hc8meifmdc|2010A6132836|Articlebsfe|tblEssay|text_Essay|0xfbffeeba020000000203000001000500
تهیه
کننده : دکتر قاسم حسنی
|
|
چکیده
بررسی رابطه امنیت ملی ، مشارکت سیاسی - اجتماعی و بیگانگی
سیاسی - اجتماعی با تاکید بر سند چشم انداز
یکی ازمهمترین عوامل
جهت نیل به اهداف چشم انداز1404، تأکید بر مشارکت مردمی درتمامی حوزه ها می باشد
در شروع متن آن سند تأکید شده است : « با
اتکال به قدرت لایزال الهی ودرپرتو ایمان وعزم ملی وکوشش برنامه ریزی شده ومدیرانه
جمعی ودرمسیر تحقق آرمان ها واصول قانون اساسی ،درچشم انداز بیست ساله ، ایران
کشوری است توسعه یافته با جایگاه اول اقتصادی ، علمی وفن آوری درسطح منطقه ، هویت
اسلامی وانقلابی ،الهام بخش در جهان اسلام
و با تعامل سازنده ومؤثر در روابط
بین الملل . » آشکار است که برای نیل به افق چشم انداز، اعتماد
مردم به حکومت باعث افزایش مشارکت وقوام حکومت ، ابجاد توسعه وافزایش ضریب امنیت
می گردد از آنجا یی که از دیدگاه اسلامی ، نقش آفرینی مردم صرفاً در مشروعیت بخشی
خلاصه نمی گردد ، بلکه در عینیت بخشی و کارآمدی حکومت هم نقش اساسی دارد . لذا
پژوهش حاضر تحت عنوان « بررسی رابطه امنیت ملی ، مشارکت سیاسی- اجتماعی و بیگانگی سیاسی – اجتماعی باتاکید برسند چشم انداز» ، برای حصول به اهدافی همچون 1) سنجش
میزان مشارکت سیاسی- اجتماعی،بیگانکی سیاسی-اجتمای و امنیت ملی 2) شناخت
همبستگی میان متغیرهای مشارکت سیاسی ـ اجتماعی ،بیگانگی وامنیت ملی ،ارائه
سازگارهای مناسب و در نها یت شناخت نوع
رابطه متغیرهای فردی
نظیرسن ،جنس، ، قومیت ،درآمد ونوع دانشگاه اجرا گردید و
برای دست یابی به
اهداف مذکور ،فرضیه هایی برای آزمون رابطه بین متغیرهای مشارکت،بیگانگی وامنیت ملی
و آزمون رابطه بین متغیرهای فردی با مشارکت وامنیت ملی تهیه وتنظیم گردید.
نتایج تحقیق نشان داد
که مؤلفه های بیگانگی سیاسی ـ اجتماعی ، مشارکت سیاسی-اجتمای یاامنیت ملی رابطه دارند.
و در صورت عدم مشارکت به دلیل ظهور بیگانگی در جامعه امنیت ملی به طور جدی مورد
تهدید و خطر قرار می گیرد.لذا مقامات تصمیم گیرنده برای نیل به افق چشم انداز 1404
بایستی توجه ویژه ای را به این نمایند.
واژگان کلیدی، سند
چشم انداز،مشارکت سیاسی ـ اجتماعی، بیگانگی سیاسی-اجتمای وامنیت ملی
طرح و بیان مسأ له
آن چه باعث قوام ،انسجام و پویایی یک
جامعه می گردد ، نگرش و درک صحیح از امنیت ملی
کشور است. به همین دلیل است که مؤلفه امنیت در طول تاریخ بشری
به مثابه بنیادی ترین و حیا تی ترین
هدف نظام های سیاسی ،همواره سایه سنگین خود را بر خط مشی ها ، سیاست ها ،
تصمیم گیری ها ، رهیا فت ها و را هبر د های داخلی ، منطقه ای و بین المللی در کشور
افکنده است.
در سند اصلی چشم انداز1404، که یکی از
مهمترین مبانی لحاظ شده درآن ، اسلام ، تفکرات عا لمانه حضرت
امام (ره) و مقام معظم رهبری است ، توجه به مشارکت مردمی از مؤثرترین عوامل بر
قراری وفا ق ،اقتدار ،توسعه وارتقاء ضریب
امنیت ملی در صحنه های گوناگون نگریسته شده است . زیرا مشارکت مردمی می
تواند به مثابه مؤثرترین ومناسبت ترین
پشتوانه جهت حل و فصل معضلات وبحران های
مختلف، به ویژه بحران ها ی امنیتی، مورد استفاده قرار گیرد. به همین دلیل
گفته شده است که هر دولتی که بتواند جلوه های بیشتری از همکاری وهمدلی توده های
مردمی را در ابعاد مختلف سیاسی ، اجتماعی ، اقتصادی وبه خصوص در دفاع از
کشوروحکومت در مقابل تهدیدات داخلی وخارجی جلب نماید می تواند در جامعه بین المللی
از اعتبار ، شخصیت و موقعیت رفیع تری بر خوردار گردد (شعبانی ، 1380 :4)
از این رو در دهه های اخیر بسیاری از صا حبنظران ، برنامه ریزان ومتخصصان علوم
اجتماعی از مشارکت به عنوان یکی از عناصر
توسعه نام برده اند آنان مشارکت ( همه جانبه مردم )را با توسعه یکی دانسته اند به
عنوان مثال، برکلی (1996) معتقد است :
« مشارکت یک حق
انسانی است که به لحاظ ارزشی وآزاد سازی و اعتماد به خویشتن انسان واز نظر ابزاری
به بسیج ونقش آفرینی توده های انسانی درفرایند های علمی به حیات اجتماعی منجر می
شود . مشارکت بخش جوهری واساسی رشد انسا ن است وآن توسعه خود اعتمادی ، ابتکار،سر
بلندی ، فعالیت ،مسئولیت پذیری وتعاون اجتماعی است . بدون چنین توسعه وتحولی
دردرون مردم تلاش واقدام برای امحاء فقر
وتوسعه نیافتگی اگر غیر ممکن نباشد حداقل مواجه با مشکلات عدیده ای خواهد بود .» (Brukely|1996:65)
امروزه بحث مشارکت سیاسی ـ اجتماعی در جوامع در حال توسعه بسیار با اهمیت
نگریسته می شود. این صرفاً بدان سبب نیست که مشارکت نسبت به گذ شته مؤثرتر اجرا می
شود، بلکه به آن علت است که اولاً : آحاد
کثیری از مردم خواهان اجرای آن هستند و ثانیاً : هیچ رژیم سیاسی بدون مشارکت مردم
نمی تواند به دوام وتداوم حیات سیاسی خویش امیدوار باشد . درواقع یکی از ارکان و
عناصر اصلی هر نظام دموکراتیک مشارکت است و قوام دموکراسی به مشارکت است. در اسلام
نیز مشارکت به عنوان یکی از مهمترین عامل در تعیین سرنوشت تلقی شده است این حق خدا
دادی برای انسان است که در سیره ورفتار عملی تمامی رهبران الهی بطور برجسته این
امر ملموس است که مصداق این بحث، آیه11سوره رمی با شد که می فرماید:...هیچ قومی
رادگرگون نخواهدکردتازمانیکه خودآن قوم حا لشان راتغییردهند...........
در انقلاب اسلامی نیز مشارکت همواره نقش کلیدی در از میان راندن توطئه ها و
افزایش رابطه ملت و حکومت داشته است .
درافق چشم انداز 1404 نیز یکی از مهمترین عوامل جهت تحقق اهداف ، تأکید بر
مشارکت مردم در تمامی ابعاد است. بویژه مشارکت ونقش مردم دردفاع ، هدفی فراتر
ازحفظ و گسترش توان دفاعی نیروهای مسلح است و ممکن است به منظور تحکیم وگسترش وحدت
سیاسی ، اجتماعی ، فرهنگی و تقویت پیوندهای مردم با سیستم حاکم در مقابله با
تهدیدات مشترک صورت گیرد .
اما یکی از مهمترین عوامل درعدم تحقق این امر مهم بیگانگی است که از آن به
عنوان مانعی مهم در راه توسعه ملی نام برده می شود. به همین دلیل برای سالیان
متمادی است که پژوهشگران غربی به طور مستمر موضوع بیگانگی را در تمامی ابعاد
آن مورد بحث قرار داده اند که نمونه ای از
تحقیقات آنها ( لین 1981 ، گمسون 1985
،کورن هازر 1971 ،دال 1976 و...) بیانگر ارتباط معنی دار بیگانگی ومشارکت است . تبریزی(1376) در تحقیق جامع این
موضوع را مورد بررسی قرار داده و یافته هایی همچون یافته های محققان خارجی به دست
داده است.
اما اینک با توجه به سند 1404 و مطالعه موردی در جامعه دانشجویان دانشگاه دولتی
تهران سال 81 این پرسشها فرا روی محقق است : 1) میزان بیگانگی ، مشارکت ومیزان
مشارکت درامنیت ملی چقدر است ؟ 2) آیا رابطه ای بین این متغیر ها وجود دارد ؟ 3)
آیا رابطه ای بین متغیرها ی سن، جنسیت ،قومیت ، مقطع تحصیلی ، دانشگاه ، سطح در
آمد با بیگانگی ، مشارکت وامنیت ملی وجود دارد ؟ سازکارهای مناسب جهت افزایش نیل
به چشم انداز 1404 کدام است؟
در پایان تلاش این تحقیق بر آن است تا داده هایی برای پاسخ به این سئوالات به
دست دهد .
مبانی نظری تحقیق
مبانی نظری این پژوهش معطوف سند چشم انداز و سه متغیر اصلی تحقیق، یعنی امنیت
ملی، مشارکت سیا سی ـ اجتماعی بیگا نگی، سیاسی ـ اجتماعی است.
1) بررسی اجمالی سند
نهایی چشم انداز با تأکید بر بعد امنیت ، مشارکت و بیگانگی .
الف- چشم انداز جمهوری اسلامی ایران در افق 1404 هجری شمسی: ایران کشوری است
توسعه یافته با جایگاه اول اقتصادی علمی فناوری در سطح منطقه با هویت اسلامی و
انقلابی الهام بخش در جهان اسلام و با
تعامل سازنده و مؤثر در روابط بین الملل.
یکی از نسخههای این
چشم انداز:
برخوردار از زیر بناها و ساختارهای لازم برای تداوم رشد اقتصادی، اجتماعی،
سیاسی، فرهنگی
نکته دیگر آنکه در
این سند آمده است . ((این چشم انداز تصویری از اینده مطلوب را ترسیم میکند که هر
گاه در ذهن آحاد جامعه جای بگیرد مسیر تحولات و دگرگونی های جامعه را هموارتر می کند))
ب- در برسی وضع موجود اقتصادی اجتماعی و فرهنگی کشور نکات مورد توجه در حوزه
مشارکت و عوامل تاثیر گذار در امنیت عبارتند از:
- برخورداری از میراث
با ارزش تاریخی فرهنگی و طبیعی
- برخورداری از
سرمایه های انسانی اجتماعی پژوهشی و فناوری گسترده
- برخورداری
ازاستقلال سیاسی و تجربه انقلاب اسلامی
ج- به رغم بهره مندی از ظرفیت های زیاد شده برخی از تنگناهایی که تاثیر گذار
در بیگانگی و عدم مشارکت عبارتند از:
- مهاجرت متداوم
- نرخ 5/2 میلیون نفر
بیکار
- توزیع نا متعادل
جمعیت
- عدم تعادل بین
جوامع شهری و روستایی
- نا هنجاری در بخشی
از مناسبات فرهنگی اجتماعی و سیاسی
د-جهت نیل هدف با تاکید بر مشارکت و امنیت
لذا جهت نیل به هدف
های مورد نظر چشم انداز بلند مدت نیاز به شکوفایی اقتصاد کشور در این مرحله و حفظ
ثبات و امنیت و ارتقای جایگاه ایران در منطقه و جهان امری اجتناب ناپذیر است.
تاکید سند بر استفاده از تجربه سایر کشور و اتخاذ تدبیر و تلاش و انسجام ملی جهت
نیل به هدفهای مطرح شده در سند چشم انداز می باشد.
ه- ویژگی های جامعه مطلوب در چشم انداز توسعه ایران با تاکید بر مشارکت و
امنیت
- جامعه ای متکی بر
اصول اخلاقی و ارزشهای دینی ملی انقلابی مرتکی بر مردم سالاری دینی همراه با
پاسداری از ازادی های مشروح و حقوق انسانی و مدنی.
- ایران امن مستقل
مقتدر همراه با تقویت سامان دفاعی مبتنی بر بازدارندگی مثبت و پیوستگی مردم و
حکومت.
