مقاله ها

1400/11/06
نویسنده : بهمن مشکینی
hc8meifmdc|2010A6132836|Articlebsfe|tblEssay|text_Essay|0xfbff2ebb020000005c02000001000100

 

جوانـان ؛

سرمایه اجتماعی

 و اهداف سند چشم انداز

 

 

بهمن  مشکینی

سال 1385

Rounded Rectangle: جوانـان ؛ 
سرمایه اجتماعی
 و اهداف سند چشم انداز


بهمن  مشکینی 
سال 1385
 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 


بِسم ا... الرَّحمن الرَّحیم

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

جوانان ؛ سرمایه اجتماعی و اهداف سند چشم انداز

 

      طرح و ترسیم دورنمای روشن و امید بخش برای زندگی ایرانیان در سایه ی جمهوری اسلامی ایران پس از نزدیک به دو سده تاریکترین و بدنام ترین دوران سلطه ی شاهان ، با وقوع انقلاب اسلامی و استقرار نظام مردم سالاری دینی با مؤلفه های مستحکم بر اساس آموزه های دینی ذیل محقق شد:‌

1] استقرار حکومت الهی جهانی و عدالت گستر منجی (عج).

2] تفسیر عملی و عینی مفهوم  « انتظار» بر محور مردم سالاری دینی و استقرار نظام جمهوری اسلامی.

3] اعتلای کلمه «‌ الله » و عزت مؤمنین در جهان.

4] پیروزی نهایی حق بر باطل و ایمان بر کفر.

      این دورنمای روشن و امید بخش ؛ مایه اصلی سند چشم انداز جمهوری اسلامی ایران برای برداشتن گام بلندی در افق بیست ساله برای تحقق مؤلفه های یادشده قرار گرفت.

      این سند به عنوان گام نخست ، چهار محور را سرلوحه برنامه بلند مدت نظام اسلامی قرار داده است :‌

1- هویت اسلامی – انقلابی

2- توسعه همه جانبه

3- احراز جایگاه نخست در منطقه

4- الهام بخشی در جهان اسلام

¯¯¯

      آنچه امروز در برنامه ریزی های ملی ، اصلی ترین دست مایه ی برنامه ریزان و استراتژیست های ملی می باشد ، سرمایه انسانی با  دو رویکرد ابزار تحقق برنامه و موضوع آن است.

در این رویکرد «‌ انسان »‌ هم واسطه و وسیله قرار می گیرد و هم اهداف برنامه برای خود اوست.

      بی تردید ، در این میان ، سازنده ترین گروه اجتماعی ، "‌جوانان "‌ که در افق چشم انداز میانسالان و تربیت کنندگان نسل بیست ساله بعدی هستند اصلی ترین سرمایه برای تحقق اهداف چشم انداز محسوب می شوند.

       جوانان امروز ایران بیش از 23 میلیون نفر از جمعیت کشور را تشکیل می دهند. جمعیت زیر 30 ساله کشور حدود 35 درصد از کل جمعیت را تشکیل می دهند.

بیش از یک میلیون نفر دانشجو و حدود 5/2 میلیون نفر فارغ التحصیل دانشگاهی که بیش از نیمی از آنان جوان هستند در کشور ما وجود دارد.

این آمار مختصر نشان دهنده  بزرگترین سرمایه اجتماعی برای تحقق اهداف چشم انداز است . این همان نیروی عظیمی است که بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران ، حضرت روح ا... ، آن را به خوبی شناخت و هنر رهبری خویش را در آزادسازی این نیروی عظیم به کار برد تا انقلاب اسلامی به وقوع پیوست.

به همین خاطر ، نگارنده معتقد است مسیر تحقق اهداف سند چشم انداز از "‌ شناخت ظرفیت ها ، نگرش و مسایل و واقعیات و آزادسازی نیروی عظیم جوانی از رهگذر وضع سیاست ها و اجرای برنامه های ملی  " عبور می کند.‌

طرح دورنمای روشن و امیدبخش برای جامعه ، در قالب " ساماندهی امور جوانان " و " رشد و ارتقای وضعیت جوانان در همه ابعاد و زمینه ها " امکان پذیر است. این موضوع مهم و استراتژیک در اداره جوامع مورد اهتمام همه دولتها و جهانیان قرار گرفته است و کشورهای صنعتی و توسعه یافته چند دهه ی پیش به این امر وقوف یافته و بدان پرداخته اند. اغلب کشورها از عالیترین سطح تصمیم گیری یعنی شوراهای عالی و سطوح اجرایی از وزارت تا سازمان در امور جوانان برخوردارند. موضوع جوانان یک دستور کار جهانی است و بزرگترین اجتماع کشورها در سطوح مدیریت عالی ( به غیر از مجمع عمومی سازمان ملل) در پایان هزاره دوم میلادی در موضوع جوانان برگزار شد.همه ی اینها نشانگر اهمیت و ابعاد ملی و جهانی موضوع جوانان است.

پرداختن به موضوع جوانان در ایران پیش از پیروزی انقلاب از دهه ی چهل در  برنامه دولت قرار گرفت و سازمان پیشاهنگی ، کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان ، کاخ ملی جوانان و سازمان جوانان حزب رستاخیز مولود نهادی و اردوهای عمران دانشجویی ، تخفیف ها و تسهیلات دانشجویی و دانش آموزی از استفاده از کالاها و خدمات ، اردوهای دانش آموزی رامسر و بسیاری برنامه های دیگر مولود اجرایی آن بود.در همین دوره که نظریه پردازان اصلی آن بیش از سه نفر بودند اندیشمندان دینی نظیر مرحوم فلسفی و استاد مطهری (ره) نیز به این امر پرداختند.پس از پیروزی انقلاب اسلامی ، از دهه ی هفتاد به بعد به موضوع جوانان در سطح ملی و تصمیم گیری عالی پرداخته شد. در این دوره باز سازی فکری و نظریه سازی برای ورود به بحث جوانان منجر به تدوین و تصویب " منشور تربیتی نسل جوان " و " دکترین ساماندهی امور جوانان "  گردید و نظام ترجیح داد ابعاد اجرایی درقالب هماهنگی فرابخشی توسط " شورای عالی جوانان " و " سازمان ملی جوانان " و در قالب اجرایی منتشر بین همه دستگاه های مربوط پیگیری شود.

در کشور ما ، افزایش سواد و تحصیلات ، شهر نشین تر شدن جمعیت ، به وجود آمدن نهادهای آموزشی و خدمات سربازی مقدم بر اشتغال و ازدواج ، و طولانی شدن فاصله بلوغ تا ازدواج و اشتغال ، دوره ای به نام " دوره جوانی " به وجود آورده است . این دوره در شرایط کنونی کشور ما توأم با کثرت جمعیت جوانان ، افزایش سطح مطالبات می‌باشد.

از طرفی فرایند هویت یابی در ابعاد و زمینه های فردی ، اجتماعی ، دینی ، عقلی ، عاطفی ، جسمی ، جنسی و .... نسبت به گذشته دگرگون شده است و کارکرد نهادهای مربوط به جوانان متناسب با آن باید تغییر و تجدید شود و نهادهای جدید ایجاد گردد.

نقش جوانان در شکل گیری و پیروزی انقلاب و دفاع مقدس و مدیریت عرصه های کشور و تحقق چشم انداز ج. ا. ا از طرفی و " جمعیت جوان "  به عنوان گروه هدف دشمنان اسلام و انقلاب برای انحطاط و سقوط جریان اسلام گرایی در جهان و خنثی سازی نقش جوانان در این جریان ، ضرورت پرداختن به امور جوانان در صدر اولویت های کشور و انقلاب اسلامی را ایجاب می نماید.

مطالعه ، سیاستگزاری و برنامه ریزی امور جوانان یک موضوع بین رشته ای است که نیازمند سودبردن از دستاوردهای حِکَمی و علمی بسیاری می باشد. براین اساس سیاستهای پیشنهادی با مطالعه و سودبردن از مجموعه ی تلاش های فکری و علمی صورت گرفته در ایران و جهان تدوین شده است و همه ی ابعاد و زمینه های " زندگی جوانان " و " دوره جوانی "  را شامل می شود.

این مقاله در سه بخش تنظیم شده و تلاشی است برای آنکه تصمیم گیران ملی را به تأمل بیشتر برای توجهی استراتژیک وادارد.

       بخش نخست مقاله به ارائه تعریف نظری دوره جوانی می پردازد که تلخیصی است از مجاهده علمی در خلال سالهای 73-80 در سازمان ملی جوانان.

      بخش دوم مقاله به معرفی وضعیت ، نگرش و مسایل جوانان ایران پرداخته که خلاصه ای از پژوهش ملی انجام شده در سال 81  در همان سازمان می باشد.

     در بخش سوم مقاله به ارائه اصول ، مبانی و سیاست های کلی برای تحقق اهداف چشم انداز از رهگذر توجه اساسی به "‌ جوانان "‌ پرداخته ایم.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

بخش اول

 

 

« دوره جوانی »

دکترین و طرح ساماندهی

امور جوانان

 

 

 

 

 

 

 

 

 

تعاریف و روند شکل گیری دوره جوانی

مقدمه هر تحقیق ، پژوهش و برنامه ریزی درباره جوانان ، ارائه تعریفی دقیق و یا دست کم تعریفی عملیاتی از مفهوم جوان و جوانی است . در این باره تعاریف متفاوت و گاه متناقضی ابراز شده است ؛ مبنای این تعاریف گاه مفاهیم کیفی و گاه مفاهیم کمّی بوده است .

به نظر می رسد ترکیبی از مفاهیم کمّی و کیفی بهترین نتیجه را در تعریف مفهوم جوان و جوانی به دست دهد . بر همین اساس فاصله سنّی بین دو حدّ کیفی « بلوغ » و « اشتغال - ازدواج » ، برای تعریف دوره جوانی پیشنهاد می شود . ممکن است گروهی این ایراد را مطرح کنند که اشتغال و ازدواج حد پایان دوره جوانی نیست زیرا که جوانی با گروهی از ویژگی های شخصیتی همچون تغییر پذیری در رشد ، خطرپذیری در زندگی ، نوجویی ، استقلال طلبی و کم تجربگی همراه است که گاه تا سنین بعد از ازدواج نیز استمرار دارد . نوشته حاضر چنین ایرادی را نفی نمی کند اما معتقد است جوان با اشتغال و ازدواج است که وارد دنیای مسؤولیت ، وابستگی ، حسابگری ، محافظه کاری و ... می شود . ممکن است تکامل این روند تا سنین بعد از ازدواج ادامه یابد اما چنین روندی قطعاً از اشتغال و ازدواج آغاز شده و با فرزندآوری در زندگی زناشویی ، به اوج خود می رسد . در عین حال این هم رد نمی شود که این روند ممکن است مستقل از اشتغال و ازدواج و تحت تأثیر متغیرهای دیگری چون گذر عمر ، تراکن تجربیات ، مسؤولیت پذیری و ... ادامه یافته و تغییراتی را در خلقیات و روحیات افراد به وجود آورد . به رغم آن که نظم دهی به مجموعه این متغیرهای پراکنده کیفی ، کاری دشوار و تقریباً غیرممکن است ، اما پیشنهاد نوشته حاضر که همان تعریف « اشتغال – ازدواج » به عنوان حد نهایی دوره جوانی است ، این امکان را فراهم     می سازد که افراد به راحتی و با دستیابی به دو متغیر «سن» و وضع « اشتغال – ازدواج » ، طبقه بندی می شوند . به علاوه سن معمول بلوغ ، همراه با سن معمول اشتغال و ازدواج در جامعه ( میانگین سن ازدواج و میانگین سن اشتغال ) ، به عنوان دو حد تعریف ، امکان طبقه بندی کمّی و ساده تر افراد جامعه را فراهم خواهد ساخت .

