تصویر تلویزیونی انسان ناچار است که هر لحظه آنچه را که می
بیند در ذهن خود تکمیل کند و باصطلاح نقاط خالی آن را پر کند و در این راه از
تمامی حواس بالقوه خود حتی لامسه بهره می گیرد زیرا این حس بیش از آنکه رابطه ای
ساده میان پوست بدن و یک شی ء باشد ارتباطی میان فعل و انفعالات سایر حواس انسان
است . ( مک لوهان ، 371-1377: 369 )
تلویزیون با تمامی امکاناتش ( صوتی و
تصویری ) آمیزه ای از واقعیت و خیال پدید می آورد که شرایط زندگی انسان را با تمام
وجود و اشکالش به نمایش می گذارد . ( کازنوو ، 2536 : 68 )
از دیدگاه دالگرن (1380)، تلویزیون
از واقعیت تقلید می کند و این موضوع ،کلید درک لذتی است که در تماشای تلویزیون
نهفته است . لذت ناشی از تجربه کردن تلویزیون را می توان بر اساس فرایندهای تعاملی
تلویزیون با مخاطبانش – یعنی کار ذهنی که بینندگان روی برنامه ها انجام می دهند – درک کرد .
گروهی از محققان معتقدند که " تلویزیون آن قدر هیجان عرضه می کند که بقیه
جوانب زندگی به نظر کودکان و نوجوانان کسل کننده می آید . به قول "شرام "و همکارانش
، کودکان و نوجوانان رسانه را پلی می دانند که بر خلاء موجود بین آنچه باید انجام
شود و آنچه او می خواهد انجام دهد یا جایگزینی برای رفتارهایی که نیاز به فعالیت ،
ابتکار و کوشش دارد . به اعتقاد آنها ، نباید در دام داوریهای ارزشی در مورد نحوه
استفاده کودکان و نوجوانان از تلویزیون افتاد . دامی که استفاده از تلویزیون برای
کسب اطلاع را خوب و برای سرگرمی را بد می داند . ( نیکوودیگران ، 1381 : 127 )
قدرت تلویزیون در ارائه تصاویر زنده
و مهیج بی همتاست . قدرت تلویزیون در مهیج کردن رویدادها موضوعی است در خور توجه و
تعمق تا استدلالهای مجاب کننده و گاه زنده جای خود را به داستانهای صرفا زنده و
تکان دهنده ندهند . ( پراتکانیس و دیگران ، 1378 : 155 )
پروفسور مولانا ، استاد علوم
ارتباطات در پیرامون جریان بین المللی تلویزیون به مسئله نقش و هنرهای آن بر
بینندگان اطراف و اکناف جهان اشاره می کند و ذکر می نماید که در همین حوزه است که
مسئله ارزشها و اولویتها در پژوهش ها غالباً مد نظر قرار داده می شود . ( 1985 :
89 )
ویلسون (1993 ) که از مفهوم " اثر اصیل" (veridical effect ) در
بحث خود استفاد ه می کند ؛ موضوع افق های توقع مخاطبان از تلویزیون را به میان می
کشد . این افق ها همان طبایع و سلایق متنوع مخاطبان است که از تجربه فرهنگی مزمن
آنان در تماس با تلویزیون ناشی می شود .
"اثر اصیل "یعنی داشتن این احساس که تلویزیون دسترسی شفاف به
جهان پیرامون ما را ممکن می سازد . این احساس از یکسو محصول مفروضاتی است که بر چارچوبهای
بینشی مخاطبان مبتنی است و از سوی دیگر حاصل هماهنگی برنامه های تلویزیونی با آن
مفروضات است . ( دالگرن ، 1380 : 62 )
تلویزیون یکی از رسانه های همگانی
است . این وسیله در جنگ ایدئولوژیک که در دنیای امروز میان نیروهای مختلف در جریان
است ، هم به منزله عرصه کارزار است و هم به مثابه جنگ ( بیریکوف ، 1372 : 11)
تلویزیون دارای خصوصیاتی است که آن
را از سایر رسانه ها و روشهای اطلاعاتی متمایز می کند اول آنکه تلویزیون همزمان دو
حس بینایی و شنوایی را متاثر می کند . و همین ویژگی آن را در جایگاهی برتر از
رادیو و مطبوعات قرار می دهد.
دوم اینکه تلویزیون قادر است اخبار
داغ را با سرعت بالا به اطلاع بینندگانش برساند . از این نظر تنها رادیو می تواند
با این رسانه به رقابت برخیزد.
سوم ، یک برنامه تلویزیونی برای
رسیدن به نظر مخاطب خود نیازی به واسطه ندارد . مطبوعات احتیاج به خدمات پستی
دارند ، فیلم مستلزم به سالن نمایش است ، اما تلویزیون و رادیو برنامه هایش را
بدون واسطه به خانه مخاطبین خود می برد.
چهارم تلویزیون قادر است همزمان
تعداد کثیری بیننده را زیر پوشش قرار دهد.
پنجم ، تلویزیون به علت ارتباط
مستقیم و فوری با بیننده و نشان دادن رویدادها به هنگام وقوع رسانه ای است غیر
قابل . همه این برتریها نمایانگر این نکته است که تلویزیون نه تنها یک وسیله خبری
و اطلاعاتی است بلکه رسانه ای است که تمامی ویژگیهای سایر رسانه ها را گرد آورده و
آنها را دگرگون و تلفیق کرده است . ( همان
، 14-13 )
تلویزیون بخشی از واقعیت زندگی
روزمره ملت و عالم صغیر دنیای اجتماعی ما را در نوردیده است . تلویزیون در تنظیم و
سازمان دهی این جهان نیز دخالت می کنند : در برنامه ریزی امور روزمره و تعامل
اعضای خانواده تاثیر می گذارد و چارچوبهایی را برای ادراک جمعی (collective perception) عرصه می سازد . جرج گربنر در جایی تلویزیون را
باز وی فرهنگی نظم صنعتی خوانده بود . ( دالگرن ، 1380 : 70)
کلیت تلویزیون در درون شبکه پیچیده
ای از عوامل وابسته به هم جای دارد که این پدیده را هم محدود و هم فعال می کند .