- جامعه ای متعادل از
دو نظر – برخورداراز سراحت و بهره مند از عدالت اجتماعی نظام تأمین اجتماعی پویا و
کارامد فرصتهای برابر رفع فقر فساد و تبعیض و استواری نهاد خانواده
در یک جمع بندی میتوان گفت با توجه به برخی فاکتورهای ذکر شده در سند چشم
انداز یکی از مهمترین عامل توفیق در نیل به اهداف
ایجاد سازکارهای مناسب جهت مشارکت فعالانه ملت در تمامی حوزه های امنیت ملی
است که در ادامه بحث با کالبد شکافی در بعد سیاسی –اجتماعی در حوزه مشارکت بیگانگی
و امنیت ملی و احصاء شاخصهای تاثیرگذار در پایان مقاله راهکارهای مناسب جهت نیل به
اهداف چشم انداز ارایه می گردد .
2- مشارکت سیاسی-
اجتماعی
مشارکت سیاسی، یا مشارکت مردم، در مقدرات سیاسی و اجتماعی خود، به گونه های
مختلف تجلی می یابد. این تجلیات متناوب تابعی از نهادهای در نظر گرفته شده برای
مشارکت، و نیز ساختارهای فرهنگی و اجتماعی هر جامعه است. لذا مشارکت از ان دسته
واژه های مورد استفاده در فرهنگ علوم اجتماعی است که ضمن برخورداری از تنوع مصادیق،
از نظر مفهومی دچار ابهام نیست. با توجه به تنوع تعاریف به برخی از انها در ذیل
اشره می شود:
شرکت داوطلبانه مردم در یک یا چند برنامه عمومی که فرض میشود در توسعه کلی نقش
دارند ولی از مردم انتظار نمی رود که در شکل گیری برنامه نقش داشته باشند یا از
محتوای ان استفاده کنند و یا تلاش های سازمان یافته برای برای افزایش کنترل بر
منابع و موسسات نظم دهنده در شرایط اجتماعی مشخص از سوی گروه ها و جنبش ها بر
کسانی است که تا کنون از حیطه اعمال چنین کنترلی مستثنی بوده اند (اوکلی و مارسدن
34:1370).
محسنی تبریزی ( 1375) تعاریف گوناگونی را برای مشارکت ارائه کرده است. در یکی
از آن تعاریف تأکید شده است که مشارکت :
« فرایندی سیستماتیک
و سمپاتیک است که در ان کارکرد اجزاء و عناصر متشکله سیستم به بقا و دوام و تعادل
کل سیستم منجر می شود. تقبل اگاهانه امری در شکل همکاری یا میل و رغبت و نیاز به
هدف در زندگی اجتماعی» (محسنی تبریزی 92:1375).
بخشی از تعاریف مربوط به مشارکت اختصاص به مفهوم مشارکت سیاسی دارد که ذیل به
برخی از ان اشاره میشود.
در دایرةالمعارف بین المللی علوم اجتماعی مشارکت عبارت است از :«مشارکت
سیاسی فعالیت داوطلبانه انحصاری جامعه در
انتخاب رهبران شرکت مستقیم و غیر مستقیم در سیاست گذاری عمومی است»(1968:234،(Macclosky
وینر) Weiner ( نیز مشارکت
سیاسی را چنین تعریف می کند:«مشارکت سیاسی هر عمل داوطلبانه موفق یا نا موفق
سازمان یافته یا بدون سازمان دوره ای یا مستمر شامل روش های مشروع و نامشروع برای
تاثیر بر انتخاب رهبران سیاستها و اداره امور عمومی در هر حکومت محلی یا ملی است» (weiner |1971:194)
هانتینگتون و نلسون (1972) تعریف مشارکت سیاسی زا چنین تعریف کرده اند :«مشارکت
سیاسی کوشش های شهروندان غیر دولتی به منظورتاثیرنهادن بر سیاستهای عمومی است»Huntington and Nelson| 1976:14 ))
همچنین هانتینگون ونلسون در کتابی با عنوان« مشارکت سیاسی در کشورهای درحال
توسعه یک انتخاب مشکل» معتقدند که توسعه اقتصادی واجتماعی به دو صورت
برمشارکت مردم تأثیرمی گذارد
الف – ازطریق تحرک اجتماعی به این صورت که منجربه کسب منزلت اجتماعی
بالاتربرای فرد می گردد درنتیجه توانمندی وقدرت تأثیرگذاری او افزایش می یابد برای
مثال افزایش میزان سواد.
ب – ازطریق ایجاد سازمان ها و گروه های اجتماعی نسبتاً مستقل به گونه ای که
فرد با عضویت درآنها امکان وموقعیت مناسبتری برای مشارکت پیدا می کند (خاکساری،
1380: 47).
احساس
توانمندی مشارکت اجتماعی بالاتر
افزایش مشارکت سیاسی واجتماعی توسعه
اقتصادی واجتماعی
فرصت تحرک فردی عضوی درگروه ها وسازمان ها
به همین دلیل است که
یکی از تأکیداتی که درنظریه هانتیگتون مطرح می شود اهمیت موضوع فرهنگ به عنوان یکی
از عوامل تعیین کننده توسعه و برقراری دموکراسی است( سو، 1378 :104)
راهنما (2)با توجه به نقش موثر مشارکت و کارکردهای اجتماعی سیاسی و ابزاری
مشارکت را چنین بیان می دارد:
«از نظر اجتماعی به گفتمان توسعه حیات جدیدی بخشیده است و می تواند نهادها
گروه ها و افراد درگیردر فرایند و فعالیت های توسعه ای را در تشکل های جدید صف
ارایی نماید و به انها توانمندی لازم را جهت براوردن نیاز های اصلی و ریشه کن کردن
فقر اعطا نماید.
از منظر سیاسی مشارکت می تواند به واسطه توانمند سازی افراد فاقد قدرت (3) و
خاموش (4) منبع مشروعیت بخشی به توسعه باشد و در حقیقت می تواند رابط بین حاکمیت و
جمعیت هدف باشد. به لحاظ ابزاری رویکرد مشارکتی با اگاهی از نقصان های راهبردی
سنتی و متعارف توسعه ونیز با بهره گیری از فرایند توانمندسازی آسیب پذیران را به
مراقبت از خودشان فرا می خواند»(Rehnema| 1999:
121|122 )
بالاخره مشارکت دارای پیامدهای دو سویه است. زیرا در یک
معنی عدم مشارکت و انفعال به این مفهوم است که دولت از منابع بالقوهای که باید در
خدمت ان قرار گیرد بی نصیب میگردد. و از سوی دیگر مشارکت زمانی موثر واقع می شود
که تغییراتی بنیانی در اندیشه و عمل به وجود اید.
این خود باید از درون جامعه بجوشد و در قالبهایی پدیدار و
مقبول تبلور یابد .
از این رو همان طوری که اوکلی و مارسدن خاطر نشان می سازد :«ایده های مربوط به
مشارکت
یک نقطه مشترک دارد و ان بها دادن به نقش و نظر مردم در
تصمیم گیری های سیاسی و دسترسی ان به منافع قدرت است ».( اوکلی و مارسدن .
27:1370).
صاحب نظران معتقدند که امروزه مشارکت برای عاملین اجرا و صاحب منصبان دولتی از
یک سو و افراد شرکت کننده یعنی مردم از سوی دیگر اهداف و فواید خاصی دارد. برخی از
این اهداف و فواید بر حسب نافعان ان در زیر امده است :
1)- اهداف و فواید مشارکت از دیدگاه عاملین اجرا:
الف) هرچه مشارکت نهادینه شده مردم در امور سیاسی اجتماعی بیشتر باشد ضریب امنیت ملی بالا می رود (مزروعی
. 1:1376)
ب) هدف مشارکت تجهیز منابع مالی و انسانی و استفاده از نیروی مولد است .
ج) مشارکت مردمی راهی به سوی فعال نمودن نیروی عظیم توده ای است که در روند
مشارکت مستمر با موانع و مشکلات اشنا گردیده و این خود موجب اگاهی انان از مسائل
اجتماعی اقتصادی و سیاسی می گردد.
د) مشارکت داوطلبانه گرایی را افزایش میدهد و به ایجاد ارتباط نزدیک و صمیمانه
بین مردم و نیروهای دولتی می انجامد.
ه) در جریان توسعه توام با مشارکت طرح ها به نقاط مختلف سرایت می کند و مردم
بون این که نیاز به مدیریت و کنترل از بالا داشته باشند به اجرای طرح ها خواهند
پرداخت و از این رو به کاهش هزینه دولت و بوروکراسی خواهد انجامید .(ازاد ارمکی .
1376 : 51 – 48)
و) مردمی که در تهیه اجرا و ارزیابی برنامه های عمرانی و رفاهی مشارکت موثر
دارند ان را از خود دانسته و با علاقمندی برای رسیدن به اهداف و برنامه ها با
رعایت نظم و انظباط در ان همکاری خواهند
کرد . این همکاری پیشرفت سریع تر برنامه ها و بهره گریری کامل تر از نتیجه کار را
فراهم می کند . زیرا طرح برنامه ریزی شده با نیاز های ان منطبق است .
ز) هر چه دامنه مشارکت مردم در امور اجتماعی بیشتر شود مقاومت ان در برابر
دگرگونی ایده های مطلوب و نوین زندگی کاسته میشود .به عبارتی دیگر دامنه بیشتر
مشارکت نواوری و خلاقیت را در جامعه افزایش می دهد.
ح) مشارکت بیگانگی اجتماعی و سیاسی را تقلیل می دهد و از ایجاد اثرات منفی
روانی در مردم مانند بی اعتمادی بی تفاوتی تکروی و عدم وجود تعاون و تحرک و توجه
به منافع شخصی جلوگیری می کند و در همبستگی وفاق ملی را تقویت می کند.
ط) هر چه مشارکت در جامعه فراگیرتر باشد رفتار در جامعه هنجارتر عقلایی تر و
منطقی تر می شود (بابایی .24:1376)
2)- اهداف و فواید مشارکت از دیدگاه مردم:
الف) مشارکت به عنوان یکی از طرق تامین اصول
احترام به شخصیت فردی و اجتماعی حقوقی و انسانی افراد احساس امید به زندگی
را در مردم تقویت می کند . حاصل این امید واری نیاز به رفاه بیشتر و سپس تامین ان
را به وجود می اورد.
ب) در نظام مشارکتی قبل از کنش عمومی افراد بستر مشارکت را فراهم می اورند یا
پدیده ای به نام افکار عمومی ایجاد می کنند که با کار رسانه ها و ارتباط فعال
نمایندگان حضور واقعی پیدا می کند. (محمدی . 4:1376)
ج) مشارکت امکان و فرصت بیشتر برای استفاده از خدمات عمومی و اساسی دولتی را
برای مردم تامین می کند.
د) در یک نظام مبتنی بر مشارکت فرد به عنوان واحد رای دارای حقوق فردی اجتماعی
است. از این رو وجدان او داور امور تفکر او مسیر تغییرات و عمل او حامی ارزشهای
فردی جامعه ای است. (عنبری . 11:1377)
ب) نقش مردم در حکومت اسلامی
نقش مردم در حکومت اسلامی چیست؟ اگر مشروعیت حکومت پیامبر
ائمه و فقها ناشی از نصب الهی است. ایا بدان معنا است که مردم در تکوین و تداوم حکومت اسلامی نقشی ندارند؟
اگر نقشی دارند .ان نقش چیست؟ در پاسخ باید گفت که نقش افرینی مردم در مشروعیت
بخشی خلاصه نمی شود بلکه مردم در عینیت بخشی و کارامدی حکومت نقشی اساسی دارند. از
این رو تحقق حکومت پیامبر که مشروعیتش از جانب خداوند مورد اتفاق همه مسلمانان است
تنها با مشارکت و حضور مردم میسر می شود
یعنی پیامبر در تشکیل حکومتش به قهر ارعاب که منطق مستبدان است متوسل نمی شوند
بلکه مسلمانان با رغبت و شوق حکومت نبوی را پذیرا میشوند و تحکیم پایه های حکومتی
پیامبر مرهون کمکهای بی شائبه مردم است .
که در موضوع مشارکت ،
با برداشت از مفاهیم قرآن کریم می توان به موارد ذ یل اشاره نمود:
الف ــ بهره وری انسان از سرمایه های طبیعی ،با مشارکت
گسترده
ب ــ جلب مشارکت مردمی وپرهیز از دیکتاتوری
ج ــ مشارکت ورهبری
د ــ نفی شرکت و شرکت در مالکیت و حاکمیت حق
در خصوص جایگاه مردم وزندگی اجتماعی فرهنگی ونوع تماس بین مردم وانبیاء و...