در عین حال آن چه در این منظر ، نکته محوری تعریف جوان محسوب می شود ، ارتباط جوان و جوانی با مقوله ی «مسؤولیت پذیری و مشارکت » است ؛ متغیری که همبستگی بسیار بالایی با پدیده اشتغال و ازدواج دارد. دقیقاً به خاطر همین ارتباط است که ترجیح داده شده است تعریف از جوان با تکیه بر متغیر « اشتغال و ازدواج » انجام پذیرد . البته این بدان معنا نیست که برای شناخت رفتارهای جوانان ، جامعه ی آماری پژوهش های مربوط به آنان ، محدود به افراد ازدواج نکرده و نیز غیرشاغل باشد ؛ بلکه بنابر اهمیت متغیر اشتغال و ازدواج در چگونگی رفتارهای اجتماعی لازم است پراکندگی (واریانس ) موردنظر در تعیین تعداد نمونه ها ( در تحقیقات پیمایشی ) ، با پراکندگی ( واریانس ) میزان اشتغال و ازدواج ، تطبیق داده شود . بدین ترتیب تعریف جوانی براساس دو حد کیفی « بلوغ » و « اشتغال – ازدواج » ، هم به عنوان یک عریف عمومی از جوان مطرح است و هم به عنوان یک تعریف عملیاتی از جوان در پژوهش های کاربردی .

براساس تعریفی که از جوان و جوانی ارائه شد و نیز براساس تغییرات شدید ساختاری و غیرساختاری جامعه جدید ، گسترش دوره جوانی در جهان معاصر قابل توجیه و تبیین است . در این معنا اساساً جوانی پدیده ای متأخر است که در جامعه جدید به وجود آمده است . در جامعه سنتی ، فرد به محض رسیدن به سن بلوغ و حتی قبل از بلوغ ، با قبول مسؤولیت ( و حتی تحمیل مسؤولیت ) در امور خانواده و سرانجام تشکیل خانواده ، وارد دنیای بزرگسالان می شد . در این وضعیت ، نوعی تعادل نسبتاً کامل بین اجزاء و عناصر اجتماعی وجود داشت ؛ به طوری که عناصر نظام اجتماعی به گونه ای هماهنگ و متناسب ، نیازهای همدیگر را برآورده می کردند .

نمودار شماره 1 در نمایش روند زندگی فرد نشان می دهد که فرد قبل از بلوغ با برعهده گرفتن مسؤولیت های جدی زندگی ( حتی نان آوری و انتظام امور خانواده ) تمرین اداره خانواده را آغاز می کرد . وی با رسیدن به سن بلوغ ، در آن حد از توانایی اداره خانواده قرار می گرفت که عملاً ازدواج و تشکیل خانواده مستقل ، تغییری در مسؤولیت های اقتصادی و اجتماعی اش ایجاد نمی کرد . در چنین فضایی حتی می توان از فقدان دوره ای به نام   « جوانی » سخن گفت .  

 

 


برعهده گرفتن مسؤولیت

                تولد

  بلوغ

  ازدواج

  اشتغال

نمودار 1 – روند زندگی فرد در جامعه سنتی

 

در جامعه جدید ، با تغیرات اساسی در روند اجتماع پذیری فرد و نیز ورود نهادهای جدید به این عرصه ، وضع کاملاً متفاوتی در زندگی افراد به وجود آمده است ، اجتماع پذیری فرد که قبلاً در حیطه وظایف خانواده گسترده و گروه همسالان بود ، بسیار پراکنده شده و در حیطه مسؤولیت ها و وظایف نهادهای جدید قرار گرفته است . ( مهدکودک ، مدرسه ، دانشگاه ، وسایل ارتباط جمعی توده ای و ... ) در این فضا ، با رسیدن فرد به سن بلوغ ، نه تنها وی وارد دنیای مسؤولیت اجتماعی نمی شود بلکه ادامه مدرسه ، تحصیلات عالی ، خدمت سربازی ، مشکلات کاریابی ، مشکلات ازدواج و ... فاصله ای هر چه متزایدتر را بین سن بلوغ و سن مشؤولیت پذیری و ازدواج وی ایجاد می کند .

نتیجه این تحول، گسترش هرچه بیشتر فاصله بین بلوغ ، ازدواج و قبول مسؤولیت ( درقالب نوعی اشتغال ) از یک طرف و ناهماهنگی بین توالی این مراحل است . در جامعه سنتی ، قبل از آن که فرد به سن بلوغ برسد ، جریان مسؤولیت یابی وی آغاز می شد و با رسیدن به سن بلوغ و متعاقب آن ، ازدواج به تکامل می رسید ؛ بنابراین نوعی هماهنگی کامل بین مسؤولیت پذیری ، بلوغ و ازدواج آن چنان زیاد شده است که آن دو را کاملاً از هم گسسته ساخته است . به علاوه ارتباط آموزش ، مسؤولیت پذیری ( در قالب نوعی اشتغال ) و ازدواج نیز از هم گسسته و از یک توالی منطقی برخوردار نیستند ؛ چه بسا ازدواج اتفاق می افتد بدون آن که جریان مسؤولیت پذیری در فرد به تکامل رسیده باشد و چه بسا مسؤولیت پذیری اتفاق می افتد که نتیجه آن ازدواج نیست . نمودار شماره 2 چنین روندی را عیناً نشان می دهد .

 


                                                     آموزش

 


                                                تولد            بلوغ                           

 ازدواج

 اشتغال

 

 


        قبول مسؤولیت

 

نمودار 2 – روند زندگی فرد در جامعه جدید

و اما رویکرد تاریخی ، دوره جوانی محصول به وجود آمدن چند نهاد و عنصر ساختاری ؛ از قبیل موارد ذیل در جامعه جدید است :

1. نهاد آموزش و پرورش جدید : اجباری شدن آموزش ابتدایی و همگانی شدن آموزش متوسطه باعث شده تا سن مسؤولیت پذیری فرد که در جامعه سنتی گاهی از 7 سالگی و حتی قبل از آن آغاز می شد به شدت به تأخیر افتاده و حتی دوره جوانی را نیز در برگیرد .

2. نهاد نظام وظیفه : دیگر عامل مهم ایجاد دوره جوانی ( در پسران ) به وجود آمدن نهاد نظام وظیفه و اجباری شدن خدمت سربازی بوده است . این نهاد باعث شد تا افراد از جامعه کوچک محلی خود منتزع شوند و وارد دنیایی دیگر با ابعادی پیچیده تر شوند . در ضمن این نهاد نقش بسیار ویژه و خاصی در به تأخیر انداختن ازدواج و در نتیجه طولانی شدن دوره جوانی دارد . خدمت سربازی بدان علت که باعث تحرک مکانی افراد و نیز وابستگی تامّ و تمام آنان به نهادهای نظامی می شود ، امکان مسؤولیت پذیری در ازدواج را نیز از بین می برد . به همین علت سپری کردن دوره سربازی در جامعه ، کم کم به نقطه عطفی در زندگی پسران جوان تبدیل شده که تنها پس از آن امکان ازدواج و تشکیل خانواده فراهم می شود . چنین پدیده ای به شکل غیرمستقیم در ازدواج دختران نیز انعکاس یافته و میانگین سن ازدواج آنان را به سنین بالاتر منتقل کرده است .

3. بیکاری : بیکاری به عنوان عامل ساختاری جامعه جدید با به وجود آوردن تأخیر در مسؤولیت پذیری و ازدواج ( مخصوصاً در پسران ) نقش بسیار مؤثری در ایجاد دوره جوانی داشته است . این نکته وابسته بدان است که حدی از بیکاری لازمه ساختاری از جامعه جدید است زیرا سرمایه به عنوان یکی از عوامل مهم تولید باید از نیروی انسانی ارزان برخوردار باشد تاب تواند با چشم داشت سود کافی انگیزه های لازم را برای تولید بیابد .

4. بالا رفتن سن ازدواج : جامعه جدید به گونه ای کاملاً ساختاری ازدواج را به تأخیر انداخته است . این خصوصیت بدان جهت حاصل شده است که در جامعه جدید عرصه های سنتی همسریابی جوانان دختر و پسر برای ازدواج از بین رفته و نهادهای جدید جایگزین نیز ایجاد نشده است . این پدیده خصوصاً درباره جامعه ایران قابل اطلاق ویژه است زیرا در جوامع غربی بازارهای جدید عرضه و تقاضای ازدواج شکل یافته است و نهادهای جدید ، وظیه آشنا کردن جوانان دختر و پسر را بر عهده گرفته اند ؛ اما در جامعه ایران ، علی رغم ضعیف شدن عرصه های سنتی همسریابی ، عرصه های جدیدی در این باره شکل نیافته است .

 

دوره جوانی و جریان هویت یابی

    در طول حیات انسان و بعد از دوران کودکی با دوره ای مواجه می شویم که ابتدای آن با شکل گیری تفکر انتزاعی ، تغییرات فیزیولوژیک به نام بلوغ ( به عنوان منشاء درونی ) و همچنین با ظهور نوعی خاص از انتظارات اجتماعی (به عنوان منشاء بیرونی) تعیین و انتهای آن با ازدواج و اشتغال، به عنوان دو مصداق بارز مسؤولیت پذیری در اداره زندگی مشترک زناشویی و استقلال معیشتی (به منزله ورود به زندگی و دوره بزرگسالی) مشخص می شود. فرد پیش از ورود به دوره جوانی از نظر فکری و رفتاری در موقعیتی تأثیرپذیر و تقلیدکننده قرار دارد و با توجه به بنیه علمی و جسمی خود نمی تواند در مقام تغییر و اعتراض به هنجارها و اصول حاکم بر زندگی فردی و اجتماعی برآید . در این مرحله علاوه بر فرهنگ عمومی جامعه ، نهادهای خانواده و مدرسه به عنوان تعیین کننده ترین نهادهای شکل دهنده به هویت کودک و نوجوان عمل می نمایند .

    ورود فرد به دوره جوانی که از نظر درونی با « شکل گیری تفکر انتزاعی » ، « حافظه عاطفی » و « بلوغ » شروع می شود ، فصل جدیدی از هویت یابی را در زندگی فرد رقم می زند . در این مرحله هم « طبیعت فیزیولوژیک انسان » و هم « تغییرات روحی ، روانی و فکری وی » و هم « انتظارات جامعه » ، علائم و نشانه های گویاگویی به شمار می آیند ؛ برای به رسمیت شناختن شروع دوره ای جدید ، که فرد هویت خود را آن گونه که می خواهد و می پسندد بیابد ؛ بدین معنا که هم « وضعیت فیزیولوژیک فرد در بلوغ » و هم « شکل گیری تفکر انتزاعی » صلاحیت لازم را برای تردید فرد نسبت به هویت قبلی و ساخت هویت جدید در وی به وجود می آورند . اولین جرقه های هویت یابی فرد با اعتارض و تردید وی نسبت به هنجارهای دوره پیش از جوانی و نهادهای مؤید و نگاهبان آن هنجارها ، که مهم ترین آنها خانواده و مدرسه می باشند ، زده می شود .