چند لایگی ساختاری تلویزیون گسترش تلاقی های این رسانه را با سایر فن آوری های
ارتباطاتی ، شرایط مالکیت و مدیریت آن و تحول عمومی بازارهای فراملی رسانه ای ،
همگی بر تلویزیون تاثیر گذار بوده اند . ( همان ، 55-52 )
تلویزیون آنچنان فراگیر است که عملاً
با زندگی روزمره انسان ممزوج می شود همه تلویزیون تماشا می کنند، پس این عمل نفسا
اشکالی ندارد . همه حایز یک نوع زندگی روزمره هستند پس این نوع زندگی هم نباید
اشکالی داشته باشد. به این ترتیب تلویزیون و زندگی روزمره به مناطق امن تبدیل می
شوند . ( دالگرن ،1380 : 71 )
ژورنالیسم تلویزیونی زمینه وسیعی را
در بر می گیرد . این زمینه فقط محدود به برنامه های خبری روزانه و مجله های خبری
هفتگی نیست . بلکه برنامه های ویژه علمی ، اقتصادی و هنری را نیز شامل می شود .
آنچه در ژورنالیسم تلویزیونی مهم است
، نتیجه و اثر نهایی است . کلمات ، تصاویر ، صدا و سکوت همه در رسانه ای استفاده
می شود که می تواند هر چیزی از واقعیت در حال شکل گیری تا فیلم کار شده ای را به
طور سراسری به نمایش گذارد. تلویزیون رسانه ای است که فنونش ارزش تلاش برای آموختن
را دارد. قالبهای ژورنالیسم تلویزیونی شامل اخبار ، فیلم ، تدوینگری و ....می باشد
. ( تیرل ، 1371 : 28 )
رادیو : (Radio
)
رادیو ، سهل ترین و رایج ترین وسیله
ارتباط جمعی است . در این عصر، رادیو به سبب یورش رسانه های تصویری از اعتبار و
قدرت آن به عنوان رسانه انحصاری تا حد زیادی کاسته شده است ؛ اما به دلیل خاصیت
سمعی بودن آن و اینکه همزمان میتوان هم به رادیو گوش داد و هم به کار دیگری پرداخت ، موقعیت ویژه دارد (
پستمن ، 1377 : 178)
رادیو ، رسانه ای است که با هیچ
رسانه دیگری قابل مقایسه نیست ، همان طور که هیچ رسانه دیگری خود را با آن قیاس
نمی کند . رادیو از دیدگاه مارشال یک لوهان ،رسانه گرمی است که تشریک مساعی افراد را بر می انگیزد
و از آنجایی که فقط با یک حس ( اساسی ) آدمی سر و کار دارد . نیاز به تمرکز ندارد
و از طرف دیگر زمینه را برای استفاده در کارهای دیگر فراهم می نماید بطوریکه
میتوان رادیو را موزیک کار نیز دانست .
مک لوهان می گوید : رادیو کاملاً با
شنوندگانش خصوصی می شود و نوعی رابطه فرد با فرد ، بین مجری برنامه و شنونده پدید
می آید که طی آن مقدار زیادی اطلاعات کسب می شود که این وجه مستقیم رادیو و یک تجرب?
خصوصی است . از اعماق و در متن همین تماسهاست که صدای بوقها و طبلهای رقص به گوش
می رسد و در واقع خاصیت اصلی و اساسی که در طبیعت این رسانه وجود دارد، همین جا
پدیدار می شود و موجب می شود تا فرد با جامعه عجین شود و همه یک صدا شوند :
بطوریکه کمتر برنامه رادیویی وجود دارد که تهیه کنندگانش این هدف را دنبال بکنند .
( 1377 ، 352 )
رادیو همانند تمای رسانه ها برای خود
هاله ای دارد که گرداگرد او را گرفته است و موجب می شود تا اثر آن بطور کامل مشهود
نشود . در نگاه اول این گونه تصور میشود که هدف رادیو صرفاً خود شنونده است که به
نحوی صادقانه و کاملاض انحصاری و خصوصی می خواهد او را تحت تأثیر قرار دهد ، در
حالیکه واقعیت غیر از این است زیرا این جعبه اثری وافر در ناخودآگاه دارد و بطور
اعجاب انگیزی قادر است گوشه و کنارهای فراموش شده را از یاد رفته انسان را تحریک
کند . ( همان اثر ، 355 )
با پدیدار شدن رادیو ، تغییرات مهمی
در مطبوعات ، تبلیغات ، تئاتر و حتی سرود و اشعار به وجود آمد علاوه بر این رادیو
توانست ، زمینه فعالیت را برای افراد شوخ طبع مناسب تر کند . ( مک لوهان ، 356 )
رادیو در شتاب بخشیدن به اخبار و
انعکاس آنها در رسانه های نقش عمده ای دارد . لیکن عملکرد اصلی آن محدود کردن جهان
به دهکده ای است که افراد آن بر اساس سلیقه هایشان خواسته های متفاوتی می یابند
بدین ترتیب باید گفت با آنکه رادیو دنیا را تا ابعاد یک دهکده جهانی کوچک می کند ،
با این حال کوشش برای یکدست کردن خود مردم به عمل نمی آورد و نمی کوشد تا افراد
محله های مختلف این دهکده یکسان شوند . به تعبیر مک لوهان ، رادیو امتداد یکی از
مهمترین خواص انسانی یعنی گوش است و در پرتو این وسیله ، انسانهای هزارا ن کیلومتر
دورتر از خود را در کنترل دارد . پس با این تعبیر رادیو در انفجار فضا و زمان نقش سترگ
بر عهده دارد . با این وسیله یکی از بزرگترین تنگناهای بشر از آغاز تاریخ بر طرف
شد . انسانها توانستند در کمترین زمان پیام خود را به اقصی نقاط جهان منتقل کنند و
در هر آن با تمام جهان در تماس باشند . ( ساروخانی ، ؟، 1381 : 24 )
"رادیو همانند دیگر رسانه های
جمعی ، قابل تقسیم به انواع گوناگونی است . معیارهایی مانند حوزه جغرافیایی ، پوشش
نوع مالکیت و وابستگی سازمانی به سبک های تولید محتوا و نحوه تعامل با مخاطبان هدف
و بالفعل را میتوان نوای طبقه بندی رسانه ها بکار برد ."( منتظر قائم ، مهدی
، 1381 :31 )
توسعه و سند چشم انداز توسعه
توسعه ، مفهومی است پیچیده و چند
بعدی که با دشواریهایی اساسی در تعریف همراه است ، اما هم? تعاریف دور چند محور می
گردند که یکی از آن محورها ، تغییر است . "
توسعه نوعی تغییر سازنده است از وضعیت موجود در زمان . 1T به وضعیت مطلوب در زمان 2T. ( چلبی ، 1375 : 225 )
محور دوم ، تعالی است که فقط به
انسان مربوط می شود . توسعه ، تعالی انسان است ولاغیر. ( شادی طلب ، 1370 )
حریری اکبری ( 1378 ) توسعه را "پدیده
ای چند رخساره ای" دانسته که شامل توسع? سیاسی ، اداری ، فرهنگی و اقتصادی
و........ می شود .