نیز سر فصل ها و مفاهیم کلیدی واساسی وجود دارد که درنظر گرفتن هر یک از این
مقولات می تواند در توسعه فرهنگ د ینی در مشارکت
نقش به سزایی داشته باشد و مشارکت حقیقی مردم زمانی محقق می شود که به این
مؤلفه ها اعتنا شود ، که برخی از آنها
عبارتند از :
الف ــ جایگاه مردم
ـ مردم ، مخاطب های عام در پیام وحی
ـ رهبری مردم ، مسؤولیتی رسمی وسنگین
ـ تربیت وآگاهی مردم
ـ منافع مردم درنظام تکوین
ب ــ پیوند با مردم
ـ پیوند خدا و مردم
ـ مردم دوستی و مردم داری ، اصلی در سیا ست و فرهنگ اسلام و ادیان الهی
ـ مدارا با مردم و حکمت آن
ـ اصلاح درمیان مردم وارزش والای آن
ـ عشق به مردم در سیره پیامبر خاتم (ص)
ـ مردم ، نیازمند به خدای بی نیاز
ـ نیاز مردم به عدالت
ج ــ مرز مردم داری ومردم زدگی
د ــ حل اختلاف مردم در فلسفه بعثت
هـ ــ مردم ، درنگاه حقوقی وفرهنگ
ـ تأکید بر مسئولیت مردم
ـ تأکید برحقوق مردم ، دربالاترین سطح
ـ ارزش ، آگاهی مردم وقضاوت افکار عمومی
ـ برتری ازخشنودی مردم
ـ برخورد درست با مردم
وــ هیجان انگیز برین صحنه ، حضور مردم
زــ زمینه های مردم گزیزی ، مردم ستیزی و مردم فریبی
ـ نفاق وامتیاز خواهی مذهبی
ـ سلطه گری وامتیاز خواهی مذهبی
ـ شیطنت و خوی اهریمنی
ـ انحصار طلبی و زراندوزی
ـ نفاق وخیانت
ح ــ تأکید برهماهنگی با مردم وپرهیزاز امتیازخواص تبعیض گرایانه
ط ــ مرزمردم گریزی وعزلت سازنده
ی ــ مرزتبعیض وامتیاز منطقی در طبقه بندی مردم ( معادیخواه ، 1378 : 503 و
696 ـ 697 )
بعد از رحلت پیامبر بر خلاف اهل سنت که بیعت اتفاق اهل حل و
عقد و شورا را معیار مشروعیت حاکم می شمارد شیعه معتقد به مشروعیت حکومت از طریق
نصب الهی است و مردم در عینیت بخشی و عملی شدن حکومت نقش دارند . بدین رو حضرت علی
(ع) علی رغم ماموریت به امامت و رهبری جامعه از سوی خداوند به خاطر عدم پذیرش مردم
به مدت 25 سال از دخالت در امور جامعه خودداری فرمودند و با تکیه بر زور حکومت را
بر مردم تحمیل نکردند. تنها زمانی حکومت
ان حضرت محقق شد که مردم با حضرتش بیعت کردند. آن حضرت در این باره می فرماید:
«لولا حضور الحاضر و قیام الحجه بوجود
الناصر ... لالقئت حبلها علی غاربها»
اگر حضور بیعت کنندگان نبود و با وجود یاران ، حجت بر من تمام نمیشد ... رشتهء
کار حکومت را از دست می گذاشتم (نهج البلاغه ، خطبه 3).
ودر جای دیگر به این نکته اشاره می کند که « لا رای لمن لا یطاع » که ناظر به
نقش مردم در پیدایی و تثبیت حکومت الهی است .( نهج البلاغه ، خطبه 27 )
ه) دیدگاه امام و
مقام مظقم رهبری در مورد نقش مردم در حکومت اسلامی
امام خمینی(ره) همانگونه که بر بعد مشروعیت الهی حکومت تأکید داشتند،
آراء و نقش مردم را در حکومت نیز مورد تأکید قرار میدادند. احتمالا این
تأکیدات ناشی از آن است که اولا تکیه بر مشروعیت الهی نمیتواند دستآویزی
برای نفی حقوق و بیارزش کردن نفرات مردم باشد. ثانیا، در اندیشه اسلامی
خواست الهی هرگز در مقابل رأی مردم قرار نمیگیرد. به عبارت دیگر، این دو
در طول یکدیگرند،نه درعرض یکدیگر، ثالثا دین اسلام برای هدایت افراد جامعه
تلاش میکند و البته نظام حکومتی آن نباید ونمیتواند تمایلات و خواست افراد
را نادیده انگارد.
امام خمینی(ره) در تأکید بر نقش مردم در حکومت بیان میدارد:
ما تابع آراء ملت
هستیم، ملت ما هر طوری که رأی داد ما هم از آنها تبعیت میکنیم. ما حق
نداریم، خدای تعالی به ما حق نداده است، پیغمبر اسلام به ما حق نداده
که به ملتمان چیزی را تحمیل کنیم.(صحیفه نور، 1361، جلد دهم : 181)
ایشان شرط دوم حکومت را به واسطه پشتیبانی و حمایت مردم میداند و خطاب
به مسؤولان حکومتی بیان میدارد:
پایگاه پیدا کنید در
میان مردم، وقتی پایگاه پیدا کردید خدا از شما راضی است، ملت از شما راضی
است، قدرت در دست شما باقی میماند و مردم پشتیبان شما هستند.(صحیفه نور،
1361، جلد 7 : 6)
مقام معظم رهبری
نیز ضمن تأکید بر نظریه مشروعیت الهی ـ مقبولیت مردمی بیانات زیادی فرمودهاند
که در ذیل چند نمونه از آنها ذکر میگردد.
حکومت در اسلام،
حکومت ولایی است، ولایت یعنی حکومت، که با این تعبیر لطیف و متناسب با
شخصیت و شرافت انسان بیان شده است. در اسلام چون افراد جامعه، افراد
انسان در حساب سیاسی اسلامی به حساب میآیند. در واقع همهچیز مردمند. مردم
هستند که شخصیت و خواست و مصالح و همهچیز آنها در نظام سیاسی به حساب میآید.
آن وقت، ولایت الهی با چنین حضوری از مردم معنا میدهد. حقیقت ولایت الهی
این است; ارتباط با مردم.(مقام معظم رهبری، 1376: 2)
همچنین در بیانات
دیگر خود تأکید مینمایند:
من و امثال من قطرهای از اقیانوس عظیم ملت ایران هستیم که تنها وجه
تمایز ما بهعنوان خدمتگزار مردم، سنگینتر بودن مسؤولیتمان است و بر این
اساس بنده هیچ حقی را برای خود قائل نیستم. شأن مسؤولان در نظام اسلامی
متعلق به مردم و از ناحیه ایمان، عواطف و عشق آنان است و مسؤولین از خود
هیچ شأنی ندارند.( مقام معظم رهبری 1378 )
الف) تئوری سیمور
مارتین لیپست و دال
سیمور مارتین لیپست و رابرت دال (s .
m. lipand R. dahl ) تلاش زیادی
نمودهاند تا بتوانند متغیرهای مرتبط با مشارکت را در مدلی کلی طرح نمایند.
مدل وی عمدتا بر متغیرهای اجتماعی تأکید دارد و جامعهشناختی است و با
استفاده از اطلاعات موجود در دموکراسیهای غربی برای آن کشورها تنظیم شده
است. ولی به نظر میرسد عوامل اجتماعی که مورد توجه قرار گرفتهاند،
در سایر جوامع و کشورها نیز قابل تعمیم باشند، با این فرق که در تأثیر این
عوامل (مورد توجه در این مدل) در سایر جوامع وضعیتی متفاوت وجود دارد.
به اعتقاد وی الگوی شرکت در انتخابات در کشورهای مختلف (آلمان، سوئد،
امریکا، نروژ، فنلاند وکشورهای دیگری که اطلاعاتی در مورد آنها در دسترس است)
یکسان است. مردان بیش از زنان، آموزش دیدهها بیش از کمتر آموزشدیدهها،
شهرنشینان بیش از روستائیان، میانسالها (55 ـ 35) بیش از جوانان و پیران،
متأهلین بیش از مجردین، افراد دارای منزلت بالا بیش از افراد دارای منزلت
پایین و اعضای سازمانها بیش از غیرعضوها مشارکت میکنند. با این وجود، این
تفاوت در بسیاری از کشورها در حال محدود شدن است مثل سوئد که به خصوص در
مورد سن و جنس تفاوت کم میشود. شرکت درانتخابات و رأی دادن مردم آمریکا
را براساس بعضی متغیرهای جمعیتی ـ اجتماعی نشان میدهد.(انصاری ودیگران،
1380: 102 ـ 101)
برخی از جامعهشناسان نظیر دیوید سیلز تأکید میکنند که همبستگی بین
مشارکت و برخی از اینمتغیرها در مواردی
ضعیف و بیثبات است و نیز ممکن است از یک زمینه فرهنگی سیاسی به زمینه فرهنگی
سیاسی دیگر تغییر کند.(Sills|
1968:256)
تئوریهای رابرت دال در مورد عدم مشارکت شهروندان در انتخابات عبارتند
از:
1) مردم به دلیل
عدم دریافت پاداش مورد انتظار خود در انتخابات شرکت نمیکنند.
2) مردم به دلیل
اینکه فکر میکنند مشارکت یا عدم مشارکت آنها تأثیری در نتیجه کار ندارد، بیتفاوت
هستند.
3) مردم تفاوتی بین
مواضع کاندیداها احساس نمیکنند و انگیزهای برای شرکت در انتخابات ندارند.
4) مردم با اعتقاد
به اینکه نتیجه هرچه باشد برای آنان قابل قبول است مشارکت نمیکنند.
5) مردم به علت
عدمآگاهی از جریانات سیاسی، مشارکت خود را اثربخش تلقی نمیکنند.
6) هرچه موانعبرای
مشارکت در انتخابات بیشتر باشد، انگیزه برای دخالت فعالیت کمتراست.(دال،
1374 : 95 ـ 94)
3) بیگانگی سیاسی و اجتماعی
بطور گستردهای در علوم انسانی بهمنظور تبیین برخی از اشکال کنشها و
واکنشها، جریانات اجتماعی و واقعیتهای پیرامونی، فشارهای روانی و فشارهای
بیرونی و نیز جهت توضیح انفعال، بی علاقگی و عدم مشارکت اجتماعی و فرهنگی
و صور آسیب شناختی مشارکت توسط برخی از جامعهشناسان و روانشناسان اجتماعی
مورد استفاده قرار گرفته و از مفاهیمی است که در تاریخ تفکر اجتماعی قدمت
و سابقه طولانی دارد و ریشههای آن به نخستین دورههای تاریخ بشری برمیگردد
و آثار اولیه آن در بخشهایی از تاریخ فلسفی، مذهبی، اسطورهای و ادبیات
کهن مشهود است (فیوئر 1963; فروم1961; مزاروس 1972; مارکوزه 1964; پاپنهایم و
کافمن 1970; محسنی تبریزی، 1376 : 19)
ـ مارکس(Marx)
بیگانگی را محصول ساختارهای اجتماعی میداند و از منظر او مالکیت خصوصی،
تقسیمکار و روابط اجتماعی تولید در نظام سرمایهداری مهمترین عوامل بیگانگی
انسان از خود، از کار، از همنوع و از طبیعت است. به همین دلیل به اعتقاد
مارکس بیگانگی مبین انفصال و جدایی انسان از خود ازکار و تولیدات خویش و
همچنین از همنوع، از جامعه و طبیعت است.