ابتدای دوره جوانی که با تردید نسبت به هویت دوره قبل از آن و در نتیجه هنجارها و نهادهای مؤید و مقوّم هویت دوره قبل شروع می شود چون همراه با هویت جدید و موضع و موقعیتی پایدار نسبت به هنجارهای فردی و اجتماعی جامعه و همچنین نهادهای شکل دهنده هویت این دوره نیست ، فرد را در موقعیتی نامتعادل قرار می دهد که از آن به « بحران هویت » یاد می شود .

در موقعیت قبل از دوره جوانی ، فرد « خدا » ، « طبیعت » ، « جامعه » ، « دوستان » و « خانواده » را آن گونه می یافت و می پذیرفت که به او معرفی کرده بودند و فرد بیش از آن که نقش تعیین کننده ، فعال ، عالمانه و محققانه درباره این امور داشته باشد ، نقش پذیرنده ، مقلدانه و عاطفی و احساسی نسبت به آنها داشت . لیکن در مرحله جوانی ، فرد در موضع و موقعیتی قرار می گیرد که هم قوای جسمانی وی و هم قوای روحی ، روانی ، معنوی و فکری وی این صلاحیت و در نتیجه اجازه را به وی می دهد که از موضعی فعالانه و محققانه روابط خود را از جهات نظر و عملی ( بینشی ، گرایشی و کنشی ) با « خالق » خود ، و با « سایر مخلوقات خدا » ، اعم از مرحله    « طبیعت » و مراحل مافوق آن و خصوصاً « انسان های دیگر » تنظیم نماید . با عنایت به این که وجه تمایز دوران کودکی و مرحله پس از آْن « هویت یابی » فرد است و این امر در جامعه جدید هم از نظر چگونگی شکل گیری و همچنین از نظر نهادهای تأثیرگذار بر هویت یابی فرد تفاوتی اساسی با جامعه سنتی پیدا کرده ، شایسته است که به اختصار درباره ویژگی های هویت جویی در « جامعه سنتی » و « جامعه جدید » توضیح داده شود .

فرآیند شکل گیری هویت دینی ، اجتماعی ، جنسی ، علمی ، سیاسی و فرهنگی فرد تا پیش از ورود به بزرگسالی چیزی است که آن را فرآیند دوره جوانی و فرهنگ حاکم بر این دوره را فرهنگ جوانی می نامیم .

فرایند هویت یابی در جامعه جدید ایران  

هویت یابی در جامعه جدید ویژگی های بسیار متفاوتی یافته است . در جامعه جدید هویتی یابی فرد در حوزه های مختلف ، به صورت تدریجی ، به شکل ذهنی و خارج از موقعیت های عملی و تجربی شکل می پذیرد :

-  هویت یابی در جامعه جدید به صورت تدریجی تحقق می پذیرد یعنی به شکل آنی ، فرد در موقعیت هویت یابی قرار نمی گیرد . مثلاً هویت یابی شغلی از زمانی که فرد وارد دنیای آموزش همگانی و سرنجام آموزش تخصصی و حرفه ای می شود تا زمانی که عملاً وارد دنیای کار حرفه ای خاص می شود و حتی در دوره اجرای آن کار ادامه می یابد .

-  هویت یابی در جامعه جدید به شکل ذهنی و به دور از جریان تجربه صورت می پذیرد زیرا هویت یابی فرد تا قبل از ورود به دنیای علمی تجربه ، نتیجه تأثیر و تأثر متقابل فرد با مجموعه ای از عناصر و متغیرهای کاملاً ذهنی است ( مثل همان هویت یابی شغلی که فرد یکباره در موقعیت عملی شغلی قرار نمی گیرد ، بلکه به شکل ذهنی و به دور از تجربه عینی ، مدتها در آن باره تحت آموش انتزاعی قرار می گیرد ) . البته این در شرایطی است که پس از طی دوره ای طولانی و غیرتجربی ، جریان هویت یابی با هویتی قبلاً تعریف شده و ناکامل وارد دنیای تجربی و عملی می شود .

-  می توان گفت در شکل جدید هویت یابی ، نقش آگاهی و بینش ، بر نقش رفتار و عمل ، در ایجاد هویت ، پیشی گرفته است . در این معنا می توان گفت : هویت یابی جدید ، آگاهانه تر شده و تا حدودی از تجربه فاصله گرفته است و نیز دخالت فراد مجرب در آن کاهش یافته است .

از آن جا که هویت یابی در جامعه جدید به شکل تدریجی صورت می پذیرد ، با تأخیر همراه است . در جامعه سنتی ، فرد به محض بلوغ و حتی در بعضی از عرصه های زندگی جمعی ، بسیار زودتر از بلوغ وارد جریان هویت یابی می شد و طی مدتی بسیار محدود نیز جریان هویت یابی وی به کمال می رسید . در جامعه جدید ، به واسطه عوامل بسیار، جریان ویت یابی برای تکمیل به زمانی طولانی وابسته شده است . هویت جنسی فرد در جامعه سنتی، کمی پس از بلوغ و در جریان تشکیل خانواده زناشویی ، به کمال می رسید اما در جامعه جدید ، کمال هویت فوق به واسطه بالا رفتن سن ازدواج با تأخیری آشکار مواجه شده است .

بر این اساس در جامعه جدید ، با تعریف دوره ای از زندگی فرد که از بلوغ تا ازدواج را در بر می گیرد و فصل جداکننده زندگی و فرهنگ جوان از زندگی و فرهنگ بزرگسال است ، دوره جدید از زندگی فردی را به اثبات رسانده که در آن نه هنوز هویت فرد شکل یافته و نه فرد با ازدواج وارد دنیای بزرگسالان شده است .

 

 

 

 

 

 

 

ویژگی ها و ابعادفرآیند هویت یابی در جامعه جدید

ویژگی‌ها

        تدریجی است           هویت دینی

                  به دور از جریان تجربه و عمل است           هویت علمی

        (آگاهی و بینش بر رفتار و عمل تقدم دارد )                   هویت شغلی و صنفی  

  دارای عناصر بسیار و در عین حال ناهمگون است              هویت اجتماعی

                   طولانی است و با تأخیر همراه است           هویت فرهنگی

          با دخالت نهادهای مختلف شکل می گیرد              هویت سیاسی

                                      هویت جنسی

                                      هویت خانوادگی

                                       ...

 

 

Rounded Rectangle:         تدریجی است 			هویت دینی 
                  به دور از جریان تجربه و عمل است 			هویت علمی 
        (آگاهی و بینش بر رفتار و عمل تقدم دارد )				هویت شغلی و صنفی   
  دارای عناصر بسیار و در عین حال ناهمگون است 			هویت اجتماعی 
                   طولانی است و با تأخیر همراه است 			هویت فرهنگی 
          با دخالت نهادهای مختلف شکل می گیرد 			هویت سیاسی 
								هویت جنسی 
								هویت خانوادگی 
								...


 

ابعاد

 

 

 

 

 


فرآیند هویت یابی

آغاز بحران هویت                                     هویت تعریف شده

اشتغال

ازدواج

ابتدای دوره جوانی 
تولد

بزرگسالی                             بلوغ

             شکل گیری تفکر انتزاعی   

          شکل گیری حافظه عاطفی       

به‌وجود‌آمدن‌انتظارات‌جدیداجتماعی

-       خانواده

-       نهادهای آموزشی

-       نهادهای دینی

-       نهادهای سیاسی

-       نهادهای نظامی و انتظامی

-       نهادهای اجتماعی

-       نهادهای مطبوعاتی و رسانه ای

-       ...

Rounded Rectangle: -	خانواده 
-	نهادهای آموزشی
-	نهادهای دینی 
-	نهادهای سیاسی 
-	نهادهای نظامی و انتظامی 
-	نهادهای اجتماعی 
-	نهادهای مطبوعاتی و رسانه ای 
-	...
نهادهای‌اصلی‌تأثیرگذار برفرآیندهویت‌یابی

 

 

 

 

 

 

 

 

دوره جوانی و نهادهای مخاطب آن

آغاز دوره جوانی از هنگامی است که فرد به بلوغ می رسد ، در آن موقع وی در خانواده پدری و نیز مدرسه در حال فراگرفتن آموزه های مختلف اجتماعی شدن است . این دو نهاد ضمن انتقال و درونی ساختن بسیاری از مبناهای فرهنگی ، دیرپاترین تأثیرات را نیز در زندگی فرد ایجاد می کنند . در عین حال انی دو نهاد حداقل در قالب های فعلی ، کمتر توانایی آن را دارند تا نیاز به احساس استقلال و شخصیت متفردی را که پس از بلوغ در فرد سر بر می آورد ( و جزئی از جریان هویت یابی وی است ) پاسخ گویند . بنابراین در جریان رشد جسمانی و در شرایطی که خانواده و مدرسه به عنوان دو نهاد اساسی شکل دهنده به شخصیت نوجوان عمل می کنند ، کم کم گروه دوستان در نقش تضعیف کننده علاقه های عاطفی خانوادگی و ایجاد کننده نوعی رابطه جدید بین افراد ظاهر می شود .

گروه دوستان به واسطه ساختاری که در ان اعضا از یکسانی و هم شکلی و در عین حال از همدلی و همراهی برخوردارند ، فضای مناسبی برای ایجاد شخصیت مستقل و نهایتاً اثبات این شخصیت مستقل راهم می آورد . در عین حال گروه دوستان به فرد می آموزد که همه همچون خود او از شخصیت مستقل و منحصر به فرد برخوردارند و لذا باید از احترام و پذیرش متقابل برخوردار شوند . بدین ترتیب گروه دوستان اولاً سلوک مستقل اجتماعی را به فرد می‌آموزد و ثانیاً با سست‌کردن علاقه‌های عاطفی زندگی خانوادگی و ایجاد پیوندهای جدیداجتماعی، زمینه های استقلال عاطفی فرد را در جهت انتزاع از خانواده پدری فراهم می آورد . ( از این مرحله به بعد وابستگی فرد به خانواده پدری براساس وابستگی های مادی و نیز حمایت های خاص اجتماعی پایدار می ماند ) . اما تأثیر و نفوذ نهادهای مختلف بر دوره جوانی محدود به خانواده و گروه دوستان باقی نمی ماند ؛ مدرسه ، دانشگاه و سایر نهادهای آموزشی ( از جمله نهادهای مربوط به آموزش های فنی و حرفه ای و ... ) و نیز نهادهای نظامی و انتظامی ( در جریان دوره سربازی) فرد را آماده می‌سازند تا جریان هویت‌یابی را در قالب‌های عینی و مادی‌اجتماعی همچون کار ، شغل و پیشه به سامان برسانند . به علاوه آنان آموزه های فرهنگی بسیاری را ( در روند اجتماعی شدن فرد ) بری ایجاد یک سلوک رفتاری متعادل در جامعه تدارک می بینند .