همچنین توسعه را نوعی فرا گرد افزایش
پیچیدگی و نظم و ظرفیت نوآوری و بازآفرینی نظام اجتماعی – فرهنگی در
جامعه نیز تعریف کرده اند . ( تهرانیان ،
1974 )
توسعه در اصل بهبود شرایط زندگی است
. (پیت و ویک ، 1384 : 15) باور بنیادی دنیای مدرن است . استفاده از منابع تولید
جامعه جهت بهبود شرایط زندگی فقیرترین افراد جامعه . لذا توسعه به شرایط تولید
اهمیت می دهد ( پیت و ویک ، 1384 : 37 )
در اکثر تعاریف مربوط به توسعه که
بعد اقتصادی تا ابعاد فرهنگی و اجتماعی آن را در نظر می گیرند ، در نظر گرفتن نوعی
پیشرفت (progress) است که با رشد (growth) همراه بوده و شکل پایدار و کیفی به خود می گیرد
. لذا مفهوم توسعه پایدار،مفهومی است که نوعی رابط? منطقی بین نیازهای حال و آینده
برقرار می سازد .
توسعه پایدار (constant
development) توسعه ای است که در آن تامین مستمر نیازها و
رضایتمندی افراد همراه با افزایش کیفیت زندگی انسان ، مد نظر است . ( آلن ؛ 1380)
توسع? پایدار بدون توجه به درک مسایل
تاریخی میسر نیست . بهبود گسترده زندگی مردم در تمامی سطوح زندگی اجتماعی و ایجاد
رفاه همگانی ، نیازمند دیدگاه تاریخی است که تا چه حد ابعاد مختلف حیات اجتماعی
مردم تغییر کرده است . الیوت ( 1378 ) توسعه پایدار را در آینده ، مستلزم تعهد در
کاهش فقر از طریق توجه به رفاه فقیرترین طبقات جامعه ، خصوصاً در کشورهای در حال
توسعه است . چنین توسعه ای با چالشهای اساسی همراه است .
سند چشم انداز توسعه که در ایران با
افق 20 ساله تنظیم شده است ، نگرش آرمانی و ایده آل بر اساس ارزشهای اساسی هر
جامعه است که انتظار می رود در قالب 4 برنامه پنج ساله و 20 برنامه ریزی یکساله به
مقصود برسد . این سند که 52 ماده و 4 بخش تنظیم شده است . سیاستهای کلی نظام بر
اساس قانون مشخص و در قالب برنامه های جامعه و عملیاتی در طی سالهای مختلف به اجرا
در آید .
این سند ، برای رسان? ملی نیزنقش
اساسی تعریف کرده و "رسانه را بستر
ساز توسعه همه جانبه کشور و هموار کنند? راه رشد و بسط اخلاق ، معنویت و ارزش های
دینی در جامعه دانسته است ."
سهم رسانه در چشم انداز توسعه
سهم رسانه های جمعی در توسعه محدود
به دو حوزه است : ا- فراهم کردن اطلاعات فنی دربار? مشکلات توسعه در پاسخ به
درخواست های محلی 2- توزیع اطلاعات دربار? موفقیت های خود بوش در گردهمای محلی و
استفاده از تجارب ( ویندال ، 1376 : 91 )
رسانه های جمعی در کشور ما بخصوص
رادیو و تلویزیون به علت دولتی بودن و انحصار دولتی ، می توانند نقش اساسی را در
توسعه و نیل به آن بازی نمایند .
رسانه ها بستر ساز توسعه همه جانبه
کشور و هموار کننده راه رشد و بسط اخلاق ، معنویت و ارزش های دینی در جامعه است .
رسانه های جمعی از قبیل رادیو ، تلویزیون و مطبوعات افکار عمومی را می سازند و
افکار عمومی مسیر حرکت جامعه را مشخص می سازند .
در اهداف کلان رسان? ملی نیز که در
23 عنوان طرح شد ، توجه به فرهنگ ، اقتصاد ، سیاست و اجتماع و هویت ایرانی مورد
توجه قرار گرفته است که مبین برنامه ریزی در راستای بستر سازی رسانه جهت توسعه همه
جانبه کشور است .
با توجه به آنچه که در زمینه رسانه
ها افکار عمومی و توسعه مطرح شد ، می توان چند فعالیت را در قالب راهبرد در راستای
چشم انداز توسعه طرح و پیشنهاد داد:
1- اولویت گذاری رسانه ها (Agenda setting
)
رسانه ها در ابتدای برنامه ریزی توسعه ای خویش
نیازمند هدف گذاری صحیح می باشند . هدف ، غایتی است که هم? توسعه بدان خاطر تنظیم
شده و بدان منظور می اندیشد . لذا رسانه ها بایستی با بهره گیری از تمامی پتانسیل
کشور در قالب مدیریت رسانه ای ،اتاق فکر ویا هرعنوان دیگر ، مبانی برنامه ریزی
تحقق اهداف رسانه را اولویت گذاری نمایند.
اولویت گذاری یا اولویت بندی ، نیازمند
شناخت کامل از نقاط قوت و ضعف ، فرصت ها و تهدیدهای جامعه است و همچنین توجه به
ابعاد مختلف چشم انداز توسعه . اولویت بندی نیازمند "مسئله شناسی "در
هم? زمینه ها ؛ بخصوص اقتضائات فرهنگی ، اجتماعی و "نیازسنجی توسعه ای"
برای جامعه ای که در روند جهانی شدن با موانع و دشواریهای گوناگونی مواجه است ؛می
باشد.
2- شناخت نیازهای عصری
دنیای امروز ، شرایط و ویژگی های
دنیای گذشته را ندارد و بعبارت دیگر ، فضا و زمان (space and
time) تغییر کرده است و دنیای نوینی بر جای گذشته
نشسته است .
در دنیای امروز ، فرهنگ ، آموزش ،
اقتصاد و سیاست ؛ تغییرات اساسی کرده است و هیچکس نمی تواند ، در خلاء برنامه ریزی
نماید . شناخت نیازهای عصری به معنی درک تحولات و تغییرات اساسی است که در جهان
مدرن روی داده است و انسان به عنوان غایت هم? برنامه ریزیها دچار تغییرات اساسی
شده است .
جهانی شدن ، همه ارزشها را به تحول
فراخوانده است و چهار اصل اساسی دنیای متحول امروزی ، "سازمان ، اطلاعات ،
ارتباطات و محاسبات "است .امروزه ، این امر به ما مشتبه نشود که آنچه انجام
می دهیم ، در راستای توسعه است ، بلکه هر تغییری نمی تواند توسعه آفرین باشد و
توهمی از توسعه بیش نیست .