(Marx| 1964 :
68 - 72)
ب ـ از دیدگاه دورکهایم(durkheim ) بیگانگی مترادف با کلمه آنومی(anomie )است که به نوعی
حالت فکریاطلاق میشود که فرد بهواسطه اختلالات اجتماعی دچار نوعی
سردرگمی در انتخاب هنجارها، و پیروی از قواعد رفتاری میگردد و این امر منجر
به ناتوانیو پوچی در او میشود (Durkheim| 1951 : 10 - 209)
ج ـ مرتن (merton)
نیز چون دورکهایم بیگانگی را مترادف با آنومی میگیرد و از دیدگاه او عوامل
اصلی ناهنجاری و بیگانگی انسان عدم ارتباط و هماهنگی معقول بین اهداف و
وسایل نهادینه شده در جامعه است. یا به بیان دیگر بیگانگی در فرد زمانی
بروز میکند که عدم ارتباط و تجانس معقول بین اهداف فرهنگی و وسایل نهادینه
شده در جامعه وجود داشته باشد.(Merton| 1956 :
108)
د ـ زیمل عامل اصلی بیگانگی را در
زندگی شهری میداند. زیرا زندگی شهری بر فرد رقابت،تقسیمکار، عادی شدن
روابط، تخصص، فردگرایی، قبول روح عینی و انکار روح ذهنی را تحمیل میکند
وآن را عامل اصلی در سرگردانی انسان مدرن به شمار میآورد. (زیمل، 1370 :
34)
ه ـ ریزمن(Reisman )دلایل
بروز از خودبیگانگی افراد در جامعه را ارایه الگوهای اجتماعی میداند و به
اعتقاد وی در جوام مدرن الگوهای اجتماعی کننده بیش از آنکه فرد را متوجه
خود کند تحت ارشادات دیگران درمیآورد. یعنی به فرد توصیه میشود که جهت رفتار
معقول در جامعه دیگران را الگوی خود قراردهد. در چنین حالتی است که فرد
هویت اصلی خویش را گم کرده و دچار نوعی بحران هویتمیگردد.(ریزمن، 1380 :
34)
و ـ اریکسون(Ericsson)،گودمن(goodman) وقردینبرگ(Friedinberg)نیز به چنین بحران هویتی اشاره کردهاند. به اتقاد
آنها بحران هویت به دلیل ناهمسویی عملکرد جامعه است. زیرا فرد از یکطرف
ازطریق ساختارهای اجتماعی فرهنگی مفهوم و ارزش استقلال و اراده را فرا میگیرد
و از طرف دیگر، با کمترین اشتباه فردی(تکرویو استقلال رأی) توبیخ و تنبیه
میگردد. به خصوص اینکهفرد در دوران جامعهپذیری با انواع تقاضاها و درخواستها
از سوی جامعه، خانواده، مدرسه و... روبرو است. او میبایست با تمامی آنها
برخوردیعقلانی داشته باشد. یعنی به خود به قبولاند پذیرش تقاضاهای دیگری
اولین کامیابی در زندگی اجتماعیاست. همچنین فرد باید اهداف و راههایی را
که دیگران برای او مشخص کردهاند با جان و دل پذیرا باشد. در چنین حالتی
است که فرد دیگر خودش نیست. زیرا دیگر فرصتی برای شناخت و توسعه هویت خود
ندارد.(محسنی تبریزی، 1370 : 35)
ز ـ از دیدگاه نتلر(nettler) بیگانگی مترادق با آنومیا(anomia) یا آنومی
روانی است. به اعتقاد وی آنومی روانی به مفهوم اختلال، آشفتگی و نابهسامانی
شخصیتی است و اشاره به حالت روانی ـ اجتماعی دارد که در آن فرد نوعی
احساس تنفرنسبت به برخی از جنبههای مشخص وجود اجتماعی خویشمیکند.(Nettler| 1953)
از دهههای 1950 و 1960 به بعد، بسیاری از علمای علوم رفتاری و اجتماعی
(اغلب امریکایی) برجنبههای روانشناختی و روانشناسی اجتماعی بیگانگی، بیش
از جنبههای مربوط به ساخت اجتماعیتأکید کردهاند:
الف) ملوین سیمن
روانشناس امریکایی تلاش نموده است تا مفهوم بیگانگی را در قالبی منسجم و
منظم تدوین و تعریف کند. به اعتقاد وی ساختار بوروکراسی جامعه مدرن، شرایطی
را ایجاد کرده است که در آن از یکسو انسانها نمیتوانند عواقب و نتایج
اعمال و رفتارهای خود را کنترل کنند، و از سوی دیگر نحوه کنترل و مدیریت
جامعه و سیستم پاداش اجتماعی بهگونهایست که فرد، بین رفتار خود و پاداش مأخوذ
از سوی جامعه، نمیتواند ارتباطی برقرار کند. در چنین وضعیتی احساس انفصال و
بیگانگی، برفرد مستولی میگردد و او را به کنشی منفصلانه و ناسازگارانه در
قبال جامعه سوق میدهد.(محسنی تبریزی،1375-97-96)
در این راستا سیمن انواع کاربردهای این واژه را به شرح زیر مشخص نموده
است:
ـ احساس بیقدرتی:
نوعی بیگانگی است که فرد احساس میکند در وضعیتهای اجتماعی و کنش
متقابل خود تأثیرگذار نیست.
ـ احساس بیمعنایی:
هنگامی است که فرد احساس میکند راهنمایی برای انتخاب سلوک و عقیده
خود ندارد. در نتیجه نمیتواند خود را با هنجارها و ارزشهای فرهنگی و اجتماعی
جامعه وفق دهد.
ـ احساس بیهنجاری:
هنگامی بروز مینماید که فرد احساس نماید برای نایل شدن به اهداف خود،
ابزار و وسایل نامشروع مورد نیاز است. و همچنین متقاعد شود که فقط اقداماتی
او را به هدف میرساند که مورد تأییدجامعه نیستند.
ـ احساس انزوای
اجتماعی: (social resolation)
مبین انفصال فکری فرد از ارزشها و هنجارهای استاندارد شده نظام اجتماعی
است.
ـ احساس خود بیگانه
بودن: (self – strangement)
حالتی است که فرداحساس ناتوانی وبیقدرتی درانجام فعالیتهاییکهاورا
ارضا کند مینمایدSeeman| 1959 : 791))
ب) ماری لوین با استفاده
از نظریه سیمن، بیگانگی را در حوزههای سیاسی ـ اجتماعی مورد بررسی قرار
داده و معتقد است در بیگانگی سیاسی ـ اجتماعیفرد دچار حالتی میگردد که
احساس میکند برفعالیتهای سیاسی ـ اجتماعی دیگر تأثیر گذار نیست و به این
باور میرسد که رأی او در امور سیاسی ـ اجتماعی موجب تغییر نمیشود. و این
نوع بیگانگی میتواند به اشکال گوناگون یعنی احساس بیقدرتی بیمعنی بودن بیهنجاری
واحساس بیزاری وتنفر بروز نماید.
احساس بیقدرتی یعنی این که فرد فعالیتهای سیاسی ـ اجتماعی خود را در
رسیدن به اهداف موردنظر بیتأثیر تلقی نماید. مثلا او بر این باوراست که
رأیدهندگان نقشی در نتایج انتخابات ندارند چرا که جامعه فقط توسط اقلیت با
نفوذ و قدرتمندیاداره و کنترل میگردد.احساس بیمعنایی در فرد به دو دلیل مطرح
میباشد. اول اینکه فرد تفاوتی حقیقی را میان کاندیداها در حوزههای
انتخاباتی سیاسی اجتماعی مشاهده نمینماید. لذا شرکت در انتخابات را بیمعنا
تصور میکند. دوم اینکه به دلیل نداشتن اطلاعات لازم و کافی خود را در گرفتن
تصمیمی عاقلانه ناتوان ببیند.
احساس بیهنجاری و رفتارهای سیاسی ـ اجتماعی، به دلیل بیارزش شدن
اخلاق سیاسی وزیرپا گذاشتن معیارهای رفتار سیاسی به منظور رسیدن به اهداف
میباشد. زمانی این حالت به وجود میآیدکه ابزارها و ساخت سیاسی جامعه
توانایی رساندن افراد به اهداف سیاسی موردنظر را ندارند.احساس از خود بیزاری
در فرد هنگامی بروز میکند کهفرد از شرکت در فعالیتهای سیاسی و اجتماعی هیچگونهرضایت
و خشنودی احساس نمیکند. در چنین وضعیتیفعالیتهای فردی بیش از فعالیتهای
اجتماعی ـ سیاسی (نظیر شرکت در انتخابات)، ارضاءکننده است.
(Levin| 1972 : 227)
گروههای اجتماعی مختلف از نظر احساس هریک از جنبههای چهارگانه بیقدرتی،
بیمعنایی، بیهنجاری و از خود بیزاری، در شرایط متفاوتی بهسر میبرند. به
این معنا که اقلیتها و گروههای کم درآمد، بیشتر در معرض احساس بیقدرتی
هستند. تحصیل کردهها بیشتر دچار احساس بیمعنایی میشوند، احساس بیهنجاری،
بیشتر در میان گروههایی با درآمد بالا و بازرگانان یافت میشود وکمدرآمدهای
دارای مسؤولیت اجتماعی، بیش از سایر گروهها از احساس خود بیزاری رنج میبرند.(Levin| 1972 : 227 - 239)
ـ علل و تأثیرات
بیگانگی سیاسی در جامعه:
در دایرهالمعارف
دموکراسی(1996) علل و تأثیرات بروز بیگانگی در جامعه را دلایل زیر میداند:
ـ شهروندان از
قوانین و نهادهای حکومتی ناراضی و سرخورده گردند.
ـ شهروندان از
کارگزاران دولت احساس نارضایتی و سرخوردهگی نمایند.
تأثیراتی که بیگانگی سیاسی بر روی شهروندان میگذارد عبارتند از:
ـ به قدرت رسیدن
نامزدی از حزب سوم
ـ اقدام و گام
برداشتن برای حذف افراد ناسالم از ساختار حکومتی
ـ تمرکز مبارزات معطوف
به شخصیت و اعتمادسازی میگردد تا موضوعات و مسائل خط مشیای و برنامهای
ـ شهروندان تلاش میکنند
تا در قواعد بازی تعییراتی را بهمنظور دستیابی به اهداف برنامهای
خود،ایجاد کنند.
(Congressional
Quarterly| 1996 : 9 - 10)
4-امنیت ملی
مفهوم امنیت ملی علیرغم اهمیتش نتوانسته همپای تحولات فزاینده این
حوزه در سطح داخلی وجهانی پیش رود. بهگونهای که باری بوزان(Barry Buzan )از آن به مثابه
یک مفهوم عقب مانده یاد میکند که تا دهه1980 کار جالب
توجهی درخصوص تعریف و تحدید به روز آن صورت نگرفته است.(Buzan| 1983: 3-6)
تعاریف خام و یا پختهای که از امنیت ملی تاکنون بیان شده بعضی از
پژوهشگران را همانند ریچاردبارنت
(Richard
j.Barnet) به آنجا رهنمون کرده که
قائل به ابهام ذاتی این مفهوم گشته و اظهار میدارد امنیت ملی مفهومی
است که در ذیل آن هر کاری ممکن است صورت پذیرد. به عبارتی امنیت ملی
پوششی است برای انجام گرفتن هر نوع اقدام و عمل(Barnet| 1979 : 25) حال با عنایت
به توضیحات فوق به دیدگاه برخی از اندیشمندانی پرداخته میشود که تعریف
و نظریه مشخصی درخصوص امنیت ملی دادهاند.
ریچارد کوپر (Richard kopper) میگوید:«امنیت ملی به معنی توان جامعه در حفظ و بهرهگیری
از فرهنگ وارزشهایش میباشد.(Aminian| 1991
: 2)
مورگنتا (morgenthau) معتقد است:امنیت
ملی معیاری همیشگی است که باید با آن اقدام سیاسی را ارزیابی کرد.(Morgenthau| 1976 : 528)
به اعتقاد والتر لیپمن (walter
lipman) محقق آمریکایی:«یک ملت وقتی
دارای امنیت است که در صورت اجتناب ازجنگ، بتواند ارزشهای اساسی خود را
حفظ کند، و در صورت اقدام به جنگ بتواند آن را پیش ببرد. (روشندل، 1374: 11)
رابرت ماندل میگوید: «امنیت ملی شامل تعقیب روانی و مادی ایمنی است
و اصولا جزومسؤولیتهای حکومت ملی است تا از تهدیدات مستقیم ناشی از خارج
نسبت به بقای رژیم، نظام شهروندی و شیوه زندگی شهروندان خود ممانعت بهعمل
آورند. (ماندل، 1377: 49)
از دیدگاه تراگر (trager) اهداف امنیت ملی ایجاد شرایط مساعد ملی و بینالمللی، جهت
حفظ یا بسط ارزشهای حیات ملی است.(Trager| 1973 :
35)
آلفرد ولفرز امنیت ملی را بهطور عینی به معنای فقدان تهدید نسبت به
ارزشهای مکتسبه و به طور ذهنی به مفهوم فقدان ترس از حمله به این ارزشها
میداند. و وی در تعریف دیگرامنیت را فقدان ناامنی میداند. یعنی هرجا که
ناامنی نیست، امنیت وجود دارد. وجود جنگ، خشونت، زد و خورد، منازعات و بیثباتی
داخلی، برخی علائم ناامنی هستند. بنابراین عدم آنها مساوی با امنیت است.(ماندل،
1377 : 49)
تعریف مفهومی امنیت ملی را میتوان وجود شرایطی دانست که در آن، ارزشهای
حیاتی یک ملت شامل جان مردم، تمامیت ارضی، سیستم سیاسی، اجتماعی، فرهنگی
و اقتصادی و استقلال، آزادی و حاکمیت کشور در مقابل با تهدیدات داخلی و
خارجی حفظ کرد.