در این میان مجموعه ای از نهادها ، سازمان ها و عناصر اجتماعی نیز ، اجزاء و عناصر فرهنگی جامعه کلان را ( و رأی آن چه از طریق خانواده ، گروه دوستان ، نهادهای آموزشی و نظامی و انتظامی به فرد منتقل می شود ) در فرد ، درونی می سازند . از جمله این نهادها می توان به نهادهای فرهنگی ( چون فرهنگسراها ، خانه های فرهنگ ، کتابخانه ها ، هیئت ها و گروه های مذهبی و ... ) ، نهادهای سیاسی ( مثل تشکل های سیاسی و ... ) ، نهادهای اجتماعی ( مثل تشکل های دولتی و غیردولتی غیرسیاسی که در موضوعاتی چون محیط زیست ، فقرزدایی ، همیاری های اجتماعی و ... فعالیت می کنند ) ، نهادهای مطبوعاتی و سرانجام نهادها و ابزارهای رسانه ای جدید    ( مثل صدا و سیما ، ویدئو ، ماهواره و کامپیوتر ) اشاره کرد . این نهادها فضایی را فراهم می سازند که فرد جوان در آن فضا ضمن همراهی با خانواده و مدرسه وارد گروه دوستان می شود تا از آن به عنوان یک جانشین موقتی برای ارضای حس استقلال خود بهره برد . بعداً هم این نهادها و هم نهادهای عینی تری که به شکل مستقیم تر بر زندگی جوان تأثیر می‌گذارند (مثل نهادهای آموزش‌عالی، آموزش فنی و حرفه ای و نهادهای نظامی و انتظامی) باعث ایجاد برآیندی از شخصیت وی می شوند که همان شخصیت تعریف شده مستقل و منحصر به فرد ناشی از ویژگی های خاص اولیه و فردی وی است . سرانجام این تفرد و یگانگی هنگامی است که فرد بر مبنای همان شخصیت یگاه ای که تا آن زمان یافته است ( و قابلیت های اجتماعی خاص خود را در قالب دریافت یک شغل و نیز دریافت نقش و پایگاه های اجتماعی منحصر به فرد ، به اثبات رسانده است ) بتواند به کششی دائمی که از زمان بلوغ تا آن زمان نسبت به جنس مخالف می یافت ، پاسخ دهد . این کشش که به خودی خود کشش های عاطفی به گروه دوستان را کاهش می دهد و جایگزین آن می شود ، به ازدواج و خانواده جدید ختم می شود ( تحت تأثیر نهادها و نیز رسوم مربوط به ازدواج ) و فرد را وارد دنیای بزرگسالی می کند .

بدین ترتیب روندی که از ابتدای دوره جوانی از خانواده ، آغاز شده بود تحت تأثیر گروه دوستان ، نهادهای آموزشی ( آموزش عمومی ، عالی و فنی و حرفه ای ) ، نهادهای نظامی و انتظامی ( خدمت سربازی ) ، نهادهای فرهنگی ، نهادهای اجتماعی ، نهادهای سیاسی ، نهادهای مطبوعاتی و سازمان ها و ابزارهای رسانه ای جدید مثل صدا و سیما ، ویدئو ، ماهواره ، کامپیوتر و نیز نهادهای تنظیم کننده روابط با جنس مخالف و ازدواج باز دیگر در پایان دوره جوانی به خانواده ختم می شود اما نه خانواده پدری که او در آن نقش فرزند را داشت ، بلکه خانواده خود که او در آن نقش همسر را دارا است .

 

 

برخی نهادها و عوامل مؤثر بر ایجاد دوره جوانی

- نهاد آموزش و پرورش جدید

- نظام وظیفه

- بیکاری

- تأخیر در ازدواج

- و ...

 

Rounded Rectangle: - نهاد آموزش و پرورش جدید 
- نظام وظیفه 
- بیکاری
- تأخیر در ازدواج 
- و ...

نمودار دوره جوانی

 

 

 

آغاز دوره

                 هویت یابی

 

- تفکر

  انتزاعی

- بلوغ                       - جنسی

- انتظارات                 - هویت شغلی

  اجتماعی   - هویت علمی 

- حافظه           - هویت اجتماعی

   عاطفی          - هویت دینی

- هویت            - و ...

 

 

Rounded Rectangle: آغاز دوره 
		       هویت یابی

- تفکر 
  انتزاعی 
- بلوغ 	                 - جنسی 
- انتظارات                 - هویت شغلی
  اجتماعی 	- هویت علمی  
- حافظه 		- هویت اجتماعی 
   عاطفی		- هویت دینی 
- هویت		- و ... 


  

دوره ماقبل جوانی

- تأثیرپذیری و تقلید 

- هماهنگی‌ با هنجارهای‌اجتماعی

 

 (دانستن وپذیرفتن اینکه‌چه‌کاری را باید انجام‌دهد و چه‌کاری را نبایدانجام دهد )

Rounded Rectangle: - تأثیرپذیری و تقلید  
- هماهنگی‌ با هنجارهای‌اجتماعی 

 (دانستن وپذیرفتن اینکه‌چه‌کاری را باید انجام‌دهد و چه‌کاری را نبایدانجام دهد )

- ازدواج و اشتغال  

( قبول مسؤولیت در زندگی مشترک و استقلال معیشتی )

- آگاهی‌افراد به نقش‌خود در زندگی دوره جوانی

 

 (دانستن وپذیرفتن اینکه‌چه‌کاری را باید انجام‌دهد و چه‌کاری را نبایدانجام دهد )

Rounded Rectangle: - ازدواج و اشتغال   
( قبول مسؤولیت در زندگی مشترک و استقلال معیشتی ) 
- آگاهی‌افراد به نقش‌خود در زندگی دوره جوانی 

 (دانستن وپذیرفتن اینکه‌چه‌کاری را باید انجام‌دهد و چه‌کاری را نبایدانجام دهد )
                  ورود به                                     خروج‌از

                    دوره                                        دوره

 جوانی                                        جوانی

 

 

 


دوره جوانی

برخی مراجع و نهادهای مخاطب در دوره جوانی

Rounded Rectangle: 1- خانواده 		5- فرهنگسراها 
2- دوستان 		6- وسایل ارتباط جمعی 
3- مدرسه 		7- سازمان های غیردولتی و ...
4- فرهنگ عمومی

 

1- خانواده           5- فرهنگسراها

2- دوستان      6- وسایل ارتباط جمعی

3- مدرسه        7- سازمان های غیردولتی و ...

4- فرهنگ عمومی

 

 

 

 

 

 

 

 

 


پانوشت :

1. در این نوشتار ، دوره جوانی حدفاصل دوره کودکی و بزرگسالی در نظر گرفته شده است و بر همین اساس بحث دوره نوجوانی به عنوان زیرمجموعه این دوره و بخش ابتدایی این دوره در نظر گرفته شده است .

2. مقایسه کارکرد نهادهای آموزشی و نظام وظیفه در ایجاد دوره جوانی نشان می دهد که نهادهای آموزشی هم باعث ایجاد وضعیت تأخیر در بافت مسئولیت های عینی واقعی و هم باعث تأخیر در سن ازدواج می شود .       ( خصوصاً در بین دختران ) اما نهاد نظام وظیفه تنها باعث تأخیر در ازدواج پسران و بالارفتن میانگین سن ازدواج در دختران و پسران می شود .

3. به عبارت دقیق تر باید بازار عرضه و تقاضای نیروی انسانی از مازاد عرضه نسبت به تقاضا برخوردار باشد ( حدّ لازمی از بیکاری ) تا بدان سبب ، نیروی انسانی کافی و ارزان در اختیار سرمایه قرار گیرد . چنین حد لازمی باعث می شود تا تمامی افرادی که در صف افراد جویای کار قرار می گیرند ، دوره ای از انتظار برای کار ( یا بیکاری) را تجربه کنند . نمود چنین تجربه ای به تأخیر افتادن مسؤولیت پذیری و ازدواج پسران و به تیع آن ( به شکل غیرمستقیم ) تأخیر در مسؤولیت پذیری و ازدواج در دختران جوان خواهد بود .

4. شایان ذکر است که در ادوار گذشته فاصله بین « ابتدا » و « انتهای » دوره مذکور بسیار کوتاه و در برخی موارد اصلاً وجود نداشته است :

بدین معنا که پیش از رسیدن فرد به سن بلوغ و شکل گیری تفکر انتزاعی ، همسر و شغل فرد از طرف خانواده و بزرگترها تا حدود زیادی معین و بدون طی شدن دوره ای به نام جوانی فرد پس از بلوغ وارد دوره بزرگسالی می شد . بر این اساس می توان گفت والدین ما در ادوار گذشته دوره جوانی نداشته اند و به این معنی جوانی نیز نکرده اند . لیکن در دوره جدید با ورود ماشین به زندگی انسان ، توسعه شهرها و به وجود آمدن نهادهای آموزشی و فرهنگی و نظامی ، فاصله نسبتاً طولانی ( بیش از یک دهه ) بین بلوغ و بزرگسالی ( که مهم ترین ویژگی نقطه شروع آن شاغل شدن و متأهل شدن است ) به وجود آمده است که این دوره را دوره جوانی می نامیم . لذا بحث درباره چیستی دوره جوانی در ادوار گذشته سالبه بانتفاع موضوع است و این پدیده چنان که قبلاً توضیح داده شد ، پدیده ای مستحدث و متأخر است .

5. که از ویژگی های آن اندیشیدن از طریق پرداختن به فرضیه ها و استدلال درباره گزاره هایی است که از قید مشاهدات ملموس آزادند ؛ یعنی اندیشه مبتنی بر فرضیه و استنتاج یا اندیشه صوری . این تفکر در این دوره می شکفد . فرد در این دوره ، برخلاف کودک ، کسی است که در آن طرف زمان حال می اندیشید و در خصوص هر چیزی نظریه‌ای می سازد و بویژه از این لذت می برد که درباره نکاتی بیندیشد که حاضر نیستند . این شکل از تفکر درست نقطه مقابل تفکر کودک است که در آن وی جز به فعل جاری فکر نمی کند و نظریه ای تدارک نمی بیند ؛ لذا در این دوره است که فرد قادر می شود به شیوه فرضیه قیاسی ، یعنی فقط و فقط براساس فرضیات خود استدلال کند .

6. در این دوره فرد دارای حافظه عاطفی و انفعالی وسیع و قابل توجهی می شود . دوران کودکی چنان که گفته شده است زمان پرجنب و جوش حادثه ها و فراموشی هاست . افراد در این سنین با این که زود متأثر        می شوند ، زود نیز از آن چه بر آنها گذشته است درمی گذرند . گاهی یک نوازش مادرانه ، یک اسباب بازی کودکانه و حتی یک تشویق لفظی کافی است که انها را از حالت غم شدید به حالت شادی عمیق وا دارد و از گوشه گیری به فعالیت و توافق بکشاند . با شروع این دوره ، فرد برعکس ، خاطره حالات عاطفی گذشته را در خود حفظ می کند و در فرصت مناسب به دوستی های غیرمنتظره یا انتقام جویی های ناخودآگاه می پردازد .

  

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

بخش دوم

 

 

وضعیت ، مسایل و نگرش

جوانان امروز ایران

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

وضعیت ، مسایل و نگرش

جوانان امروز ایران

 

به منظور تحلیل مسایل جوانان ، استفاده از روش علمی برای آگاهی از وضعیت ، مسایل و نگرش نسل جوان ضروری است . در این بخش ، سعی کرده ایم با تلخیص یکی از پژوهش های ملی انجام گرفته در کشور به ابعاد مسایل جوانان دست یابیم . 

    نمونه آماری مبتنی بر متغیرهای مورد مطالعه در این پژوهش ، شامل 75 هزار و 301 نفر و معرف جمعیت عظیم جوانان کشور است . این پژوهش ، هم از نظر کیفی و هم به لحاظ کمی ، در شمار تحقیقاتی است که نه تنها در کشور ما بلکه در سایر کشورهای جهان نیز ، از نظر بنیادهای علمی و انسانی و وسعت حوزه های پژوهش و فراگیری نمونه ای که معرف وضعیت و نگرش و مسائل جمعیت بزرگ جوانان است ، کم نظیر و بلکه بی نظیر      می باشد . به جرأت می توانیم بگوییم که مجموعه گزارشهای این پژوهش ، اسناد علمی محکمی است که حاکی از وضعیت و نگرش و مسائل واقعی جوانان کشور است و می تواند مبنای برنامه ریزیها و تصمیم گیریها برای حل مسائل جوانان باشد .