3- بازسازی نظم در جامعه
نظم اجتماعی
در دنیای امروز ، نیازمند درک تغییرات اجتماعی است . توسعه جایگزینی نظم نوین
برنظم گذشته است و این نیازمند تدابیر ویژه وتوان مدیریتی است . بدون تدبیر و توان
مدیریتی هیچ چیز میسرنمی شود. توسعه نیازمند مدیریت در ایجاد نظم نوین است .
مولفه های اساسی
نظم اجتماعی در جامعه که نظم نو و پویا نامیده می شود ، با گذشته تغییرات اساسی
کرده است و می توان آن را بر اساس نظام تحلیلی پارسونز چنین بر شمرد:
مجموع? مواضع اجتماعی
A
|
مجموعه هنجاری
B
|
A
سرمایه اجتماعی :
امکانات رابطه ای چند گانه
|
G
رتبه اجتماعی :
احترام اجتماعی
|
A
هنجار رویه ای :
هنجار تحلیلی تجربی
|
G
هنجار قانونی :
قانون اثباتی یکپارچه
|
ذهنیت موضعی :
برایری انسانی
L
|
نقش اجتماعی :
نقش اکتسابی عام گرا
I
|
هنجار اخلاقی :
اخلاق مسئولیت
L
|
هنجار اجتماعی :
هنجار مقترن (وصل شده به هم) I
|
A
وجود شناسی :
پراسسوآلیسم
( ایده آلیسم +ماتریالیسم )
|
G
زیباشناسی :
؟
|
A
روابط مبادله ای :
مبادله متقارن تعمیم یافته
|
G
روابط سیاسی :
روابط مجاب موظف تعمیم یافته
|
ارزش شناسی :
ماوراء طبیعت ، انسان ، جامعه ،
طبیعت
L
|
تکلیف شناسی :
زهد این جهانی
I
|
روابط گفتمانی :
روابط گفتمانی جامع
L
|
روابط اجتماعی :
روابط اجتماعی تعمیم یافته
I
|
L
مجموعه آرمانی
|
I
مجموعه تعاملی
|
شکل 1- مختصات نظم نو
(منبع:
چلبی ، 1375 : 50 )
بازسازی نظم
سنتی به نظم نوین وظیف? بسیار سنگینی است که بایستی رسانه در قالب سازماندهی توسعه
به آن دست یابد.دراین مقاله جای آن نیست که به تشریح هریک از ابعاد و بعضی از
نقدهای وارده بر آن را بپردازیم .
4- توجه به انباشت سرمایه
بدون دسترسی
به سرمایه و سرمایه گذاری ، افزایش باروری تولیدی ، توسع? منابع طبیعی ، بالابردن
کیفیت نیروی انسانی توسعه امکان پذیر نیست . ( حریری ، 1378: 103)
آهنگ رشد
سرمایه گذاری و انباشت سرمایه در کشور بایستی مورد توجه قرار گیرد و این بدون
هماهنگی و تعامل سازنده رسانه میسر نیست .
5- ترویج
کار و اخلاق کار
کار ،
فعالیتی است که به منظور هدف معین و در جهت تعالی انسان انجام می شود . کار از نظر
مفهومی دارای چهار بعد است که بایستی به آن توجه کرد و در جهت ترویج آن ، بایستی از
رسانه استفاده شود . بعد اثباتی ، بعد شخصیتی ، بعد اجتماعی و بعد فرهنگی کار . (
چلبی ، 263:1375 )
هر یک از
وجوه چهارگانه آن نیازمند فرهنگ سازی است . "
فرد انسانی در چارچوب ساخت اجتماعی و از طریق فرایند جامعه پذیری نظام شخصیت خود
را کسب می نماید تا بتواند در امور مختلف اجتماعی شرکت کند . یکی از این امور کار
در جامعه است . ( چلبی ، 1375 : 264)
6- توجه
به سازمانهای مغز بنیادین
توسعه ،
بدون توجه به" سازمان توسعه " (organization of development)،
میسر نمی شود . همانطور که مفهوم ما از جامعه و فرهنگ در عصر حاضر تغییر کرده است
، مفهوم سازمان در عصر حاضر ، یک فضایی خاص برای انجام فعالیت های مرتبط با کار
نیست ، بلکه سازمان در عصر حاضر مفهومی متفاوت از گذشته دارد و دارایی اساسی آن ، "دانشی
است که از کاس? سر افراد آن می تراود."(تافلر)
دستاوردهای "انقلاب
تکنوترونیک" که مفهوم ما را از سازمان تغییر داده است ، توجه بیشتر بر روی "کیفیت عقل و دانش" متمرکز است که این کیفیت را
اعتلاء می بخشد ، نه روی اندازه و حجم و سایر جنبه های آن .
ویژگی چنین
سازمانهایی ، در دوران جدید ، مغز بنیادین بودن آنهاست ( حریری ، 1378 : 96 )
در این
سازمانها ، انعطاف پذیری ، فراگیری ، آینده نگری و پیش بینی جهت دستیابی به یک
نظام متعالی اصل است .
7- توجه به
دگرگونی بنیادین فرهنگ وهویت
"فرهنگ
، بخش انسان ساخت? محیط است" و شاکله اساسی توسعه در عصر حاضر . بدون تغییر
در حوز? فرهنگ که بستر فاهمه و شکل نرم
افزاری توسعه را دارد ، توسعه حرکتی کند و بطتی خواهد داشت . فرهنگ ، بعد اساسی
توسعه پایدار و مشارکت بعد فرهنگی توسعه است . کارآفرینی ، خلاقیت و مشارکت ابعاد فرهنگی
توسعه است ولذا توسعه محقق نخواهد شد ، مگر اینکه فرهنگ تغییرات بنیادین در حوز?
ارزش ها ، هنجارها ، عادات ، باورها و غالب ها داشته باشد. فرهنگ می تواند هم مانع توسعه و هم عامل آن باشد
. فرهنگ ، تعیین کنند? رابط? میل و نیاز است که با توجه به نقش های گوناگون رسانه
ها ، فرهنگ هم بایستی تغییرات اساسی نماید و هم مصلحت اساسی را در راستای توسعه
جامعه فراهم سازد .