امروزه نقش تودههای مردم، مردمی که از آگاهی سیاسی اجتماعی برخوردار
باشند در تضمین وتأمین امنیت ملی کشورها بسیار مهم مینماید. بنابراین در
صورتی که سطح مشارکت سیاسی و اجتماعی با سطح نهادمندی سیاسی بالا باشد،
انسجام اجتماعی، همبستگی ملی، جامعه پذیری مردم، مشروعیت بخشیدن به حکومت
و... میتوانند به کشور ثبات بخشیده و ضامن امنیت ملی باشند.(رحیمی، 1378:
135)
نقش مشارکت مردم در امنیت ملی جمهوری اسلامی
عناصر قدرت و امنیت
ملی در جمهوری اسلامی ایران با مؤلفههای این دو مقوله در سایر کشورها تفاوت
چندانی ندارد. آنچه که در بررسی امنیت ملی پس از انقلاب مورد تأکید
قرارگرفت این بود که مکتب اسلام چارچوب و منبع تغذیه اصلی قدرت در ایران
تلقی گردید و در ترسیم امنیت ملی، مصالح ایدئولوژیک در کنار منافع ملی مدنظر
سیاستگذاران فرار گرفت. در بینش سیاسی اسلام حضور و مشارکت مردم در فرآیند
تصمیمگیری یکی از ارکان امنیت ملی تلقی میشود; در کشوری همچون ایران که
از ساخت فرهنگی ـ سیاسی ملهم از اسلام ومخالف تمرکز قدرت برخوردار است، در
صورت تبیین صحیح مفهوم آزادی، هرگز ساختارهای متکثر به گسست سیاسی ـ
اجتماعی نمیانجامد بلکه برعکس تبادل افکار، خود، نوعی مشارکت افراد در تعیین
سرنوشت ملی و فرآیند تصمیمگیری تلقی میگردد. براساس احکام شریعت هیچکس
ـ چه حاکم اسلامی و چه شخص عادی مافوق قانون نیست. بنابراین حاکم باید
بر مدار قوانین اسلامی حکومت کند. اگرچه اصل حکومت در بینش سیاسی اسلام
به پروردگار باز میگردد اما حاکمیت، به مقبولیت نزد مردم نیز جهت توفیق در
عملکردش نیاز دارد و حاکم علاوه بر پیشگاه الهی در برابر مردم مسؤول است.(عطارزاده
، 1377؛101-103-104)
لذا استراتژی حضرت امام خمینی برای برپایی انقلاب اسلامی نیز مبتنی
برهمین اصل یعنیحضور مستمر مردم در همه عرصهها بود. و امام با استفاده
هوشمندانه و داهیانه از تمام عوامل موجود در جامعه برای بسیج و به حرکت
درآوردن مردم، انقلاب را به پیش برد، و به اعتراف همه تحلیلگران سیاسی ،
حضور مردم در انقلاب اسلامی در مقایسه با دیگر انقلابهای تاریخ معاصر بشر،
کمنظیر وحتی بینظیر برشمرده شده است. پس از پیروزی انقلاب اسلامی درایران
نیزحضرت امام(ره) با تکیه بر همین استراتژی به حفظ، تثبیت و تعمیق آن
پرداخت و یکی از نشانههای بارز این امر نهادینه و قانونمند کردن حضور مستمر
مردم در قالب رأی به نظام جمهوری اسلامی و قانون اساسی است. از اینرو
قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران بر دو پایه و رکن استوار است: اسلامیت
بهعنوان محتوای نظام و جمهوریت بهعنوان شکل نظام. در واقع اسلامیت در ظرف
جمهوریت تحقق مییابد و این به معنای تکیه بر حضور مستمر مردم در تحقق
آرمانهای اسلامی است.(مزروعی، 1376).
در یک جمع بندی میتوان گفت: مهمترین عاملی که تاکنون توانسته است
امنیت ملی کشورجمهوری اسلامی را در مقابل، تهدیدات داخلی و خارجی تضمین و
تأمین نماید، مشارکت مستمر مردم با دولت در مقابله با تهدیدات بوده است.
تأثیر مشارکت سیاسی بر امنیت ملی
ساز و کار مشارکت
سیاسی به عنوان یک ابزار و یک روش در صورت نهادینه شدن به افزایش ضریب
امینت در هر سه حوزه یاری میرساند. اصولا جامعه مدنی یعنی قضایی که در
آن تشکلهای گروهی و حزبی فعالیت قانونی و آزاد دارند و در قلمروهای مختلف
قابلیتها و ظرفیتهای ملی را ارتقاء میبخشند. در جوامعی که اساس سیاست
خارجی آنها تنشزدایی و همزیستی مسالمتآمیز با دیگران است، ارتقاء ظرفیتها
و قابلیتها مهمترین عامل در افزایش امنیت ملی است. چرا که مشارکت سیاسی
با جریان یافتن خود، شکاف میان دولت و ملت را هرچه بیشتر کاهش میدهد.(محمدی،
1376: 119) در ادامه به طور مشخص تأثیرات مشارکت سیاسی را بر امنیت، ثبات و
آرامش جامعه بررسی میکنیم.
الف) تحقق آرامش و
پرهیز از خشونت
براساس مبانی نظری کثرتگرایی، گروه ها و احزاب و سایر تشکلها با وجود
اختلاف فکری و ناهمگونی، در برابر قوا نین و مقررات خاضع ا ند و موجب تسریع
حرکت به سمت عقلانیت میگردند. اما در صورتی که به قول «آکسی دوتوکویل»
گروه هایی که فاقد اخلاق مدنی و بیبهره از روح جمعی باشند، خود را سرآمد
همهکس و محق در اجرا و انجام هرکاری بدانند، خشونت و نابسامانی که از
بزرگترین عوامل تضییع حقوق شهروندی به شمار میآیند، روند آرامش جامعه را
تهدید میکنند.(روزنامه همشهری، 1377)
در مورد دموکراسی نیز به لحاظ امنیتی گسترش اصول آن را غالبا با صلح
همراه دانستهاند. این مطلب مبنی بر این فرض است که توده مردم به ندرت
خودشان تصمیم میگیرند که جنگ را آغاز کنند. تحلیلگران فرض میکنند که
گسترش دموکراسی از لحاظ مدیریت کمشکشهای منطقهای و داخلی کشورها، حرکتی
مثبت است.(ماندل، 1376: 155)
فقدان نهادهای واسطه در بین نیروهای جامعه و نیز میان مردم و دولت
روابط گروهها و نیروهای موجود را از قواعد منطقی آن خارج ساخته و رویارویی
مستقیم و بیواسطه آنها را به دنبال میآورد. تحت شرایط یاد شده هر تشکلی
برای رسیدن به هدف، شیوه خاص خود را پیش میگیرد و لذا مشارکت و تعادل
بیشتر گروهها در چنین فضایی جامعهای را شکل میدهد که بدان اصطلاحا جامعه
«پراتورین» میگویند. ویژگی بارز این جامعه سطح پایین نهادینگی، بینظمی و
بیقاعدگی است.(بدیه، 1386) نهادینه شدن مشارکت سیاسی مؤثر در فراگرد سیاسی
و امکان برکشیدن و فروکشیدن مقامات سیاسی از راههای قانونی، چشمانداز
آشتی و پایداری سامان سیاسی را امیدوار کننده ترسیم میکند و از امکان توسل
به خشونت در جا معه جلوگیری جمعی از
نویسندگان، 1377: 69)
اساسا کاستن از
میزان فساد و خشونت به سازماندهی مشارکت سیاسی نیاز دارد. فساد و خشونت از
بیسازمانی، فقدان روابط ا ستوار میان گروه ها و فقدان الگوهای به رسمیت
شناخته شده اقتدار، مایه میگیرند.
توسعه سازمانهای سیاسی با اقتدار مؤثر که مصالح گروهی سازمان یافته،
را بر فراز مصالح فردی و گروههای اجتماعی جای میدهند، فرصت فساد را میکا هند.
در جوامعی که احزاب سیاسی کارآمد وجود ندارند و در دولتهایی که مصالح فرد
بر خانواده چیرگی دارند، فساد از هر جای دیگر رواج بیشتری دارد. (هانتینگتون،
1375 : 107)
ب) کاهش نقاط آسیبپذیر
داخلی
در اینجا مقصود این است که دولتی که تمایل زیاد به مقاومت در برابر
خواستههای دولت دیگر دارد، علاوه بر
قابلیتها و تواناییهای بالقوه دشمن، باید به آسیبپذیریهای خود نیز توجه
کند. بخش قابلتوجهی از تحلیلهای امنیتی به تعیین ضعف های ملی که ممکن
است توسط دشمن مستمسک قرار گیرد میپردازند.
کشورها ممکن است از راه های گوناگون آسیبپذیر باشند مانند عرضه مواد خام
از منابع دوردست، مرزهای طولانی که مراقبت از آن مشکل است و یا جنبشهای
جداییطلب در یک منطقه و یا شهر مرزی. همچنین در بسیاری از کشورها، آسیبپذیری
عمدهای که میتواند مورد بهرهبرداری یک قدرت متخاصم قرار گیرد، در جلوههای
یک شورش منطقهای، یک گروه ناراضی افسران، یک اقلیت مورد آزار و اذیت
و... میباشد که هرکدام ممکن است آرمان مشترکی را همراه با حمایت یک قدرت
خارجی در مخالفت با گروه حاکم شکل داده و به انهدام دولت کمک نماید.(فریدمن،
1375: 332)
اما ایجاد زمینههای مشارکت و بهکارگیری ابزارها و روشهای مشارکت سیاسی
این نیروها و اقوام و همچنین بازنمودن
کانالهای ارتبافی میان این نیروها با دولت از طریق ایجاد تشکلهای متعدد
سیاسی، اقتصادی، فرهنگی، آموزش، فنی و... این احساس را به آنها انتقال میدهد
که میتوانند شرایط را به طورتدریجی تغییر دهند و اعتراض خود را به شکل
مسالمتجویانه به گوش دیگران برسانند. لذا در این خصوص نیز بزرگترین عامل
ایجاد امنیت، فراهمسازی و تدارک شرایط و زمینههایی است که در آن خواستهها،
اعتراضاتوامتیازات این نیروها قابل طرح، بررسی و پیگیری باشد. (کوچکزاده
تهمتن، 1380: 167)
مشارکت سیاسی واجتماعی ساز و کارهای تقویت وحدت، امنیت
در یک نگرش اجمالی
از آنچه که آورده شد درمییابیم که مشارکت سیاسی واجتماعی دخالت شهروندان
در فعالیتهای سیاسی و اجتماعی جامعه با ساز و کارهایی چون فرایند جامعهپذیری
سیاسی و فرآیند مشروعیتدهی میتواند در تقویت وحدت، امنیت و منافع ملی
مؤثر باشد.
الف) فرایند جامعهپذیری
سیاسی
تشکلهای سیاسی محلی مناسب برای طی کردن فرایند اجتماعی شدن و جامعهپذیری
افراد است. افراد یاد میگیرند که
چگونه بهطور طبیعی با افراد دیگر برخورد کنند، چه مسؤولیتهایی را بپذیرند،
از چه حقوق و اختیاراتی برخوردار باشند و... در یک تعریف کلی جامعهپذیری
سیاسی فرآیند مستمر یادگیری است که به موجب آن افراد ضمن آشنا شدن با نظام
سیاسی از طریق کسب اطلاعات و تجربیات به وظایف، حقوق و نقشهای خویش در جامعه
پی میبرند. در این فرایند ارزشها، ایستارها، نهادها، اعتقادات و آداب و رسوم
از نسلی به نسل دیگر انتقال مییابد. گفتنی است که این فرایند از طریق
مشارکت افراد در دو مجموعه عوامل صورت میگیرد: عوامل اولیه شامل خانواده،
دوستان، همسالان و عوامل ثانویه همچون مدارس، احزاب سیاسی، نهادهای صنفی
و رسانهها.(قوام، 1377: 77)
در این میان کار احزاب سیاسی به عنوان اصلیترین
تشکل سیاسی میانجیگری میان خواستهها ومنافع متفاوت و متعارض بین گروههای
مختلف اجتماعی و اقتصادی و سیاسی، و بیان آنها به لحاظ سیاسی است. احزاب
ایفاگر نقشی والا در جامظهپذیری هستند. احزاب سیاسی با کارکردهای متعدد،
گسترش مشارکت سیاسی، مشروعیت، یکپارچگی ملی، مدیریت منازعات و جامظهپذیری
سیاسی، میتوانند تأثیر/ بهسزایی در زندگی عمومی و سیاسی جامعه برجای
بگذارند و با کمک به گسترش آگاهی سیاسی مردم، شهروندان را به زندگی اقتصادی،
همبستگی و فعالیت جمعی سوق داده و با تأثیرگذاری بر شکلدهی و تبیین مصالح
دینی و ملی، ضریب امنیت ملی را افزایش دهند.(رحیمی، 1378 : 127)
ب) فرایند تحقق مشروعیت
یکی از مسایل اصلی در بحث مشروعیت این است که مردم چگونه یک حکومت
را میپذیرند و یا چگونه آن را رد میکنند. تجمع افراد در تشکلهای مدنی میتواند
در افزایش مشروعیت یک دولت مؤثر واقع شود. (هرچند نمیتوان هر نوع مشارکتی
را مشروعیت بخش خواند، ولی فرض ما در اینجا بر این است که مشارکت،
پشتیبانی را نیز به همراه خود میآورد.(سی.ایج. داد، 1363: 53 (
افرادی که در فرایند جامعهپذیری سیاسی یک جامعه دموکراتیک آموزش یافتهاند،
همواره خواستار و نیازمند تغییر و تحول در جامعه هستند. این انسانها در صورتی
یک نظام سیاسی را مشروع میدانند که بتوانند آن را تغییر دهند و در آن
مشارکت داشته باشند، حاکمان آن را خود انتخاب کنند، در تصمیمگیریها به نحو
نهادینه و با هزینه اندک شرکت کنند، در صورت لزوم آن را کنار زده و نظام
سیاسی دیگری جایگزین آن کنند و در چانهزنیها و داد و ستدهای سیاسی حضور
داشته باشند. از سوی دیگر مشارکت گروهها و افراد به ویژه برگزیدگان و
نخبگان آنها به رژیم مشروعیت میدهد. هنگامی که افراد ملاحظه میکنند که
برگزیدگان آنها به نظام سیاسی اعتماد دارند، تصویری از آیندهای با ثبات و
دور از تلافم برای آن نظام در نزد خود ترسیم مینمایند. این امر خود موجبات
اعتماد متقابل، همبستگی و انسجام نیروها و بخشهای متعدد جامعه را فراهم میسازد
(دوگان، 1375 : 284)
همچنین پاگیری مشارکت سیاسی از طریق رشد جامعه مدنی تقویت بنیادهای
مشروعیت و پایگاه مردمی حکومت را بهدنبال دارد و این امر موجب میشود که
حکومت با اتکاء به حداقل اجماع عمومی واراده ملی بر حقوق استقلال بدون وابستگی
مداخلهگر بتواند سیاستی بیطرف ارائه دهد و تداوم در سیاست خارجی را بر
مبنای اراده عمومی تضمین نماید. (وحیدی، 1377 : 58)
مدل مفهومی
در مجموع رابطه امنیت ملی، مشارکت و بیگانگی با تاکبد بر
سند چشم انداز بهصورت الگوی زیر است.