    پرسشنامه این تحقیق شامل67 سؤال از وضعیت جوانان و 545 سؤال از نگرش و مسائل جوانان ( شامل11 موضوع اساسی در زندگی آنان و 122 حرده مقیاس مشتمل بر ابعاد مختلف موضوعات مذکور) بوده است و توسط هزار و هشتصد پرسشگر آموزش دیده  در سراسر ایران ، اعم از شهرها و روستاهای دور‌‌

 و نزدیک و کوچک و بزرگ کشور ، اجرا شده است . حجم مسائل مورد مطالعه در این تحقیق به حدی است که اگر تعداد متغیرهای منفرد و ترکیبی و خرده مقیاسهای تحقیق را به عنوان متغیرهای تحقیق به حساب آوریم ، تعداد کل متغیرها به 750 بالغ می شود که دربرگیرندة مهمترین مسائل جوانان است .

   

 

 

برخی از یافته ها و پیشنهادها عبارتند از :                                 

 1.  از کل جوانان 14 تا 29 سالة مراکز استانهای کشور ، اکثریت بزرگی را مجردها ( که درصد پسران مجرد ده درصد بیشتر از دختران مجرد نیز هست ) و اقلیتی را متأهلین تشکیل می دهند . بدیهی است که این خیل عظیم جوانان مجرد مشکلات و مسأله آفرینی خاص خود را دارند .

 2.  اشتغال به کار جوانان مراکز استانهای کشور به صورتی است که ، جدا از کسانی که تحصیل می کنند یا در خدمت سربازی و امثال آن هستند ، فقط درصد بسیار کمتری از نوجوانان و جوانان 14 تا 29 سالة مراکز استانهای کشور شاغل هستند ( که گروه بسیار کوچکی از آنان را دختران تشکیل می دهند ) . مشکل اشتغال به کار خانمها در نسل پیش نیز دیده می شود . آمارها  نشان می دهد که 83 درصد از کل مادران نوجوانان و جوانان مورد مطالعه ، خانه دار هستند .

 3.  وضعیت اقتصادی جوانان کاملاً نامناسب است . هم درآمد خانواده های جوانان غیر شاغل ، هم درآمد جوانان شاغل ، و هم توجیبی ماهانة جوانان غیر شاغل بسیار کم است .

درآمد ماهانة 73درصد از خانواده های جوانان ، یکصد و پنجاه هزار تومان و کمتر است . کاملاً روشن است که این درآمد بسیار اندک است . مسلماً جوانانی که خانواده هایشان چنین درآمدی دارند دچار کمبودهای بزرگ اقتصادی و اجتماعی هستند خانواده های سایر جوانان نیز ، عموماً درآمد بسیار بالایی ندارند . درآمد 17 درصد از خانواده های آنان در فاصلة 150 تا 300 هزار تومان در ماه است و فقط 6 درصد جوانان هستند که درآمد خانواده هایشان را بیش از 300 هزار تومان در ماه گزارش کرده اند . 

 4.  وضعیت فرهنگی جوانان با توجه به سطح تحصیلی جوانان مشغول به تحصیل ، اخرین مدرک تحصیلی جوانان غیر مشغول به تحصیل ، تحصیلات پدر ، تحصیلات مادر ، امکانات فرهنگی در خانه ، و تعداد کتابهای غیر درسی در خانه معین شده است . بررسی ها نشان می دهد که در مجموع 1/53 درصد از پسران و 6/55 درصد از دختران مشغول به تحصیل هستند . رقم دانش آموزان در مدارس عادی 5/.67 درصد ، در مدارس غیر انتفاعی 8/12 درصد ، در هنرستانها 4/11 درصد ، در مدارس نمونه مردمی3/6 درصد و در مدارس تیز هوشان 2 درصد است . رقم دانش آموزان مراکز آموزش عالی کشور در دانشگاههای اصلی سراسری 6/31 درصد ، در دانشگاه پیام نور 8/14 درصد ، در دانشگاه آزاد 44 درصد ، در مراکز آموزش عالی وابسته به سازمانهای دولتی 5 درصد ، و در دانشگاههای غیر انتفاعی 2 درصد و در تربیت معلم 4/1 درصد است . اگر بخواهیم این ارقام را به تفکیک جنسیت نیز ارائه کنیم خواهیم دید    که : از 6/31 درصد دانشجویان دانشگاههای سراسری ، 8/15 درصد پسر و 8/15 درصد دخترند . از 8/14 درصد دانشجویان دانشگاه پیام نور ، 5 درصد پسر و 8/9 درصد دخترند . از 44 درصد دانشجویان دانشگاه آزاد ، 5/23 درصد پسر و 5/20 درصد   دخترند . و از 6/9 درصد سایر دانشجویان ، 3/5 درصد پسر و 3/4 درصد دخترند . از نظر تعداد کتابهای غیر درسی که جوانان مراکز استانهای کشور در خانة خود در دسترس دارند ، 47درصد  از جوانان به 10 جلد کتاب غیر درسی یا کمتر در خانة خود دسترسی دارند 23 درصد از آنان به 11 تا 25 جلد کتاب دسترسی دارند 12 درصد به 26 تا 50 جلد و 7 درصد به 51 تا 100 جلد و فقط 7 درصد آنان به 101 جلد و بیشتر دسترسی دارند .

مجموع بررسی ها نشان می دهد که اکثریت جوانان با رقم 7/77 درصدی در وضعیت فرهنگی پایین و نسبتاً پایین بسر می برند . برای جامعه ما که اکثریت آن را جوانان تشکیل می دهند ، پایین بودن سطح فرهنگی سه چهارم آنان در واقع یک کمبود جدی به شمار می رود .

 5.  سنجش میزان دقت هوشی جوانان ایران کاری است که تاکنون در کشور ما انجام نشده است . برای جبران این امر ، در این پژوهش یک آزمون استاندارد شده برای برآورد میزان دقت هوشی عمومی نوجوانان و جوانان به کار گرفته شده است .

در بررسی ها میزان دقت هوشی جوانان ( با میانگین 100 و انحراف معیار 15 ، که به چهار درجه استاندارد هوشی تفکیک شده است) چنین است : 9/11 درصد دارای نمرة 4 ( بالاترین سطح هوش در مقیاس چهار نمره ای) هستند ، 3/42 درصد نمرة 3 گرفته اند ، 27 درصد نمرة 2 دارند ، و 8/17 درصد نمرة 1 ( سطح پایین دقت هوشی در مقیاس چهار نمره ای ) به دست آورده اند .

بررسی ها از توزیع مدرسه ای جوانانی که سطح دقت هوشی متفاوتی دارند حاکی از آن است    که ، با  آنکه تعداد جوانان تیز هوش در مدارس تیزهوشان بیش از سایر مدارس است‌  (‌9/79 درصد ) ، اما جالب توجه است که می بینیم تعدادی از جوانانی هم که از دقت هوشی زیادی برخوردار نیستند ( 1/20 درصد ) در این مدارس تحصیل می کنند . پس از آن ، تعداد جوانانی که از دقت هوشی  بالایی برخوردارند بیش از همه در مدارس غیر انتفاعی و هنرستان ( به ترتیب با ارقام 9/60 و 9/56 درصد ) به چشم می خورند )

در مورد توزیع دانشگاهی جوانان با سطوح مختلف دقت هوشی بررسیها نشان می دهد که تعداد جوانان با دقت هوشی بالا به ترتیب در دانشگاههای دولتی سراسری ، دانشگاه آزاد و دانشگاه پیام نور با ارقام 4/73 ، 7/68 ، 7/66 بیش از سایر مراکز آموزش عالی دیده می شوند .

تعداد جوانان با دقت هوشی کمتر ، بیش از همه جا در تربیت معلم با رقم 6/48 درصد یافت می شود ، این مسأله، باتوجه به آنکه سرنوشت اصلی کودکان و نوجوانان کشور به دست معلمان تعیین می شود ، جای تأمل دارد .

 6.  این پژوهش ، در بررسی مهمترین آرزوی جوانان در زندگی به این نتیجه رسیده است که بزرگترین آرزوی 43 درصد جوانان خدمت کردن به مردم است . صرف نظر از اینکه این آرمان انسانی و خداپسندانه در جریان دشواریهای زندگی به تدریج در میان بسیاری از این جوانان کند خواهد شد ، اما وجود چنین آرمانی می تواند مایة امیدواری بزرگی برای کشور باشد . پس از خدمت به مردم ( با 43 درصد فراوانی ) ، پولدار شدن  ، 8/19 درصد ؛ جهانگردی کردن ، 5/7 ‌ درصد ؛ مشهور شدن ،

1/7 درصد ؛ ازدواج کردن ، 7/6 درصد ؛ رفتن به خارج ، 2/5 درصد ؛ قهرمان شدن ، 7/3 درصد ؛ به قدرت رسیدن ، 9/2 درصد ؛ و سایر آرزوها ، 2/4 درصد جوانان را به خود مشغول داشته است . البته آرزوهای پسران و دختران متفاوت از یکدیگر است .

 7.  مهمترین چهره های مورد علاقة جوانان از این جهت مورد بررسی قرار گرفته است که معلوم شود آنان از کدام دسته از شخصیتهای مشهور در جامعه الگو برداری می کنند و چه نوع شخصیتهایی را از نوع آرمانی برای خود می بینند . یافته ها  حاکی از آن است که 5/27 درصد از جوانان ، هنرمندان را مهمترین چهرة مورد علاقة خود معرفی می کنند . همچنین ، قهرمانان ورزشی نیز موردئ علاقة 5/26 درصد از جوانان است . سومین چهره های مورد علاقة جوانان ، دانشمندان و فرهیختگان هستند که 21 درصد جوانان آنان را الگوی خود قرار می دهند . از گروههای دیگر اجتماعی ، روحانیون با 6 درصد ، سیاستمداران و جهانگردان هر یک با 3 درصد ، و صاحبان صنایع و بازرگانان هر یک با 2 درصد ، مهمترین چهره های مورد علاقة جوانان هستند . چهره های مورد علاقة پسران و دختران متفاوت از یکدیگر است .

 

 

 

 

در این قسمت ، بررسی پاسخ جوانان به سؤالات موضوعها و خرده مقیاسهای پژوهش را به صورت فشرده و به ترتیب یازده موضوع پژوهشی ، مورد توجه قرار می دهیم .

الف ـ خانواده

یافتههای این پژوهش حاکی از آن است که اکثرنوجوانان وجوانان دارای روحیة قدرشناسی بالایی نسبت به خانواده خود هستند و عموماً هم به خانواده های خود وابسته اند و هم تعلق خاطر نیرومندی نسبت به خانواده های خود دارند و این ، به رغم وجود ناآرامی در بسیاری از خانواده ها است .

خانواده های جوانان مراکز استانهای کشور ، به رغم مشکلاتی که دارند ، منبع مهمی در ایجاد آرامش و امنیت برای جوانان ، به حساب می آیند . از سوی دیگر ، کارکردهای خانواده بسیاری از جوانان دچار مشکلات جدی است .

بر خلاف این نظر عمومی که گویا در خانواده های ایرانی مردسالاری است که تسلط دارد و زنان نقشی درتصمیم گیریهای خانواده ندارند ، واقعیت این است که قدرت مادران در خانواده ، آنقدر کم نیست

 که عموماً تصور می شود . در عین حال اکثر خانواده ها از ابهت و قدرت کافی برخوردارند و قادرند الگوی قدرت را به فرزندان خود انتقال دهند . در عین حال ، یک سوم خانواده ها یا رفتاری مستبدانه با فرزندان خود دارند و یا    بی تفاوت و آسانگیر هستند .