هویت نیز
محصول فرهنگ وتمایزات و تشابهات ما از دیگران است . هویت ابعاد متفاوتی دارد که
درکشور ما بی توجهی به بعد ایرانیت و مدرنیته مسایل فراوانی را برانگییخته و زمینه
ساز جدایی بسیاری از پتانسیل ها از کشور شده است. ( آغاز و جعفرنژاد،1385a)تغییر درهویت بدین معناست که بایستی در کنار
هویت ملی و اسلامی که ابعاد وحدت بخش ماست ؛زمینه ای برای تکوین ابعاد جدید فراهم
آورد و از گمگشتگی و سرگشتگی نسل جوان و نواندیش کشور جلوگیری نمود .
8- توان
ایجاد تنوع اجتماعی
توسعه
پایدار ، بدون دستیابی به "توان ایجاد تنوع اجتماعی" میسر نمی شود. از
آنجایی که انقلاب تکنوترونیک ، انبوه زدایی را به فرهنگ ، ارزش ها ، اخلاقیات و
جوامع تسّری می دهد و رسانه های ارتباط
جمعی نیز انبوه زدایی می شوند و پیامهای این رسانه ها نیز متفاوت و غالباً متناقض
به فرهنگ جامعه منتقل می شود ، حفظ انسجام اجتماعی در این شرایط بسیار مشکل است و
توسعه با مانع اساسی دچار خواهد شد . لذا تنها با سازماندهی چند گرایانه " (pluralistic organizing)
می توان وحدت ملی را حفظ نمود . رسانه های ارتباط جمعی آگاهی را تا حد پدیده ای
جهانشمول ارتقاء می دهند و به علت وجود و اعتلای این نوع آگاهی است که دیگر شیوه
های سنتی اعمال سلطه روی فرد ، توان تحدید فردیت و رشد شخصیت و هویت را از دست می
دهند . لذا رسانه ها در راستای توسعه بایستی تنوع اجتماعی را در شرایط پارادکسیکال
ایجاد نمایند و فرهنگ را در حالی که به سمت جهانی شدن و یکپارچگی سیر می نمایند ؛ ارزش
های محلی حفظ شوند و فضایی پایدار ایجاد شود که بتوان آن را گلوکال (glocal) نامید.
§
نقش های
متفاوت رسانه ها
رسانه ها ، گذشته از اولویت گذاری
رسانه در راستای چشم انداز توسعه ؛ نقش های متفاوتی را بازی نمایند . در اینجا به
چند نقش توجه می شود :
1- نقش نورافکن projector role
چنانچه در مباحث نظری آمده رسانه ها
می توانند نقش نورافکن را بازی نمایند. از یک طرف به طرح سوژه های مناسب در راستای
نیازهای توسعه ای و چشم انداز بپردازند و از طرف دیگر به برجسته نمودن (topicalize) نیازهای توسعه ای در جامعه بپردازند .
نیازهایی که بر اساس مطالعات اساسی در چشم انداز توسعه به ابعاد مختلف از قبیل
اصلاحات نظام اداری ، پیوستن به بازارهای جهانی ، اصلاح فرهنگ عمومی ، کاهش تصدی
گری دولت ، ایجاد بنیاد نخبگان اشاره کرد . دامن زدن به رشد و بالندگی جامعه از
جمله موارد دیگری است که رسانه ها می توانند به آن بپردازند . رشد و بالندگی در
راستای برنامه های توسعه فقط محدود به حوز? نهادهای دولتی و سیستم های رسمی جامعه
نیست . رسانه ها بایستی با توجه به نیازهای عصری ، مشارکت همگانی را در جامعه
ترویج نمایند . رسانه ها می توانند در قالب برنامه های سالانه به دولت ها هشدار
داده تا با رویکرد سیستمی به پدید? انحراف توجه نمایند . پدید? انحراف به این معنی
است که دولت در اجرای برنامه های توسعه در افق 20 ساله تا چه حد از اجرای برنامه
ها و کیفیت بخشی به امور وزندگی مردم عدول کرده است .
موارد فوق بخشی از نقش نورافکن رسانه
هاست .
2- نقش فرهنگ سازی
رسانه ، گذشته از آنکه خود یک فرهنگ
غالبی را ترویج می کند ، از عناصر فرهنگ ساز است . رسانه ها ، آین? تمام و کمال
فرهنگی کلی جامعه می باشند " ( آغاز و
جعفرنژاد ، b1385 ) و نقش فرهنگ سازی و همبستگی اجتماعی
در ذات یک رسانه نهفته است . رسانه ها ، با انعکاس داده های فرهنگی یک جامعه
بایستی کوشش کنند که مینیاتوری از فرهنگ کلی جامعه باشند .
سیاست فرهنگ گرا بایستی در رسانه در
دستور کار قرار گیرد تا بتوان انتظار داشت ، نقش اساسی در راستای توسعه دارند .
رسانه ها ، با ایجاد روابط پویا با
عناصر گوناگون نظام اجتماعی و فرهنگی ، به انباشت حافظه های اجتماعی و فرهنگی
جامعه کمک کرده و فرهنگ را شکل می دهند .
رسانه ها به عنوان پل ارتباطی میان
نخبگان و جامعه ، نقش آفرینش فرهنگی را بازی نموده و مشارکت اجتماعی را نهادینه می
سازند . فرهنگ ، تجمل نیست بلکه کلیتی است که تمامی ابعاد زندگی را در بر می گیرد
و رسانه ها با سیطر? کامل بر هم? ابعاد زندگی اجتماعی ، خلوت خانه ها را پر کرده و
اثرات هاله ای آن بر هم? امور پیداست و رفتارهای غالب اجتماعی را شکل می دهند.
3- نقش پویایی اجتماعی
رسانه ها بایستی با گسترش و
تصریح آفرینندگی در جامعه ، به پویایی
جامعه کمک نموده و نقش اساسی خویش را در بسترفراهم سازند. ارتقاء کیفیت زندگی که در ابعاد روانی ، اجتماعی
و جسمانی ملاحظه می شود و مراقبت از این ابعاد در عصر حاضر و حفظ هویت انسانی در
هجوم بی رویه تکنولوژی از اساسی ترین نقش هایی است که در رسانه ها در جهت پویایی
نظام اجتماعی می توانند بعهده گیرند .
تکنولوژی رسانه ای در جامع? امروزی
به رواج الگوهایی رفتاری مشابه و همسان سلیقه ها منجر شده و یک نوع بی ریشگی را در
زندگی آدمیان دامن زده است لذا رسانه های توسعه مدار در راستای توسعه کشور می
توانند با حفظ و احیای هویت فردی و فرهنگی هر کشور به پویایی اجتماعی دامن بزنند .