|
|
|
|
|
|
|
|
|
بدترین شرایط
امنیت، فقدان امنیت
|
|
فرضیــات
برای پاسخگویی به
سؤالهای مطرح شده در طرح بیان مسئله فرضیاتی به شرح ذیل تهیه و تنظیم گردید:
1 ) بین بیگانگی سیاسی - اجتماعی و مشارکت
سیاسی- اجتماعی، همبستگی معکوس و معنی
داری وجود دارد.
2 ) بین بیگانگی سیاسی- اجتماعی و امنیت ملی همبستگی معکوس و
معنی داری وجود دارد.
3 ) بین مشارکت سیاسی- اجتماعی و امنیت ملی
همبستگی مستقیم وجود دارد.
4 ) بین بیگانگی سیاسی و بیگانگی
اجتماعی همبستگی معنی داری وجود دارد.
5) بین مشارکت سیاسی و مشارکت اجتماعی همبستگی مستقیم وجود دارد.
6) بین بیگانگی سیاسی – اجتماعی با سن ، جنس ، قومیت ،
مقطع تحصیلی ، هویت دانشگاهها ، سطح درآمد و وضعیت تأهل رابطه معنی داری وجود
دارد.
7 ) بین مشارکت سیاسی – اجتماعی
با سن ، جنس ، قومیت ، مقطع تحصیلی ، هویت دانشگاهها ، سطح درآمد و وضعیت
تأهل رابطه معنی داری وجود دارد.
8 ) بین امنیت ملی با سن ، جنس ، قومیت ، مقطع تحصیلی ، هویت
دانشگاهها ، سطح درآمد و وضعیت تأهل رابطه معنی داری وجود دارد.
روش اجرای پژوهـش :
الف- نوع روش تحقیق
این پژوهش یک تحقیق همبستگی از نوع کاربردی
است از دیدگاه دلاور: « در این نوع تحقیق ، رابطه بین متغیرهای مختلف با استفاده
از ضریب همبستگی ، کشف یا تعیین می شود و هدف این روش مطالعه حدود تغییرات یک یا
چند متغیر با حدود تغییرات یک یا چند متغیر دیگر است. چون درک همبستگی و ضریب آن
در این روش لازم است.» ( دلاور ، 1380 : 199 )
ب-
جامعه آماری مورد پژوهش
جامعه آماری این
پژوهش شامل کلیه دانشجویان شاغل به تحصیل در دانشگاه های روزانه مؤسسات آموزش عالی
وابسته به وزارت علوم ، تحقیقات و فناوری ، نهاد خاص است که در سال تحصیلی 81-80
شهر تهران مشغول تحصیل بوده اند..
حجم جامعه آماری براساس آمارهای منتشره از سوی وزارت علوم و دو دانشگاه
وابسته به نیروهای مسلح 86722 نفر است.
ج- تعیین حجم
نمونه
برای تعیین اندازه نمونه از فرمول کوکران استفاده گردید که
تعداد آن برابر با 208 نفر محاسبه گردید.
د- روش نمونه گیری
برای انتخاب آزمودنی ها از روش نمونه گیری طبقه ای نسبتی
استفاده شد که برای این منظور در ابتدا دانشگاه ها در دو گروه تقسیم گردیدند :
الف) دانشگاه ها با گزینش عادی ب)
دانشگاه ها با گزینش ویژه
مرحله دوم طبقه بندی براساس مقطع تحصیلی
انجام گرفت : الف) کارشناسی ب) کارشناسی
ارشد
مرحله سوم طبقه بندی براساس جنسیت : الف)
دختر ب) پسر
ه- روش جمع آوری
اطلاعات
در این پژوهش برای
جمع آوری اطلاعات از مقیاس سنجش مشارکت و بیگانگی استفاده گردید و ابزار اندازه
گیری متغیرهای مختلف در این تحقیق با استفاده از پرسشنامه بسته 31 گویه ای استفاده
گردید
و- اعتبار یا
روایی ابزار سنجش
با استفاده از نظر کارشناسان طی دو مرحله به شرح ذیل استفاده
گردید :
مرحله اول : با صحبت های حضوری محقق با کارشناسان پرسشنامه اولیه
تهیه گردید.
مرحله دوم : پرسشنامه مجدداً به نزد کارشناسان ارسال گردید و سپس نظر
نهایی آنها در مورد تک تک گونه های پرسشنامه به صورت مکتوب گرفته شد.
ز-
پایایی پرسشنامه
در این تحقیق با
استفاده از روش آلفای کرونباخ ( alpha ) همبستگی سؤال ها و کل پرسشنامه در هر دو مرحله
محاسبه شده است :
مرحله اول : در بین 30 نفر از اعضاء جامعه که آلفای کل معادل 882/0 و آلفای
استاندارد معادل 888/0 و کمترین آلفا مربوط به سؤال 21 که معادل 871/0 است.
مرحله دوم : در بین 208 نفر اعضاء جامعه نمونه که آلفای کل معادل 879/0 و
آلفای استاندارد معادل 883/0 و کمترین آلفا مربوط به سؤال 22 که معادل 871/0 است.
ح- روش تجزیه و تحلیل اطلاعات
1- آزمون همبستگی اسپیرمن به منظور بررسی رابطه متغیرهای
بیگانگی ، مشارکت و امنیت ملی
2- آزمون کروسکال والیس برای مقایسه گروه های چندگانه ( قومیت ،
درآمد و … )
3- آزمون یومان ویتنی برای مقایسه گروه های دوگانه ( جنسیت ،
تأهل و … )
یافته های تحقیق
الف- یافته های توصیفی
جهت سنجش میزان
بیگانگی سیاسی- اجتماعی، مشارکت سیاسی- اجتماعی و امنیت ملی جامعه مورد مطالعه در
پنج گروه خیلی زیاد، زیاد، متوسط، کم و خیلی کم طبقهبندی گردید و به تفکیک
فراوانی و درصد آنها در جداول زیر درج گردیده است.
1- بیگانگی
اجتماعی
جدول 1: توزیع
فراوانی و درصد میزان بیگانگی اجتماعی دانشجویان
میزانبیگانگیاجتماعی
|
فراوانی
|
درصد
|
خیلی زیاد
|
10
|
8/4
|
زیاد
|
67
|
2/32
|
متوسط
|
57
|
4/27
|
کم
|
62
|
8/29
|
خیلی کم
|
7
|
4/3
|
بیجواب
|
5
|
4/2
|
جمع
|
208
|
100
|
نتایج مندرج در جدول بالا بیانگر بیگانگی اجتماعی تقریباً بالایی میباشد.
زیرا مجموع زیاد و خیلی زیاد حدود 37 درصد و مجموع کم و خیلی کم حدود 2/33 درصد میباشد
و بطوری که حدود 4/27 درصد بیگانگی اجتماعی دانشجویان در حد متوسط میباشد که
میزان میانگین آن معادل 12/3 است .
2-بیگتنگی سیاسی
جدول 2:توزیع
فراوانی و درصد میزان بیگانگی سیاسی دانشجویان
میزانبیگانگیسیاسی
|
فراوانی
|
درصد
|
خیلی زیاد
|
22
|
6/10
|
زیاد
|
48
|
1/23
|
متوسط
|
89
|
3/42
|
کم
|
36
|
3/17
|
خیلی کم
|
9
|
¾
|
بیجواب
|
4
|
9/1
|
جمع
|
208
|
100
|
نتایج حاصل بر اساس جدول بیانگر
بیگانگی سیاسی تقریبا بالا میباشد. زیرا در مجموع خیلی زیاد و زیاد حدو 7/33 درصد
و کم و خیلی کم حدو 6/21 درصد است. از سوی دیگر حدود 3/42 درصد جامعه آماری دارای
بیگانگی سیاسی متوسط میباشد که میزان میانگین آن 22/3 است .
3- مشارکت سیاسی
توزیع فراوانی و درصد مشارکت سیاسی
دانشجویان جدول3:
میزانمشارکتسیاسی
|
فراوانی
|
درصد
|
خیلی زیاد
|
10
|
8/4
|
زیاد
|
41
|
7/19
|
متوسط
|
68
|
7/32
|
کم
|
69
|
2/33
|
خیلی کم
|
13
|
3/6
|
بیجواب
|
7
|
3/3
|
جمع
|
208
|
100
|
بر اساس جدول بالا
میتوان گفت میزان مشارکت سیاسی در جامعه در حد متوسط به پایین میباشد. زیرا
مجموع زیاد و و خیلی زیاد حدود 5/24 درصد و مجموع کم و خیلی کم هم حدود 5/39 درصد
است و بهطوری که حدود 7/32 درصد از جامعه آماری دارای مشارکت سیاسی در سطح متوسط
میباشند. که میزلن میانگین آن 91/2 است .
4- مشارکت اجتماعی
جدول 4:توزیع
فراوانی و درصد مشارکت اجتماعی دانشجویان
میزانمشارکتاجتماعی
|
فراوانی
|
درصد
|
خیلی زیاد
|
15
|
2/7
|
زیاد
|
43
|
7/20
|
متوسط
|
63
|
3/30
|
کم
|
29
|
9/13
|
خیلی کم
|
7
|
4/3
|
بیجواب
|
51
|
5/24
|
جمع
|
208
|
100
|
میزان
مشارکت اجتماعی براساس جدول (13-5) بیانگر
تمایل به مشارکت متوسط به بالا میباشد. زیرا مجموع خیلی زیاد و زیاد 9/27 درصد و
کم و خیلی کم حدود 3/17 درصد است و همچنین مشارکت متوسط حدود 3/30 درصد جامعه
آماری را تشکیل میدهد. که میزلن میانگین آن 13/3 است.
5- مشارکت در امنیت ملی
توزیع فراوانی و درصد مشارکت در
امنیت ملی جدول5:
میزانمشارکت
درامنیتملی
|
فراوانی
|
درصد
|
خیلی زیاد
|
65
|
3/31
|
زیاد
|
24
|
5/11
|
متوسط
|
40
|
2/19
|
کم
|
34
|
3/16
|
خیلی کم
|
41
|
8/19
|
بیجواب
|
4
|
9/1
|
جمع
|
208
|
100
|
جدول بالا بیانگر میزان تمایل به مشارکت تقریباً بالا
در تامین امنیت ملی میباشد. زیرا مجموع خیلی زیاد و زیاد حدود 8/42 درصد و مجموع
کم و خیلی کم حدود 36 درصد است و بهطوری که حد میانی یا متوسط حدود 2/19 درصد
است. که میزان میانگین آن 21/3 است.