یافته های پژوهشی ما نشان می دهد که خانواده ها عموماً الگوهایی را به جوانان ارائه می دهند که هم در رشد و تقویت هویت مذهبی و روح دینی و هم در رشد و تقویت هویت ملی و روح ایران دوستی جوانان عمیقاً تأثیرگذار است .

ب ـ هویت

     در این پژوهش جوانب گوناگون هویت جوانان مورد مطالعه قرار داده شده است . از نظر هویت جنسی ، متأسفانه بیش از نیمی از نوجوانان و جوانان ، گرفتار فشارها و آزارهای روانی ناشی از رفتارهای جنسی خود هستند و سه چهارم از این جمعیت عظیم از نظر ارضای غریزة جنسی خود دچار مشکل هستند .

    از بابت هویت همسرگزینی ، 65 درصد جوانان 18 سال به بالا در وضعیت رشد یافته و بقیه ( یعنی 35 درصد ) در وضعیت غیر رشد یافته هستند . فقدان دستیابی 35 درصد جوانان 18 سال به بالا به مرحلة دستیابی و یا تعلیق و جستجوی هویت همسرگزینی را می توان یکی از دلایل تأخیر سن ازدواج پسران ودختران ( و زمینه ای برای اختلافات و جدایی بعدی در خانواده ) دانست . مسلماً آموزش جوانان در این مقولة حیاتی می تواند نتایج مثبتی را در رفع این مشکل به بار آورد .

    وضعیت هویت شغلی نیمی از جوانان بسیار نگران کننده است . بیشتر جوانان دچار مشکل هویت شغلی هستند . متاًسفانه ، اکثر جوانان ( 68 درصد ) تمایلی ندارند که در کار خود دلسوزی و جدیت داشته باشند . 64 درصد از جوانان چنان دچار مشکل هویت شغلی و بدفهمی در مسأله تأمین معاش هستند که اهمیتی به درست انجام دادن کار نمی دهند و بدتر از همه آنکه ، حتی می بینیم که 47 درصد از جوانان ، اقدام به کارهای خلاف را ، به دلیل مشکلات اقتصادی در جامعه ، عیب نمی دانند . جا دارد که شیوع چنین درک و دریافتهای نادرست در بین جوانان ، هشداری تلقی شود که زمینه ساز بسیاری از فسادهای اجتماعی است .

    از نظر هویت سیاسی ، 41 درصد جوانان مراکز استانهای کشور مشکل هویت سیاسی دارند و بر حسب شرایطی که پیش آید ، ممکن است جهت گیریهای سیاسی غیر قابل پیش بینی پیدا کنند و به این سوی و آن سوی کشانده شوند .

    نتیجة مهمی که از بررسی پاسخهای مربوط به شکلهای مختلف هویت جوانان ( خاصة جوانان 18 تا 29 ساله که انتظار می رود عموماً به مرحلة دستیابی در جوانب مختلف هویت رسیده باشند ) می توان گرفت ، این است که مشکلات هویت یابی در سطح وسیعی در بین جوانان مشاهده می شود . اگر بخواهیم وضعیت متوسط سه جنبة مهم از هویت ( یعنی هویت شغلی ، سیاسی و همسرگزینی ) جوانان 18 تا 29 ساله را بر اساس نظریه های روانشناسی هویت بیان کنیم ، باید بگوییم که در سه جنبة مذکور به این شرح است ؛ دستیابی : 32 درصد ، و 35 درصد ؛ و تعلیق و توقف و اغتشاش هویت شغلی و سیاسی و همسر گزینی: به این ترتیب : 68 درصد و 65 درصد  . این ارقام ضرورت بررسیهای دقیقتر برای رفع مشکلات تأخیر در شکل گیری هویت جوانان را آشکار می سازد .

    ار بابت هویت دینی ، فقط 10 درصد جوانان هستند که از نظر هویت اعتقادی دینی دچار مشکل جدی هستند . از نظر هویت عملکردی دینی ، بیست و چهار درصد از جوانان دچار مشکل هستند . چهل درصد از جوانان دارای درجاتی از روحیات سهل انگاری دینی هستند و آمادگی آن را دارند که گرفنار روحیات غیر دینی بشوند . در این موارد می توان عملکردهای نسبتاً ناموفق مراکز آموزشی کشور در تفهیم درست برخی مسائل دینی ، ملی و تاریخی به نوجوانان و جوانان را زیر سؤال برد .

    یافته های دیگر پژوهش نشان می دهد که 83 درصد جوانان ایران هویت دینی و ملی را لاینفک از یکدیگر می دانند. همچنین ، احساس ایرانی بودن و هویت و روح ملی در جوانان ، در مقایسه با سایر جنبه های هویت آنان، از نیرومندی بسیار بالایی برخوردار است . هویت جوانان ایران در دفاع از سرزمین و کشور خود در حد بسیار بالای 89 تا 95 درصد است و میانگین نمره های آنان به سطحی بالاتر از91 درصد می رسد که عالیترین سطح نگرش در مجموعة یافته های این پژوهش است . همچنین ، به طور متوسط ، 81 درصد جوانان نگرش مثبت بسیار نیرومندی به ویژگیهای ایرانی دارند .

    موضوع دیگری که در بخش هویت جوانان مورد مطالعه قرار گرفته است ، بررسی نقش آموزش و پرورش و آموزش عالی در رشد هویت جوانان است . این بررسیها نشان داد که هیچ یک از دو نهاد مذکور در این زمینه توفیقی ندارد .

ج ـ سلامت روان

    در بررسی وضعیت سلامت روان جوانان مراکز استانهای کشور آشکار شد که سی و شش درصد جوانان 14 تا 29 ساله از نظر قدرت زندگی و امید به زندگی ، مشکل دارند . همچنین ، حدود 26 درصد از جوانان دچار ضعفهای مهمی در مهارتهای لازم برای زندگی هستند ، در حدود 42 درصد از آنان ، اعتماد به نفس و عزت نفس کافی ندارند ، 51 درصد جوانان دچار درجاتی از معضل روانی اضطراب هستند و 54 درصد جوانان از مراکز استانهای کشور دچار سطوحی از افسردگی هستند .

    فقدان احساس نشاط جوانی ، امیدوار نبودن برای دستیابی به هدفهای خود ، امکان اقدام به خودکشی ، نداشتن چیزی در زندگی برای لذتبردن، دشواری شروع هرکار و آرزوی به دنیانیامدن که در نگرش و اظهارنظرهای جوانان به وفور دیده می شود ، بیانگر گستردگی افسردگی در بین آنان است و در شمار زمینههای اساسی ناتوانی و کندی و بی حالی و بی عملی و حتی پرخاشگری و بزهکاری و اعتیاد است . درجاتی از روحیات پرخاشگری نیز در 53درصد از جوانان وجود دارد . این ویژگی ، که حاصل همانند سازی با پرخاشگران است ، می تواند به طغیانگری نیز بیانجامد .

    خشم نهفته ، که در سطح بسیار بالای 55 درصد در میان جوانان ملاحظه می شود ، می تواند زمینه ساز خصوصیت پرخاشگری منفعل و پناه آوردن به موذی گری و انتظار کشیدن برای ضربه زدن به مخالفین و موتور محرکة طغیانگری نیز باشد .

    علاوه بر آنچه گفته شد ، 55 درصد از جوانان تمایل دارند دلایل مشکلات خود و دیگران را به عواملی بیرونی نسبت دهند . روحیة درون گرایی در 60 درصد از جوانان بسیار قویتر از روحیة برون گرایی در آنان است . بنظر می رسد که این وضعیت مغایر با طبیعت شادمانة زندگی جوانی باشد و یا ممکن است آن را ناشی از محافظه کاری دیرین تاریخی در میان گروه های وسیعی از مردم بدانیم . همچنین ، 53 درصد از جوانان دچار از خود بیگانگی هستند . نگرش بدبینانه نیز در بین 51 درصد از جوانان دیده می شود .

    اگر سؤالات مستقیم مرتبط با اعتیادپذیری را ملاک قضاوت قرار دهیم ، 5/27 درصد از جوانان مراکز استانهای کشور در معرض اعتیادپذیری هستند .

    مشکلات مربوط به سلامت روان ، در شمار جدی ترین مسائل جوانان ایران است و نیازمند آن هستیم که پژوهشهای کاربردی به منظور کشف راه حل های این معضل اساسی صورت گیرد .

د ـ دوستان و اوقات فراغت

    دوستان دوره نوجوانی و جوانی منبع ارتباطی و حمایتی ( 87درصد ) و ایمنی بخش مهمی ( 5/81 درصد) برای آنان هستند اما دوستان دورة نوجوانی و جوانی منبع برخی از ناهنجاری ها نیز می توانند باشند .

    به طور متوسط ، 42 درصد از جوانان بر سر نوع روابط با دوستانشان با والدین خود اختلاف دارند  نتیجه ای که از یافته های پژوهشی فوق می توان گرفت ، این است که روابط غیر دوستانة والدین با فرزندان و سوءتفاهم بین نسل گذشته و نسل حاظر در حدود دوپنجم از جوانان و والدینشان را در بر می گسرد .   مجموعاً 35 درصد از جوانان مراکز استانهای کشور ، تمایلات مدگرایی دارند .

    یافته های این پژوهش  نشان می دهد که نیمی از جوانان از نحوه گذران اوقات فراغت خود رضایت ندارند . مسأله اوقات فراغت جوانان ، خاصه در روزهای تعطیل سال ، که مثلاً برای دانش آموزان و دانشجویان شامل « چهار ماه تعطیلات تابستانی و نوروز و سایر روزهای تعطیل » می شود ، باید مورد توجه جدی قرار گیرد .

هـ ـ مدرسه و آموزش و پرورش

    بررسی نگرش نوجوانان و جوانان در مدرسه و آموزش و پرورش گویای یافته های مهمی است که می تواند در اصلاحات آموزش و پرورشی برای بهبود وضعیت جوانان کشور مورد استفاده قرار گیرد . این یافته ها، ازجمله ، نشان می دهد که مجموعاً 61 درصد جوانان مراکزاستانهای کشور از وضعیت ساختمانها

و حیاط و فضای مدارس ، از زیاد بودن تعداد دانش آموزان در هر کلاس و از محدودیت امکانات و تجهیزات علمی و آموزشی و ورزشی مدارسی که در آنها درس خوانده اند ، ناراضی هستند . بیشترین نارضایتی جوانان ، از تعداد زیاد دانش آموزان در هریک از کلاسهای درسی است که به دلیل اهمیت این موضوع در تعلیم و تربیت شاگردان ، باید نسبت به آن کاملاً توجه شود .

    همچنین 45 درصد از جوانان از روابط اولیای مدرسه با دانش آموزان ناراضی هستند . مثلاً ، نزدیک به نیمی از جوانان ( 47 درصد ) بر این باورند که اولیای مدارسی که در آنها درس خوانده اند ، راهنمای خوبی در زندگی تحصیلی و شغلی آنان نبوده اند و 58 درصد جوانان معتقدند که روابط معلم و شاگرد و فضای حاکم بر کلاسهای درس همراه با سخت گیری و فشار بوده است .