آشفتگی و انحرافات و آسیب ها در
کشورهای جهان سوم چندین برابر کشورهای پیشرفته است و یک نوع ایستایی در حوز? ارزش
ها و باورها به وضوح پیداست ، لذا رسانه ها می توانند با اتخاذ سیاست پویایی
اجتماعی در جهت بازگشت به سرچشمه های اصیل فرهنگی وقومی همت گمارند .
4- عامل تغییر (change Agent)
عصر ما ، عصر تغییر و تحول است . هیچ
عصری این همه دگرگونیهای فزاینده و شتابگیر را تجربه نکرده است . ( حریری ، 1378
:18 )
رسانه ها بایستی آموزش تغییر را برای
بقاء " ما " فراهم سازند . "
باید بیاموزیم که در جهان متغیر معاصر ، چگونه خودمان را حفظ کنیم و اینکه به کمک
نیروی خلاف? خود برای مشکلات روز افزون پاسخهای مناسبی بیابیم ". ( همان اثر ، 180 )
مدیریت تغییر و تحول از اساس فعالیت
هایی است که بایستی در رسانه مورد توجه قرار گیرد ، وگرنه تحلیل محتوای رسانه ها
در کشور ما نشان می دهد که این نقش رسانه در راستای نیازهای توسعه ای مدیریت نشده
است!
فرامرز رفیع پور ( 1378) با تحلیل
محتوای چند برنام? تلویزیونی ، سینمایی و مطبوعات نشان می دهد که تا چه اندازه
وسایل ارتباط جمعی نقش اساسی در تغییر ارزش های جامعه داشته اند . و برعکس اثرات
منفی این رسانه ها در ایران در بین سالهای 1365 تا 1370 به بعد بیشتر بوده است .
وی با بررسی و تحلیل اثرات تلویزیون ، سینما و مطبوعات نشان داد رسانه ها نقش
اساسی در تغییرات اجتماعی داشته اند و نتیج? این فرایند ، افزایش آشفتگی اجتماعی (social Anomie) ، تخریب ساختار اجتماعی ، کاهش اعتماد
اجتماعی بوده است .تحلیل محتوای چند سریال تلویزیونی توسط ایشان و همکاران وی نشان
می دهد که در تلویزیون در بین سالهای 1365 تا 1370 به بعد ، سریال های سال 1365 در
جهت ترویج و تثبیت ارزش های انقلابی ، مذهبی ، کاهش نابرابری و وحدت و انسجام بین
مردم بوده است ، در صورتیکه تحلیل سریالهای سال 1370 به بعد که در عین حال پر
بیننده هم بوده اند ، ارزش های مادی و نابرابری را رواج داده اند . در سریال های
1370 به بعد ارزش های سرمایه داری ، مادی گرایی و تجمل گرایی ، در پوشش مذهب ،
اشاعه داده می شود . ( رفیع پور ، 1378 :72 )
5- نقش تعاملی
رسانه ها در عصر حاضر در تعامل کامل
با دیگر بخشهای جامعه هستند . این نقش اثر اساسی در پیشبرد اهداف توسعه ای جامعه
دارند . رسانه ها با شناخت چشم انداز توسعه ، شکاف های موجود را در برنامه ریزی
شناسایی کرده و در تعامل کامل با بخش های مورد نظر و یا عقب افتاده می باشند .
بطور مثال اگر جذب سرمایه در حوز?
اقتصاد با موانعی اساسی از طرف دولت مواجه است ، رسانه ها می توانند در تعامل با
حوز? اقتصادی این خلاء ها را پر نمایند .
پیشگیری از بسیاری از مشکلات جامعه و
عقب ماندگی های ناشی از بی تفاوتی در پیشبرد برنامه های توسعه ای در قالب چشم
انداز، فقط از طریق نقش های تعاملی است که اثر گذار است . رسانه ها تنها در تعامل
با بخش های مختلف جامعه می توانند ، در فرایند توسعه تسهیل ایجاد نموده و افق را
در نظر داشته باشند.
6- نقش کنترلی رسانه ها
رسانه ها ، گذشته از اطلاع رسانی و
فرهنگ سازی در راستای توسعه اقتصادی و اجتماعی کشور ، نقش کنترل کننده و تنظیم
کنند? اساسی را در حوز? توسعه می توانند بازی کنند . متأسفانه مدیریت توسعه در
جامعه دچار آسیب های فراوانی شده است . تا مادامی که مشکلی در حوز? افکار عمومی
طرح نشود ، رخوت و سستی بعضی از مدیران باعث کندی امر توسعه می شود ، لذا رسانه ها
می توانند ، نقش کنترل کنند? بسیار مناسبی در جهت پیشبرد برنامه ها باشند .
گاهی شنیده می ود ،" تا اتفاقی
صورت نگیرد ، حرکتی انجام نمی پذیرد" ، این امر به این معنی است که مدیریت
توسعه در پیشبرد چشم انداز گاهی به عمد یا به سهو سلیقه ای عمل می نماید ، لذا جا
دارد ، رسانه ها نقش کنترل کننده و هم تسریع کننده را بازی نمایند .
- کدام رسانه ، کدام توسعه Which Media ? Which development?
در نهایت سئوال اساسی این است که
کدام رسانه می تواند در دستیابی به چشم انداز توسعه کمک نمایند و دست آخر اینکه ،
کدام توسعه مطمح نظر ما در عصر حاضر و جامع? ماست ؟
پر واضح است ، رسانه هایی که تنها
سیاست ارشادی را بر عهده می گیرند و منبع تغذیه بودجه آنها از طرف دولت است با
موانع و تنگناهای بسیار زیادی مواجه اند . رسانه های جمعی تنها در صورتی می توانند
ایفاگر رسالت اساسی خویش در راستای چشم انداز توسعه جامعه باشند ، که هم از چتر
حمایتی دولت بیرون آیند و هم اینکه نهادهایی در جامعه باشند که از وجود سیستم های
فشار آور(coercieve) بر رسانه جلوگیری نمایند . رسانه های محافظه کار حتی از
طرح سئوالات اساسی به دُوَل وقت ناتوانند ، تا چه رسد به اینکه توانایی اولویت
گذاری و نقش نورافکن را داشته باشند . اطلاع رسانی که تخصیص حقوق را دررسانه تغییر
میدهددر رسانه های محافظه کار شکل نامطلوب به خود گرفته و زمینه فساد در جامعه را
فراهم می سازد که رهبر معظم هم با اشاره به فقر وفساد و تبعیض به نوعی از عدم
ایفای نقش های سازمانهای بازدارنده می گوید. رسانه های محافظه کار ، نه تنها
توانایی نقد سالم و پیشبرند? دول را ندارند ، بلکه در مسیر تولید همیشه تحت فشار
هستند و مصالح و مطامع حزبی و جناحی بر
اهداف جمعی و منافع ملی می چربد.