ب) یافته های استنباطی
1) داده های ده فرضیه
تحقیق با استفاده از ضریب همبستگی رتبه ای اسپیرمن مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت ،
خلاصه نتایج حاصل در جداول زیر درج شده است :
جدول6 : ضریب همبستگی نمرات آزمودنی ها
همبستگی متغیرها
|
تعداد ( N )
|
ضریب همبستگی (r )
|
سطح معنی داری ( P)
|
1) بیگانگی سیاسی با مشارکت سیاسی
|
198
|
52/0-
|
000/0
|
2) بیگانگی سیاسی با مشارکت اجتماعی
|
154
|
47/0-
|
000/0
|
3) بیگانگی اجتماعی با مشارکت سیاسی
|
153
|
08/0-
|
28/0
|
4) بیگانگی اجتماعی با مشارکت اجتماعی
|
197
|
07/0
|
34/0
|
5) بیگانگی سیاسی با بیگانگی اجتماعی
|
201
|
37/0
|
000/0
|
6) بیگانگی سیاسی با امنیت ملی
|
201
|
50/0-
|
000/0
|
7) بیگانگی اجتماعی با امنیت ملی
|
200
|
13/0-
|
07/0
|
8) مشارکت سیاسی با امنیت ملی
|
199
|
60/0
|
000/0
|
9) مشارکت اجتماعی با امنیت ملی
|
155
|
57/0
|
000/0
|
10) مشارکت سیاسی با مشارکت اجتماعی
|
152
|
80/0
|
000/0
|
داده های مندرج در جدول بالا بیانگر این است که به جز متغیرهای بیگانگی
اجتماعی با مشارکت سیاسی – اجتماعی و امنیت ملی که همبستگی معکوس معنی
داری را نشان نمی دهد ، در بقیه موارد بین متغیرها همبستگی معنی داری وجود دارد.
درمتغیرهایی که همبستگی معکوس است ، می توان گفت هرچه بیگانگی سیاسی افزایش یابد
مشارکت سیاسی – اجتماعی و امنیت ملی رو به کاهش می نهد و
همچنین در مواردی که همبستگی مستقیم است می توان گفت هرچه مشارکت سیاسی – اجتماعی افزایش یابد مشارکت در تأمین امنیت
ملی افزایش می یابد و در پایان ، همبستگی مستقیمی بین بیگانگی سیاسی با بیگانگی
اجتماعی و همچنین بین مشارکت سیاسی با مشارکت اجتماعی برقرار است که در مجموع
یافته های فوق در جامعه دانشجویی ایران با یافته های بدست آمده از پژوهش در سایر
جوامع غربی و مدل مفهومی ارائه شده همخوانی دارد.
1) داده های فرضیه های مربوط به رابطه سن ، جنس با بیگانگی
سیاسی – اجتماعی ، مشارکت سیاسی – اجتماعی و امنیت ملی با استفاده از آزمون
کروسکال والیس و یومان ویتنی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت که به جز موارد ذکر شده
در ذیل در سایر موارد رابطه معنی داری برقرار نبوده است.
-
رابطه معنی داری
بین جنسیت با بیگانگی سیاسی ، مشارکت اجتماعی و امنیت ملی برقرار بوده است به
عبارت دیگر می توان گفت :
الف ) بیگانگی سیاسی دختران با رتبه
میانگین 93/113 بیش از پسران با رتبه میانگین 93/90 در سطح معنی داری P<0.05 بوده است.
ب
) مشارکت اجتماعی پسران با رتبه میانگین 59/83 بیش از دختران با رتبه میانگین42/67
در سطح معنی داری P<0.02 بوده است.
ج ) مشارکت در تأمین امنیت ملی
پسران با رتبه میانگین 29/112 بیش از دختران با رتبه میانگین 79/88 در سطح معنی
داری P<0.02 است.
-
رابطه معنی داری بین قومیت با مشارکت اجتماعی
برقرار بوده است ، به عبارت دیگر مشارکت اجتماعی قوم کرد با رتبه میانگین 13/96
بیش از مشارکت اجتماعی قوم آذری زبان با رتبه 09/48 در سطح معنی داری P<0.3 است.
-
رابطه معنی داری بین دانشجویان دانشگاه های
مختلف با بیگانگی سیاسی ، مشارکت سیاسی ، مشارکت اجتماعی و امنیت ملی برقرار بوده
است. به عبارتی دیگر می توان نتیجه گرفت :
الف ) بیگانگی سیاسی
دانشجویان دانشگاه ویژه با رتبه میانگین 31/116 کمتر از دانشجویان دانشگاه های عادی
با رتبه میانگین 12/108 در سطح معنی داری P<0.000 بوده است.
ب ) مشارکت سیاسی و اجتماعی
دانشجویان دانشگاه ویژه با رتبه میانگین 08/112 بیش از دانشجویان دانشگاه های عادی
با رتبه میانگین27/92 سطح معنی داری P<0.002 بوده است.
ج ) مشارکت در ”ذمین امنیت
ملی دانشجویان دانشگاه های ویژه با رتبه میانگین22/117 بیش از دانشجویان دانشگاه
های عادی با رتبه میانگین 76/93 در سطح معنی داری P<0.002
بوده است.
- رابطه
معنی داری بین سنین مختلف با بیگانگی سیاسی برقرار بوده است ، به عبارت دیگر می
توان گفت : بیگانگی سیاسی دانشجویان سنین 20-18 با رتبه میانگین 80/120 بیش از سنین
29-21 با رتبه میانگین 8/97 ، سنین 39-30 با رتبه میانگین 54/116 و سنین 49-40 با
زتبه میانگین 88/42 در سطح معنی داری P<0.4 بوده است.
یافته های فوق با توجه به
تحقیقات انجام شده توسط لیپست ، سیلز و … در جوامع غربی که رابطه معنی داری را بین مؤلفه های یاد شده با
بیگانگی و مشارکت بدست آورده بودند همسویی دارد و هر چند طبق تئوری لیپست این
متغیرهارا که می تواند در هر جامعه ای متفاوت با سایر جوامع باشند ، جهت تأیید
مطالعات پیشین استفاده نمود ، لیکن در تحقیقات انجام شده توسط محسنی تبریزی دارای
رابطه معنی داری بین مؤلفه های یاد شده با متغیر بیگانگی ، مشارکت مشاهده نگردیده
بود.
خلاصه و نتیـجه گـیری
1- میزان میانگین بیگانگی سیاسی 22|3 ، اجتماعی 12|3 ، میزان میانگین
مشارکت سیاسی 91|2 ، اجتماعی 13|3 و میزان میانگین مشارکت در امنیت ملی 21|3 است.
2- همبستگی معنی داری بین سه متغیر بیگانگی ،مشارکت و امنیت ملی وجود دارد به
این معنا که هر چه بیگانگی دانشجویان افزایش یابد مشارکت آنان کاهش و از ضریب
امنیت ملی کاسته می شود.
3- سایر داده ها نشان داد:
الف) رابطه معنی داری بین جنسیت با بیگانگی سیاسی ، مشارکت اجتماعی و امنیت
ملی وجود دارد.
ب)
تفاوت معنی داری بین قومیت با مشارکت اجتماعی
برقرار بوده است.
ج)
تفاوت معنی داری بین بیگانگی سیاسی ، مشارکت
سیاسی و امنیت ملی دانشجویان دانشگاه های مختلف وجود دارد.
د)
رابطه معنی داری بین سنین مختلف با بیگانگی
سیاسی وجود دارد.
در سایر موارد رابطه معنی داری وجود نداشت.
به منظور تحلیل دقیق تر شناسایی
مهم ترین عوامل تاثیر گذار در مولفه های مختلف به شرح ذیل می باشد:
الف) بیگانگی اجتماعی
ـ بیاعتمادی دانشجویان به مسئولان سیاسی و اجتماعی کشور
ـ اعتقاد دانشجویان به اینکه روند اقتصادی در این کشور به گونهایست که وضع طبقات محروم جامعه روز به روز بدتر میگردد.
ـ بیاعتمادی نسبت به یکدیگر
ب) بیگانگی سیاسی:
ـ آنان احساس می کنند
که به عنوان پایه و رکن اصلی حکومت تلقی نمیشوند.
ـ باور دانشجویان به اینکه بین آرمانهای حکومت و آرمانهای آنها همسویی وجود ندارد.
ـ ساختار سیاسی را به گونهای میبینند که تنها عدهای خاص میتوانند به آن راه یابند و یا امکان راهیابی و سهیم شدن در قدرت سیاسی را غیرممکن میدانند.
ج) مشارکت سیاسی ـ اجتماعی:
ـ بیاعتمادی بالای اعضاء جامعه آماری به هر نوع تشکل صنفی و جناحی
ـ مسئولیت گریزی در نقشهای سیاسی و اجتماعی
البته باید تاکید کرد که در نقطه مقابل شاخصههایی که در بالا ذکر گردید شاخصههایی دیگری مطرح هستند که میتوان با اتکاء به آنها مشارکت را افزایش و بیگانگی را کاهش و از آن طریق ضریب تامین امنیت ملی در جامعه را ارتقاء بخشید. مهمترین عوامل آن عبارت بودند از:
د)
در حوزه بیگانگی اجتماعی:
ـ دیدگاه جامعه آماری به آینده امیدوار کننده است.
ـ وضعیت و شرایط آینده جامعه به گونهای دیده میشود که داشتن فرزند در این جامعه امری الزامی تلقی میشود. و این دو شاخص در میزان واشکال بیگانگی بسیار مهم میباشند.
ه)
در حوزه بیگانگی سیاسی:
ـ نگاه تقریباً نیمی از اعضای جامعه آماری نسبت به قانون اساسی مثبت میباشد زیرا به اعتقاد آنها اجرای کامل قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران میتواند تحقق یک حکومت ایدهآل را هموار سازد.
ـ جامعه مورد پژوهش مشارکت خود را با توجه به ساختار سیاسی موجود موثر میداند
و)
در حوزه مشارکت اجتماعی، سیاسی و امنیت ملی:
ـ احساس همدردی و احساس کمک به همنوع دارای اهمیت زیادی است.
ـ حضور قابل توجه دانشجویان درصحنه انتخابات کشور.
ـ با توجه به جوان بودن جامعه مورد پژوهش تمایل حضور آنها در مراسم عبادی سیاسی (نماز جمعه) قابل توجه میباشد.
ـ وفادار به آرمانهای انقلاب به دلیل شرکت در راهپیمایی روز قدس، و 22 بهمن و آمادگی حضور نسبتاً خوب در مقابله با تهدیدات خارجی و داخلی.
پیشنهادها
با توجه به سند چشم انداز 1404 به نظر می رسد یکی از
مهم ترین اقدامات جهت نیل به اهداف ان سند، رهایی از هر نوع بیگانگی و بالا بردن
مشارکت نهادینه شده در تمامی حوزه ها می باشد که برای نیل به این هدف ممکن سازو
کارهای ذیل میتواند تقریبا برای کل جامعه و تحقیقا برای جامعه دانشجویی موثر واقع
گردد.
الف)
اتخاذتمهیداتی به منظور بازسازی و تقویت اعتماد جامعه دانشجویی با نظام و مسئولین
به طریق:
- ارائه طرحهای قابل اجرا و قابل دسترسی از سوی مسئولین با
توجه به تاثیرات ایجاد اعتمادسازی
- وعدههایی به مردم و دانشجویان داده شود که قابل اجرا باشد.
- اتخاذ شیوه و روش متعارف در زندگی فردی و اجتماعی مورد قبول
عموم مردم از سوی مسئولین
- تبیین راهکارهایی عملی برای افزایش ارتباط مسئولین با مردم
- توجه عملی به خواستهها، آرزوها و آمال دانشجویان و تلاش در
جهت تحقق بخشیدن به آنها
- تلاش برای حاکمیت نظام شایستهگزینی در توزیع مناسب مسئوولیتها
به جای سلیقههای فردی
- تبیین مکانیسم وسیستمی مناسب برای طرح موضوعات مورد اختلاف و
مناقشهای که مورد اختلاف خبرگان سیاسی و عقیدتی میباشد. و پرهیز از رواج اینگونه
موضوعات به قشرهای مختلف مردم
- اتخاذ طرحهای مناسب و قابل اجرا برای صرف هزینههای متعادل
و متعارف در سازمان و دستگاههای دولتی و پرهیز از هر نوع اسراف وتجملگرایی
- اعتماد به مردم به خصوص قشر جوان دانشجو در سپردن امور و
مسئولیتها که یکی از اصول بسیار مهم در سیره عملی امام(ره) بود.
- ایجاد مکانیسمی مناسب برای رسیدگی به اعتراضات صنفی
دانشجویان
- توسعه ساز و کارهای قانونی در کشور به جای برخوردهای سلیقهای
- توسعه نهادهای مدنی و تشکلهای صنفی وگروههای اجتماعی (N.G.O)
- پرداختن به مشکلات اقتصادی،سیاسی، اجتماعی و روانی جوانان به
منظور رفع نسبی مشکلات آن
ب)
اتخاذ ساز و کارهایی به منظور از بین بردن فضای بیاعتمادی افراد جامعه مورد پژوهش
نسبت به یکدیگر از طریق:
- توسعه رفتارهای جمعی مبتنی بر درک همدلانه (خودابرازگری)
- ترویج و فرهنگ مدارا در جامعه به منظور اعتمادسازی متقابل فیمابین
دانشجویان
- تلاش برای از بین بردن فرهنگ بیاعتمادی به خصوص از آثار
ادبیات ایران به وسیله نخبگان و برجستگان جامعه
- تلاش برای ایجاد فضای اعتماد به منظور طرح آزادانه خواسته
جوانان.