    نوجوانان و جوانان اگر چه به معلمان خود احترام می گذارند اما 53 درصد از آنان از جوانب مختلف روش تدریس معلمانشان ناراضی هستند و61 درصد آنان کلاسهای درس در مدارس را خسته کننده و ملال آور می دانند. این سطح از نارضایتی جوانان از عملکردهای مدارس و معلمان واقعاً هشدار دهنده است و می تواند نوجوانان و جوانان را بی نظم ، ضد علم ، خلافکار و فرصت طلب بار آورد و جا دارد که نسبت به این موضوع مهم با حساسیت بیشتری برخورد شود . قاعدتاً همة مردم و خاصه نوجوانان و جوانان ، از محیطهای آموزشی و تربیتی انتظارات بسیار بیشتری دارند و اگر قرار باشد که محیطهای تربیتی چنین سطحی از نارضایتی را ایجاد کنند ، مسلماً نمی توان انتظار داشت که جوانان در محیط زندگی اجتماعی و شغلی آتی خود عملکردهای درستی داشته باشند .

    مجموعاً 59 درصد از جوانان نارضایتی خویش از آموزشهای مدارس خود را به شکلهای مختلف ابراز       می دارند . این درصد بالای نارضایتی از کارکردهای مدارس واقعاً نگران کننده است . یک اکثریت عظیم 77 درصدی از جوانان مراکز استانهای کشور اظهار می دارند که « یادگیریهای دانش آموزان در مدرسه از نوع حفظیاتی است که پس از مدت کوتاهی فراموش می شود » و به این طریق نشان می دهند که مهمترین هدف آموزش و پرورش و مدرسه و تدریس و تربیت ، که همان یادگیری معنی دار و یادگیری برای زندگی و یادگیری برای حل مسأله است ،  در مدارس ما مورد کم توجهی است . این بیماری سخت آموزشی است که آموزش و پرورش ما  باید  به درمان آن بپردازد . یافته های دیگر ما نشان می دهد که مثلاً ، و با کمال تأسف ، 83 درصد از نوجوانان و جوانان می گویند که « دانش آموزان معمولاً درسها را برای گرفتن نمره می خوانند و به استفاده های علمی محتوای درس فکر نمی کنند » . در مقولة امتحانات و شیوه های ارزشیابی درسی نیز شاهد نارضایتی عمیق 55 درصد از نوجوانان و جوانان هستیم .

    حتی در مقوله هایی چون هویت دینی و تقویت هویت ملی ، نارضایتی جوانان از مدرسه در سطح 65 درصد است که حاکی از عملکردهای ضعیف مدارس در این موارد است .

    در یک کلام ، آموزش و پرورش ما اگر بر موازین شناخته شده تعلیم و تربیت عمل می کرد ، شاهد چنین حجم وسیعی از نارضایتیهای نوجوانان و جوانان نبودیم و به همین جهت ، بیش از هر نهاد دیگری در کشور ما ، نیازمند اصلاحات اساسی واقعی است .

    یافته های دیگر بیانگر نارضایتی عمومی اکثر جوانان از آموزش و پرورش و ضرورت اصلاحات در چگونگی تعلیم و تربیت در مدارس است و وقتی که می بینیم 80 درصد نوجوانان و جوانانی که خود محصول آموزش و پرورش کشور هستند ، می گویند : « برنامه های آموزشی و درسی مدارس پاسخگوی نیازهای اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی نیست و باید اصلاحات اساسی در آن صورت گیرد » ، آیا نباید چاره ای اساسی برای حل مشکلات گوناگون این نهاد عظیم فرهنگی و اجتماعی کشور جستجو کنیم ؟ بنظر می رسد که یک شورای عالی اصلاحات در موزش و پرورش متشکل از متخصصان برجستة تعلیم و تربیت و صاحبنظران فرهیخته و مجرب و شجاع ، که از جانب عالیترین مسئولان کشور حمایت شوند و اساس کار خود را بر یافته های محکم پژوهش علمی قرار دهند ، باید مسئولیت اصلاحات در آموزش و پرورش و مطالعه و چاره جویی برای رفع مشکلات این نهاد سرنوشت ساز در رشد و توسعة ملی را بر عهده گیرد و این معضل عظیم ملّی را حل و فصل نماید .

و ـ دانشگاه و آموزش عالی

    پاسخ های دانشجویان و نیز جوانانی که از مراکز آموزش عالی کشور ( اعم از دولتی و غیر دولتی )       فارغ التحصیل شده اند به سؤالات مربوط به دانشگاهها و آموزش عالی نکات مهمی را در مورد نگرش آنان به این نهاد مهم نشان می دهد . برخی از این یافته های پژوهشی به شرح  ذیل است :

    مجموعاً ، نیمی از دانشجویان و فارغ التحصیلان مراکز آموزش عالی کشور از تجهیزات و امکانات دانشگاهی راضی و نیم دیگر از آنان از این بابت ناراضی هستند .

    از پاسخ جوانان دانشجو و فارغ التحصیلان مراکز آموزش عالی به سؤالات مربوط به موضوعات مهم مدیریتی در آموزش عالی ، می توان دریافت که سطح متوسط رضایت جوانان 44 درصد و سطح نارضایتی آنان از مدیریت مراکز آموزش عالی 56 درصد است . از این میان ، اولین موردی که جلب نظر می کند این است که اکثریت بزرگی از آنان ( 74 درصد ) می گویند که شناخت و تجربة آنان حاکی از آن است که مدیریت مراکز آموزش عالی رضایت بخش نیست .

    در مجموع ، میزان رضایت جوانان از برنامه های علمی و آموزشی دانشگاهها 33 درصد و میزان نارضایتی آنان 67 درصد است . به بیان دیگر ، معدل نمرة برنامه های علمی و آموزشی در کارنامة آموزش عالی ما برای جوانان دانشجو و فارغالتحصیل دانشگاهها و مراکزآموزش عالی ، کمتر از7 نمره در یک مقیاس بیست نمره ای است. بالاترین سطح نارضایتی دانشجویان و فارغ التحصیلان آموزش عالی مربوط به مبهم بودن آیندة شغلی ( 8 درصد ) و مدرک گرایی بجای توجه به علم و تخصص واقعی ( 88 درصد ) است . چنین سطحی از عملکرد آموزش عالی      ( دولتی و غیر دولتی ) مسلماً هشداری است برای بازنگری و بازسازی و ضرورت اصلاحات اساسی در آموزش عالی . اگر دانشگاهها و آموزشعالی مملکت همچنان دچار این مشکلات باقی بماند، چگونه می توانیم به تحقق برنامه های رشد و توسعة ملی امیدوار باشیم ؟

    در مقولة اصلاحات در آموزش عالی ، اولاً 68 درصد دانشجویان و فارغ التحصیلان مراکز آموزش عالی با این نظر موافقند که « نظام آموزش عالی کشور درک روشن و عمیقی از واقعیتهای زندگی انسان در عصر حاظر ندارد و نمی تواند جوانان و نخبگان را برای دستیابی به هدفهای انسانی و علمی و پژوهشی آماده کند . » ثانیاً اکثریت عظیم 87 درصدی از جوانان دانشجو و فارغ التحصیل دانشگاهها معتقدند که « آموزش عالی کشور نیازمند اصلاحات اساسی است » و یک اکثریت باز هم بزرگتر و قاطع 89 درصدی نیز می گویند « بیشترین اصلاحات در آموزش عالی باید در نحوة مدیریت آن باشد » . بنظر می رسد این نگرش جوانان دانشجو و فارغ التحصیل دانشگاهها در مراکز استانهای کشور باید جدی گرفته شود . ضرورت چنین اصلاحاتی از آنجاست که اگر دانشگاه اصلاح شود ، تمام امور کشور اصلاح خواهد شد .

ز ـ نگرش تحصیلی و شغلی

    مهارت شغلی برای جوانان ، ضرورت غیر قابل انکاری در زندگی آبرومندانة آنان و برای رشد و توسعة ملی است . این مهارتها اساساً باید در مدرسه و محیط کار آموخته شود . در دورة نوجوانی و از آغاز دورة دبیرستان است که آموزشهای مدرسه باید جهت گیری مشخص شغلی پیدا کند و جوانان در جریان آموزش و کار به مهارتهای شغلی مجهز شوند. متأسفانه اکثر جوانان ما بهره مندی کافی از آموزشهای شغلی و مهارتهای شغلی پیدا نمی کنند؛ مثلاً 70 درصد از جوانان اظهار می دارند که اموزشهایی را که دیده اند نمی توان مهارت شغلی بحساب آورد ، 48 درصد آنان می گویند دانش و اطلاعات عمومی و اختصاصی آنان با شغلی که به آن علاقه دارند تناسبی ندارد ؛ تحصیلات 31 درصد آنان با شغلی که به آن علاقمند هستند ارتباط کافی ندارد و 41 درصد از جوانانی که شاغل هستند از تخصصی که دارند در کار خود استفاده نمی کنند . این است آن واقعیتهای تلخی که هم مشکل گروه قابل توجهی از جوانان است و هم مانعی در راه رشد و پیشرفت اقتصادی و اجتماعی کشور . پاسخگویی به مسأله اشتغال جوانان نه تنها مستلزم ایجاد فرصتهای شغلی برای جوانان بلکه نیازمند حل مسائلی چون آگاهی شغلی ، گسترش رغبتها و شور و شوق سغلی ، انتخاب صحیح شغلی ، آموزش و مهارتهای شغلی و تناوب معقول حرکت و رفت و بازگشت جوانان در دو محیط آموزشی و شغلی است .

    در مورد انگیزشها و فعالیتهای تحصیلی نیز ، 42 درصد از جوانان رغبتی برای ادامة تحصیل ندارند . همچنین ، 59 درصد از جوانان از زندگی تحصیلی خود ناراضی هستند و بیش از نیمی از آنان در امور تحصیلی خود احساس موفقیت نکرده اند . علاوه بر اینها و جدا از مشکل ارتباط ناکافی آموزشهای تحصیلی با مهارتهای شغلی ، بیش از نیمی از جوانان در خارج از محیط تحصیلی نیز به فعالیتهایی می پردازند که با شغلی که مایلند در آینده انتخاب کنند ، ارتباطی ندارد .

    نگرش جوانان به امر اشتغال،مجموعاً نگرش مثبتی نیست؛ ازجمله آنکه 85 درصد آنان بر این باورند که دستیابی به شغل، که ضروری ترین نیاز زندگی جوانی آنان است ، فقط از طریق پارتی تراشی میسر است . نکته منفی دیگر این است که 41 درصد جوانان نگرش مادی خود نسبت به اشتغال را آشکار می سازند و می گویند :     « بهترین شغل » آن است که « بیشترین درآمد » را داشته باشد . 

    49 درصد نارضایتی از درآمد شغلی در بین جوانان شاغل ، 42 درصد نارضایتی از شغل در بین جوانان شاغل و ناامیدی افزایش یابندة 61 درصد از جوانان نسبت به پیدا کردن کار همگی حاکی از نارضایتیهای قابل توجه شغلی در بین جوانان است و ضرورت پژوهشهای کاریردی و اقدامات فراگیر ملی در این حوزه اساسی از مسائل جوانان را آشکار می سازد .

    بیش از نیمی از جوانان معتقدند که معلمان و اساتید دوران تحصیلشان نقش مهمی در پیشرفت تحصیلی و ایجاد انگیزة مناسب شغلی آنان نداشته اند . بررسی برخی دیگر از پاسخهای جوانان حاکی از وجود نارضایتی نزدیک به نیمی از جوانان از عملکرد بخش دولتی در اشتغال آنان است . همچنین ، 65 درصد از جوانان از عملکرد شغلی کارکنان ادارات دولتی ناراضی هستند .