تنها رسانه هایی می توانند ایفاگر رسالت خویش باشند که خود در مسیر توسعه
قرار گرفته باشند که ما آنها را با نام رسانه های توسعه مدار (developmental Media) نام می بریم . در افق 20 ساله برنامه های
توسعه اقتصادی اجتماعی و فرهنگی کشور ، رسانه ها نیز هم بایستی تغییر کنند و هم
اینکه نیازهای عصری را جلوتر از دولت
بشناسند. مفهوم پیشگیری بیشتراز همه دررسانه مطرح می شود تا در سازمانهای اجرایی.
به روز بودن ، مستقل بودن ، خلاق و کارآفرین از ویژگی های رسانه های توسعه مدار
است که بایستی مطمح نظر نهادهای مستقل مدنی و حقوقی در جامعه قرار گیرد.
اگر معتقدیم که توسعه ، تعالی انسان
و پیشرفت مطلوب جامعه بر اساس هویت ماست و نیازمند تغییر و دگرگونی در هم? زمینه
ها هستیم ، رسانه های توسعه مدار سعی در بهبود فرایند تولید با شناخت عصری و تغییر
در حوز? اهداف ، افراد و اعمال هستند . چیزی که اگر این سه با هم تغییر نکنند(افراد
،اعمال و اهداف)نقش رسانه ها نمی تواند موثر واقع شود .
چه باید کرد؟
سازمان بندی فعالیت های جمعی جهت
شکوفایی استعدادهای هم? اعضاء جامعه نیازمند توجه به سه چیز و هفت اصل در توسعه
است که رسانه ها بایستی به آن توجه نمایند :
1- انسان سازی : "انسان هدف و
وسیل? توسعه است "و توسعه زمانی محقق می شود که کلی? کوشش ها برای انسان و بخاطر تعالی انسان صورت پذیرد .
2- جامعه سازی : جامعه پیکره ای است
که سازمان بندی درونی اش در حکم استخوان بندی آن است . روابط و مناسبات بین
سازمانهای عمد? موجود در هر جامعه ،
ساختار اجتماعی آن را بوجود می آورد . عمل جامعه سازی به تنهایی صورت نمی پذیرد ،
بلکه توسط سازمانها صورت می پذیرد لذا توجه به سازمان ، اصلاحات اداری و سازماندهی
کارآمد ، از اساس جامعه سازی در جامعه است که بایستی از طریق رسانه به آن توجه شود
.
3- ساماندهی توسعه :نکت? آخر در کنار
انسان و جامعه ، ساماندهی توسعه است و این مهم خود شرحی دراز دارد . شرحی که
نیازمند تشریح بخشهای کشاورزی ، صنعت ، خدمات و اقتصاد و سیاست و اجتماع و فرهنگ
است .
جهانی شدن ، همه ارزشها را به تحول
فراخوانده است و چهار اصل اساسی دنیای متحول امروزی ، "سازمان ، اطلاعات ،
ارتباطات و محاسبات "است .امروزه ، این امر به ما مشتبه نشود که آنچه انجام
می دهیم ، در راستای توسعه است ، بلکه هر تغییری نمی تواند توسعه آفرین باشد و
توهمی از توسعه بیش نیست .
ساماندهی توسعه ممکن نمی شود مگر با
متمرکز ساختن نیروها بر تولید ، بازتولید . حکومت یگانه نیرو و نهادی است که می
تواند ساماندهی توسعه را انجام دهد. نقش حکومت نمی تواند فقط محدود به استقرار
نیروها باشد بلکه باید در کنار نقش ارشادی و با رعایت مصالح و منافع ملی ، نقش
فعال خویش را بازی نماید.
هفت اصلی که بایستی در ویژگیهای عام
الگوهای آرمانی توسعه بدان توجه داشت و
رسانه ها نیز با نقش های متفاوت خویش و با رعایت افق توسعه بدان توجه داشته باشند
، عبارتنداز 1- اصل مراقبت 2- اصل بشریت ، 3- اصل مسئولیت ، 4- اصل اعتدال ، 5-
اصل احتیاط ، 6- اصل تنوع و اصل شهروندی است . ( حریری اکبری ، 1378 :304-202 )
- در اصل مراقبت بایستی یادبگیریم که
زمینی که از پیشینیانمان به ارث برده ایم ، به نسل های آینده هم تعلق دارد لذا در
حفظ آن بکوشیم .
- در اصل بشریت ، بایستی بیاموزیم که
اقدامهای واقعی انسانی بشریت چه هستند و آنها را برای هریک از آحاد جامعه فراهم
سازیم .
- در اصل مسئولیت ، اشاره به مسئول
بودن مشترک سرنوشت هم? انسانهاست که بایستی آن را به اجرا در آورد .
- در اصل اعتدال ، توجه به پرهیز از
افراط و تفریط است و ما بایستی فن لگام زدن به حرص و آزمان را بیاموزیم و جانب حزم
و اعتدال را رعایت کنیم .
اصل احتیاط ، به مهار خطرات محصولات
و تکنیک های جدید اشاره دارد و اینکه جوامع بشری بایستی امکان مهار کردن خطرات حال
و آینده محصولات و تکنولوژی جدید را کسب نمایند .
اصل تنوع ، توجه به گوناگونی فرهنگ
ها ، موجودات و گونه هاست که ضامن قدرت بشریت در ابداع پاسخهای مناسب برای شرایط
بی نهایت متنوع است . " منابع ژنتیک
سیاره باید با احترام به همبودهایی که آنها را تا امروز نگاهداری کرده و ارزش
نهاده اند ، حفظ گردد " .
ونهایت ، اصل شهروندی (citizenship) است .
اصلی که به تنظیم روابط و مبادل?
میان افراد با همدیگر و با حکومت و حکومت با حکومت مشعّر است . اتخاذ سیاستهای
لازم که رفته رفته از وابستگی کاسته و در مسیر وارستگی ( در غایت استقلال ) حرکت
کند . " ضرورتهای
تربیتی انسان قرن بیست و یک " در همین اصول
نهفته است .
این الگوهای توسعه ای و اصول هفتگانه،
مسلماً مورد تایید دین ، علم ، عقل ، نوعدوستی و فرانگری خواهند بود و رسانه
بایستی درترویج و فرهنگ سازی در این زمینه با رعایت افکار عمومی نقش اساسی را بازی
نماید .