- ارتقاء امنیت روانی دانشجویان از طریق تبیین عملی دورنمای
زندگی آنها به ویژه در موضوعاتی همچون آینده شغلی، ازدواج و نقش و جایگاه اجتماعی
آنان.
- از طریق رسانهها و نخبگان و مسئولین جامعه بوسیله تشریک
مساعی کوشش گردد تا انتظار جوانان از زندگی در سطح معقول تعریف گردد.
ج) اتخاذ تمهیداتی به منظور
همسوکردن آرمانهای جامعه دانشجویی با آرمانهای حکوکت از طریق
- پیوند بین
منافع دانشجویان با حکومت
- معرفی
درست آرمانهای حکومتی و آشنا کردن اعضاء جامعه با عملکرد حکومت
تلاش
کلیه مسئولین در ردههای مختلف مملکتی به منظور تحقق بخشیدن به آرمانهای اعلام
شده حکومت
- با
عنایت به اینکه جامعه آماری اجرای کامل قانون اساسی را زمینهساز یک حکومت ایدهآل
میداند تلاش برای اجرای قانون اساسی از سوی تمامی قوا ودر تمامی سطوح خود کمک
بزرگی است برای همسو کردن آرمانهای دانشجویان با آرمانهای حکومت.
- ایجاد
مکانیسمی مناسب به منظور تبیین آرمانهای جامعه دانشجویی ولحاظ نمودن مسئولین از
این آرمانها در تدوین برنامههای دولت.
د) اتخاذ تمهیدات اساسی در سهیم شدن
قدرت در ساختار سیاسی با اقداماتی همچون:
- گردش و جابجایی نخبگان در سطوحهای مختلف حکومت
- ایجاد فضایی مناسب برای ورود دانشجویان در تحولات سیاسی ـ
اجتماعی در ساختارهای قدرت میتواند حس سهیم بودن در قدرت در این قشر از جامعه را
تقویت نماید.
- واگذاری سهمی از قدرت به دانشجویان در فرآیندهای تصمیمگیری
دانشگاهها
- ایجاد ساز وکارهایی مناسب به منظور تبیین جایگاه سیاسی ـ
اجتماعی دانشجویان براساس توانایی، مقدورات و استعدادها و نقشهایی که میتوان به
دانشجویان محول نمود میتواند کمک به انتظارات معقول دانشجویان داشته باشد.
ه) اتخاذ تمهیداتی مناسب به منظور
نهادینه کردن احزاب و تشکلهای صنفی از طریق:
- تلاش احزاب و کلیه تشکلها باید در جهت نیل به منافع ملی
باشد تا پرداختن به منافع فردی و جناحی
- توسعه نهادهای مدنی دانشجویی، نظارت و هدایت تشکلهای مذکور
در جهت منافع و امنیت ملی
- تلاش احزاب و تشکلها باید به سمتی هدایت گردد که از فضای
مناقشهآمیز در صفوف جامعه و گروههای دانشجویی پرهیز گردد.
- کلیه تشکلهای دانشجویی بایستی محور فعالیت و تلاش خود را بر
خواستهها صنفی و سیاسی دانشجویان متمرکز سازند.
- احزاب برای روشن شدن افکار عمومی مکانیسمی مناسب را جهت
ارائه عملکردشان پیشبینی نمایند.
و) جامعه پذیری:
- در پایان پیشنهاد
می گردد برای نیل به افق چشم انداز 1404 با یک برنامه ریزی زمان بندی شده این قبیل
پژوهش ها مانند سایر جوامع غربی بر روی تمامی اقشار جامعه به صورت متوالی انجام
شود تا تصمیم گیرندگان بتوانند با استفاده از نتایج این پژوهش ها تصمیمات منطقی
اتخاذ نمایند.
منابع
- قرآن
ـ نهجالبلاغه،
امام علی. (ترجمه و شرح فیضالاسلام). (1376)، قم: مؤسسه فرهنگی انتشاراتی
زهد.
- آزاد ارمکی، تقی. (1376) . مشارکت و توسعه
اقتصادی اجتماعی . مجله فرهنگ و توسعه ، سال دوم ،شماره 10.
ـ انصاری، حمید.،کاظمی پور، شهلا.، محسنی
تبریزی، علیرضاو موسائی، میثم . (1380). پژوهش در وجهه نظرها و رفتار مشارکتی مردم شهرستان تهران در مسایل
مرتبط با وظایف ناجا و عوامل مؤثر بر آن دانشگاه تهران، دانشکده علوم
اجتماعی، مؤسسه تحقیقاتی تعاونی، جلد اول.
ـ اوکلی، پیتر و مارسدن، دیوید. رهیافتهای
مشارکت در توسعه (ترجمه محمود محمدنژاد). تهران، مرکز تحقیقات وبررسی مسایل
روستایی، چاپ اول. . (1370)
- بابایی، محبوبه . (1376). تحولات فرایند
مشارکت زنان روستایی ایران ردگذربه جامعه صنعتی. گردهمایی زنان، مشارکت وکشاورزی ،
گزارش پنجم، مؤسسه پژوهش های برنامه ریزی اقتصادی.
- بدیع برتران. (1376) . توسعه سیاسی
. (ترجمه احمد نقیب زاده ).تهران : نشر قومس.
ـ خمینی، امامصحیقه
نور، مجموعه رهنمودهای امام خمینی . تهیه و جمع آوری مرکز مدارک فرهنگ
اسلامی، ا نتشارات شرکت سهامی وزارت فرهنگ و ارشاد ا سلامی در 22 جلد.
(1361 الی 1371).
ـ خاکساری ، علی .
( 1380 ) « فرایند مشارکت و سطوح آن » ، در مجموعه مقالات کارگاه آموزش توسعه
مشارکت زنان . تهران ، دانشگاه علوم طباطبایی .
ـ جمعی از
نویسندگان. (1377). جامعه رزمی در ایران امروز. تهران: نقش و نگار
ـ دال، رابرت.
(1364). تجزیه و تحلیل جدید سیاست.
(ترجمه حسین ظقریان). تهران: انتشارات مرندیز، چاپ اول.
ـ دوگان، متی.
(1375). دیدگاههای مختلف نسبت به مسئله مشروعیت. (ترجمه موسسه پژوهشهای
اجتماعی). گزیده مقالات سیاسی ـ امنیتی. تهران: انتشارات نیش، جلد اول.
ـ رحیمی، حسین.
(1378). نقش احزاب در توسظه سیاسی و امنیت ملی. قصلنامه مطالعات راهبردی،
نشر مطالعه راهبردی، شماره 4.
ـ روزنامه همشهری.
(1377). کنش متقابل دولت و گروههای سیاسی. بیست وهفتم تیر.
ـ روشندل، جلیل.
(1374). امنیت ملی و نظام بینالمللی. تهران: انتشارات سمت.
ـ ریزمن. نقل از
محسنی تبریزی، علیرضا. (1380). بررسی موردی رابطه بیگانگی فرهنگی (انزوای
ارزشی) ومشارکت فرهنگی در محیطهای دانشجویی. پروژه نیازسنجی نیروی انسانی
متخصص و سیاستگذاریتوسعه منابع انسانی کشور.
-زیمل، جورج،
نقل از محسنی تبریزی، علیرضا. (1370). مقاله بیگانگی. فصلنامه علوم اجتماعی.
تهران: جلد دوم، شماره دوم.
- سخنان مقام معظم
رهبری در جمع کارگزاران نظام در عید غریر. (1376). روزنامه رسالت، اردیبهشت، شماره
3245.
ـ سی ایچ، داد.
(1363). رشد سیاسی. (ترجمه عزتاله فولادوند). تهران: نشر نو.
ـ سو، آلوین ، ی . (1378) تغییر اجتماعی و توسعه . ترجمه محمود حبیبی مظاهری .
تهران : پژوهشکده مطالعات راهبردی .
ـ شعبانی،
محمدرضا. (1380). نقش مشارکت مردم در
مدیریت بحران. رساله دکترا، دانشکده فرماندهی و ستاد پاسداران.
ـ عطارزاده،
مجتبی. (1377). تأثیر رویکرد جدید مفهوم امنیت بر امنیت ملی ج.ا.ا. فصلنامه
مطالعات راهبردی. تهران: انتشارات پژوهشکده مطالعات راهبردی، شماره دو،
تابستان.
ـ فریدمن، لورنس.
(1375). مفهوم امنیت. (ترجمه مؤسسه پژوهشهای اجتماعی). گزیده مقالات
سیاسی ـ امنیتی. تهران: انتشارات نبش، جلد اول، تابستان.
ـ قوام، عبدالعلی.
(1377). نظد نقریههای نوسازی و توسعه سیاسی. تهران: انتشارات دانشگاه شهید
بهشتی.
ـ کوچکزاده،
تهمتن، رضا. (1380). رقابت احزاب و
تأثیر آن بر امنیت ملی ج.ا.ا. پایاننامه کارشناسی ارشد، دانشگاهآزاد
اسلامی مرکز تحصیلات تکمیلی حقوق و علوم سیاسی.
ـ ماندل، رابرت.
(1377). چهره متغیر امنیت ملی. (ترجمه پژوهشکده راهبردی). تهران: پژوهشکده
راهبردی.
ـ محسنی تبریزی،
علیرضا. (1370). مفهومسازی و گروهبندی تئوریها در حوزههای جامعهشناسی و
روانشناسی. نامه علوم اجتماعی، دوره جدید، جلد 2، شماره 2. تهران: انتشارات
دانشگاه تهران.
ـ محسنی تبریزی،
علیرضا. (1373). بررسی مجامع
مشورتی ائمه جماعات معتمدترین محل در مناطق شهرتهران مؤسسه
مطالعات و تحقیقات اجتماعی دانشگاه تهران.
ـ محسنی تبریزی،
علیرضا. (1375). بیگانگی: مانعی برای مشارکت و توسعه ملی. نامه پژوهش (فصلنامه
تحقیقات فرهنگی). تهران: سال اول، شماره 1، تابستان.
ـ محسنیتبریزی،
علیرضا. (1376). بررسیموردی رابطه بیگانگی و مشارکت اجتماعی سیاسی در میان
سرپرستان خانوارهای مناطق شهر تهران. موسسه مطالعات و تحقیقات اجتماعی
دانشگاه تهران..
ـ محمدی، مجید.
(1376). مشارکت جامعه سا لم. شماره 24.
ـ محمدی، مجید.
(1376). جامعه مدنی به منزله یک روش. تهران: نشر قطره.
ـ مزروعی، غلامرضا.
(1376). هرچه مشارکت مردمی افزایش یابد ضریب امنیت ملی افزایش مییابد.
روزنامه سلام، پنجم اسفند.
ـ معادیخواه، عبدالمجید.
(1378). فروع بیپایان. فهرست تفصیلی مفاهیم قرآن کریم. تهران: نشر ذره.
ـ وحیدی،
محمدرضا. (1377). پیوند مفهومی و کارکردی جامعه مدنی و سیاست خارجی. تهران:
دانشگاه آزاد اسلامی.
ـ هانتینگتون،
ساموئل. (1375). سامان سیاسی در جوامع دستخوش دگرگونی. (ترجمه محسن ثلاثی).
تهران: نشر علم، چاپ دوم.
- Aminian| Bahadur.
(1991). Evolution of national security
concept. Rawal pind
- Buzan| Barry. (1983).
Societal Security| state Security and internationalization. In waever et al.
Identity.
-Barnet. J| Richard. (1979).
Challenging the myths of national security| New York Times Magazine April.
- Congressional Quarterlys
The Encyclopedia of Democracy.(1996). Living democracy Lesson plan. 1414
22nd//FL44/ Street. N.W. Washington.
D.C. 20037 (WWW.cq. Com)
- Huntington| S. and Nelson.
J.M. (1976). No Easy choice: Political Participation in developing countries. Cambridge| Harvard
university Press
- Levin| Murray. (1972).
FL45/Political alienation in man alone. by Josephson| E and Josephson| M.N.Y.
McGrow Hill
-Marx| K. (1964).
FL45/Selected essays| writings in sociology and social philosophy. N.Y.
- Macclosky| Herbert.
(1968). Political participation. International Encyclopedia of social science|
vol. 11| New York Macmillan and free press.
- Merton| R.(1959). Social
theory and social structure. Glencoe.
- Morgentau| M.G. (1976).
Politics amongy nations: The struggle for power and peace. New York| 4th (Ed.). Knopt.
- Nettler| G. (1956). A
measure of aliention. A.S.R.
- Seeman| M.(1959). On the
meaning of alienation. A.S.R.L
- Trager| Frank. (1973).
Introduction to study of national security Manhattan. KS: University press of Dansas.
- Winner| Myion. (1971).
Political participation incrises and sequences in political development.
Pronceton| Princeton.
- Rahnema| Majid.(1999).
Participation. in the development dictionary. Ed by Wolf| Gany Sanches| London| Zed books Ltd.
- Sills| D. (1968). International dictionary of the social
Sciences. N.Y.