" نهایت آنکه ،
ایمان و ایقان داشته باشیم که هیچ دردی در این دنیا وجود ندارد که درمان نداشته
باشد ، تنها باید زمینه را مساعد کرد تا ذهنها و مغزهای متعدد ، درمانها را یافته
و بکار بندند . به ویژه در مورد دردهایی که مصنوع خود انسان ، جامعه سازی ، تمدن
سازی و دورا ن سازیهای چه بسا ناقص ، غلط و یا باطل هستند "
.
فهرست منابع :
- آغاز ، محمد حسن و سید ابوالفضل
جعفرنژاد(1385b) ، تعامل فرهنگ
و رسانه در توسعه فرهنگی کشور ، تهران : دبیرخانه همایش مهندسی فرهنگی کشور.
- آغاز ،محمدحسن و سیدابوالفضل
جعفرنژاد،((1385a، آسیب شناسی
روح هویت ایرانی ،تهران : سازمان فرهنگ وارتباطات اسلامی ،اولین همایش گفتمان
ایرانی .
- ارنبرگ ، اندرو و پاتریک باروایز
(1378 ) ، تلویزیون و مخاطبان آن ، ترجمه فرهاد رادپور ، تهران : مرکز تحقیقات صدا
و سیما.
- اینگلیس ، فرد ، (1377) ، نظریه
رسانه ها ، ترجمه محمود حقیقت کاشانی ، تهران : مرکز تحقیقات صدا و سیما .
- بیریکوف ، ن . س (1372 )، تلویزیون
و دکترینهای آن در غرب ، ترجمه محمد حفاظتی ، تهران : مرکز مطالعات و تحقیقات
رسانه ها .
5- پستمن ، نیل ،( 1378 ، نقش رسانه
های تصویری در دوران کودکی ، تهران : انتشارات اطلاعات .
6- پراتکانیس ، آنتونی و الیوت ارونسون
، (1378 ) ، عصر تبلیغات ، ترجمه کاووس سیدامامی و محمد صادق عباسی ، تهران :
انتشارات سروش .
7- تامپسون ، جان ،( 1380 )، رسانه
ها و مدرنیته ، نظریه اجتماعی رسانه ها ، ترجمه مسعود واحدی ، تهران : نشرسروش .
- تیرل ، رابرت ، (1371 )، ژورنالیسم
تلویزیونی ، ترجمه مهدی رحیمیان ، تهران : نشر سروش
- دالگرن ، پیتر(1380) ، تلویزیون و
گستره عمومی ، ترجمه مهدی شفقتی ، تهران : نشر سروش .
- ساروخانی ، باقر ، (1369) ، جامعه
شناسی ارتباطات ، تهران : نشرسروش .
- سورین ، ورنر و جیمزتانکارد ، (1381
)، نظریه های ارتباطات ، ترجمه دکتر علیرضا دهقان ، تهران : انتشارات دانشگاه
تهران .
- شرام ، ویلبر و دیگران ،( 1377) ،
تلویزیون در زندگی کودکان ما ، تهران : مرکز تحقیقات صدا و سیما .
- رفیع پور ، فرامرز ، (1378) وسایل ارتباط جمعی و
تغییر ارزشهای اجتماعی : تهران : نشر کتاب
فرا .
- حریری اکبری ، محمد(1378) ، مدیریت
توسعه ، تهران : نشر قطره .
- فصلنامه پژوهش و سنجش ،شماره 38 ، تهران : مرکز تحقیقات صدا و سیما .
- کازنوو ، ژان ، (2536 )، قدرت
تلویزیون ، ترجمه علی اسدی ،تهران : ؟
- کازنوو ، ژان ،( 1367) ، جامعه
شناسی وسایل ارتباط جمعی ، ترجمه باقر ساروخانی و منوچهر محسنی .
- کیویستو، ا .( 1378 )، اندیشه های
بنیادی در جامعه شناسی ،ترجمه منوچهر صبوری ، تهران : نشرنی .
- گیدنز، آنتونی ،( 1377) ، پیامدهای
مدرنیته ، ترجمه محسن ثلاثی ، تهران : نشر مرکز.
- گیدنز ، آنتونی ،( 1378 )، تجدد و
تشخص ، ترجمه : ناصر موفقیان ، تهران : نشر مرکز.
- لازار ، ژودیت ، (1380 )، افکار
عمومی ، ترجمه مرتضی کتبی ، تهران : نشرنی .
- مک کوایل ، دنیس ، 1380 ، مخاطب
شناسی ، ترجمه مهدی منتظر قائم ، تهران : مرکز مطالعات و تحقیقات رسانه ها .
- مک لوهان ، مارشال ، (1377 ) ،
برای درک رسانه ها ، ترجمه سعید آذری ، تهران : مرکز تحقیقات صدا و سیما.
- مولانا ، حمید ،( 1372 )، جریان
بین المللی اطلاعات ، ترجمه .؟، تهران : نشر؟
- ویندال ، سون و دیگران ،( 1376 ).کاربرد
نظریه های ارتباطات ، ترجمه علیرضا دهقان ، تهران : مرکز مطالعات و تحقیقات رسانه
ها .
- دروین ، برندا و دیگران ، (1378). بازنگری
در ارتباطات ، مسایل مربوط به نگاره ها ، ترجمه : محمود صدری تهران : مرکز مطالعات
و تحقیقات رسانه ها .
- corner john and jermy Howthorn(ed)| communication
studies/(1993)|UK:
routledg.
- آنابل سر ، (1370)
- یونسکو ، (1369)
- الیوت ، جنیفر ، آ (1378). مقدمه
ای بر توسع? پایدار در کشورهای در حال توسعه ، ترجم? عبدالرضا رکن الدین افتخاری ،
حسین رحیمی ،تهران:نشر؟.
- سریع القلم ، محمود ، عقل و توسعه
نیافتگی ، تهران : نشر سفید ، 1372 .
- غنی نژاد ، موسی ،(1377). تجدد
طلبی و توسعه در ایران معاصر، تهران : نشر مرکز.
- گوندر فرانگ ، آندره ، (1359)توسع?
توسعه نیافتگی در برزیل ، ترجم? سهراب بهداد ، تهران : انتشارات علمی دانشگاه
صنعتی شریف .
- چلبی ، مسعود ،(1375) جامعه شناسی
نظم ، تهران : نشر نی .
- پیت ، ریچارد و الین هارت ویک ،(1384).
نظریه های توسعه ، ترجم? مصطفی ازکیا و دیگران ، تهران : نشر لویه .
- تهرانیان ، مجید ،(1353). تنگناهای
اجتماعی توسعه ملی ایران ، تهران : سازمان مدیریت صنعتی .