    در مورد کارکردهای مدارس و مراکز آموزش عالی در زمینة اشتغال نیز ، نظر جوانان عمدتاً منفی است و این امر ایجاب می کند که آموزش و پرورش و نظام آموزش عالی کشور به پژوهش جدی منصفانه و بیطرفانه در این مسأله اساسی بپردازند و شرایط ایفای نقش تاریخ ساز خود در آماده سازی شغلی جوانان و خارج کردن مدارس و دانشگاهها از بن بست رابطة ضعیف با بازار کار را فراهم آورند . یافته های این پژوهش در مورد نگرش جوانان به رسانه های جمعی نشان می دهد که در مجموع، سه چهارم جوانان نگرش مثبتی به کلیت برنامه های صدا و سیما دارند اما در نگرش به برنامههای مشخص صداوسیما ، رضایت جوانان کمتر است.70 درصد آنان معتقدند برنامه های صدا و سیما در استحکام عقاید اسلامی و انقلابی و در تقویت هویت مذهبی و روح دینی آنان نقش مؤثری داشته است . همچنین ، 77 درصد جوانان معتقدند برنامه های صدا و سیما در شناساندن  فرهنگ و هویت ملی و در تقویت روح ایران دوستی آنان نقش مؤثری داشته است . از سوی دیگر ، 51 درصد جوانان معتقدند بسیاری از برنامه ها ، خاصه فیلمها و سریالهایی که از تلویزیون پخش می شود ، بهداشت روان جوانان را تضعیف می کند . آنان همچنین معتقدند که برنامه های صدا و سیما از تنوع و شادمانی کافی برخوردار نیست .

    متأسفانه ، مجموعاً 46 درصد از جوانان برنامه های رسانه های خارجی و ماهواره ها را به برنامه های صدا و سیما ترجیح می دهند . چنین حجم وسیعی از ترجیح رسانه های غربی است که عامل بسیار مهمی در گرایش نوجوانان و جوانان ما به فرهنگ غرب است . راه علاج ریشه ای چنین مشکلی هم ، ممانعتها و فشارهای قانونی ضد ماهواره ای نیست بلکه اعتلا بخشیدن به برنامه های صدا و سیما و رشد و ارتقای شخصیت و اندیشة این نوجوانان و جوانان است تا به صورت طبیعی از تمایل به مشاهدة برنامه های بی ارزش ماهواره ای اجتناب کنند .

    دو سوم جوانان از نقش اطلاع رسانی صدا و سیما راضی هستند . در عین حال ، 45 درصد آنان می گویند که ترجیح می دهند برای دسترسی به اخبار و اطلاعات به رسانه های کشورهای دیگر روی آورند . واقعاً نگران کننده است که جوانان ایران برای دسترسی به اخبار و اطلاعات به رسانه های بیگانه ، که عموماً دشمن انقلاب و نظام اسلامی هستند ، روی بیاورند و مسائل و مصالح خودشان را به صورتی غیر واقعی از زبان دشمن بشنوند . این موضوع نیز نیازمند بررسیهای دقیقتر و چاره جویی جدی است .

    در بررسی آن دسته از پاسخ جوانان به سؤالات مربوط به مطبوعات شاهد هستیم که 39 درصد از جوانان بر این باورند که مطبوعات در جامعة ما از آزادیهای لازم برخوردار نیستند . همچنین ، نزدیک به نیمی از جوانان تصور می کنند که به احزاب و مطبوعات باید آزادیهای بیشتری ، از آنچه که فعلاً دارند ، داده شود . 70 درصد جوانان معتقدند که مطبوعات در کشور ما قبل از هر چیز به فکر منافع و مصالح جناحی خود هستند . همچنین ، جوانانی که از مطبوعات استفاده می کنند ، بیشترین توجهشان به صفحات و روزنامه های ورزشی است .

    در مورد کتاب و کتابخوانی ، 41 درصد از جوانان مراکز استانهای کشور از کم رونقی کتابخوانی در میان جوانان گله دارند و 37 درصد آنان به کلی کتاب نمی خوانند . علاوه بر این ، 38 درصد از جوانان از امکانات و عملکرد کتابخانه های محیط زندگی خود راضی نیستند .

ح ـ حکومت و سیاست

    یافته های این پژوهش نشان می دهد که ، در مجموع ، 71 درصد جوانان مراکز استانهای کشور نگرش مثبتی به کلیت حاکمیت و نظام دارند و 29 درصد باقیمانده چنین نگرشی ندارند . از سوی دیگر ، بطور متوسط ، 67 درصد از جوانان از وضعیت اجتماعی و مدنی موجود ناراضی و 33 درصد بقیه از این وضع راضی هستند . معنای این مطلب آن است که جامعة ما نیازمند آن است که برای بهبود رفتار و اخلاق مردم ، رعایت نظم و قانون ، عملکرد ادارات و کارمندان دولت ، رفع تبعیض و رشوه گیری و پارتی تراشی ، مبارزه با مفاسد اجتماعی و مواد مخدر و رعایت عدالت اجتماعی گامهای اساسی و بزرگی را بردارد تا اینگونه نگرشهای منفی برطرف شود .

    در سایر موارد مربوط به حکومت و سیاست ، نگرش جوانان چنین است : 80 درصد از جوانان مراکز استانهای کشور نگرش درستی نسبت به دفاع مقدس دارند . مجموعاً حدود 43 درصد جوانان نگرش مثبتی به قوة قضاییه ندارند . به طور متوسط ، نیمی از جوانان از عملکردهای نیروی انتظامی ناراضی هستند . 51 درصد از جوانان نگرش مثبتی به مجلس و عملکردهای آن ندارند .

    80 درصد جوانان نگرش مثبتی به رئیس جمهور منتخب خود دارند و برخلاف نظر نسبتاً نامساعدی که به دولت داشتند ، از برنامه ها و عملکردهای رئیس جمهور راضی هستند .

    اعتقاد 76 درصد از جوانان مراکز استانهای کشور به قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران ، به عنوان یکی از بهترین قانونهای اساسی دنیا ، مسلماً خشنودکننده است اما متأسفانه 80 درصد از جوانان اظهار می دارند که قانون اساسی را به درستی نخوانده اند و نسبت به محتوای آن آگاهی کافی ندارند . بنظر می رسد که آموزش قانون اساسی به دانش آموزان و جوانان ، که خود‌ آنان نیز عموماً به اهمیت و ارزش آن واقفند ، امری ضروری است . نکتة دیگر این است که نگرش 75 درصد از جوانان در مورد چگونگی اجرای قانون در کشور ما ، نگرش مثبتی نیست و می توان این نگرش منفی را در شمار مشکلات مهم کشور به حساب اورد . به بیان دیگر ، این دیدگاه جوانان نیز حاکی از قانون گریزی در سطح بسیار وسیع جامعه است و می تواند زمینة نیرومندی برای ایجاد روحیة خلافکاری در بین جوانان باشد .

اکثریت عظیم جوانان مراکز استانهای کشور (یعنی 87درصد) ، مدافع انقلاباسلامی هستند و آن را باعث کوتاه شدن دست بیگانگان از ایران ، سربلندی نام ایران در جهان ، و بیداری سایر ملتهای مسلمان می دانند .

    درک و دریافت جوانان مراکز استانهای کشور از مسائل مربوط به فلسطین اشغالی ، آنگونه که از پاسخهایشان به سؤالات مربوطه بر می آید ، مجموعاً سنجیده و واقع بینانه است و به طور متوسط ، 78 درصد جوانان حامی مبارزات مردم مسلمان و مظلوم فلسطین هستند .

    آخرین مقوله مورد بررسی در موضوع حکومت و سیاست ، نگرش جوانان به استکبار جهانی است که ، به طور متوسط ، 78 درصد آنان شناخت درستی از استکبار جهانی دارند .

ط ـ نهادهای مذهبی

    در بررسی نگرش جوانان به نهادهای مذهبی ، یافته های این پژوهش نشان می دهد که : پاسخ جوانان مرکز استانهای کشور به سؤالات مربوط به مساجد حاکی از ان است که مجموعاً 68 درصد آنان نسبت به وضعیت مساجد دارای نگرش مثبت هستند و 32 درصد بقیه چنین نگرشی ندارند .

39 درصد جوانان بر این باورند که « میزان دنیا دوستی در میان روحانیونی که می شناسند با موازین اسلامی همخوانی ندارد . » متوسط رضایت جوانان از عملکردهای ائمه جمعه 76 درصد و متوسط نارضایتی آنان 24 درصد است .

    60 درصد از جوانان مراکز استانهای کشور ، که طبعاً گرفتار درس و کار و غفلت و سرگرمیهای خاص خود هستند ، فرصت شرکت در فعالیتهای مذهبی ـ سیاسی را ندارند .

    نظر جوانان مراکز استانهای کشور در مورد ولایت فقیه ، در مجموع ، حاکی از نگرش مثبت کاملاً نیرومندی است . متوسط رضایت آنان در این مورد 76 درصد است . وضعیت بقیة جوانان نیز عمدتاً ناشی از نوع درک و دریافت آنان در مورد مفهوم « حاکمیت مردم » ( 35 درصد ) و « مردم سالاری دینی » ( 24 درصد ) است . در واقع ضروری است که این دو مفهوم برای جوانان کاملاً روشن شود و در برخی عملکردهایی که با عنوان جانبداری از ولایت فقیه در جامعه صورت گرفته و ذهن جوانان را ممکن است بسوی نگرش منفی سوق دهد ، بازنگری شود .

    روی هم رفته ، 79 درصد جوانان دارای نگرش مثبت و 21 درصد آنان دارای نگرش منفی نسبت به عملکردهای بسیج هستند .

    نگرش جوانان مراکز استانهای کشور به هیأتهای مذهبی حاکی از رضایت 84 درصد و نارضایتی 16 درصد آنان است . احتمالاً علت این سطح بالا از رضایت جوانان ، ناشی از ویژگیهای تاریخی کهن و کاملاً مردمی و خودجوش هیأتهای مذهبی و مشارکت دادن صادقانة نوجوانان و جوانان در فعالیتهایی است که به منظور بزرگداشت اولیای دین و بخصوص با شرکت خالصانة همگانی در سوگواری و بیان خصائل حضرت سید الشهداء ابا عبدالله الحسین ( ع ) ، برگزار می شود .

    مردم ایران و از جمله جوانان ، شور و شوق بالایی در بزرگداشت و زیارت اماکن مقدسه دارند و در بررسی پاسخهای جوانان به سوالات مربوط به این موضوع شاهد هستیم که ، مجموعاً ، 80 درصد از جوانان مراکز استانهای کشور نگرش مثبت و 20 درصد آنان نگرش غیر مثبت در این مورد دارند .

ی ـ جهان غرب و فرهنگ غرب

    مسأله نگرش و نحوة واکنش جوانان و دیگر مردم به جهان غرب و فرهنگ غرب و عواقب ناشی از این امر یکی از حیاتی ترین مسائل نظام جمهوری اسلامی ایران بطور خاص و جهان اسلام و بلکه بشریت بطور عام است . از دو سه قرن پیش تاکنون زبان و آداب و رسوم و عادات و روحیات و اندیشه و سبک زندگی غربی ( خاصه انگلیسی ـ امریکایی ) بر تمام جهان سایه افکنده و خطر محو شدن تدریجی سایر فرهنگهای جهان خطری جدی است که غفلت از آن خسران عظیم دینی و ملی و انسانی است . متأسفانه گروههای معینی در جامعة ما دچار چنین غفلتی هستند و چنین است که این پژوهش به این نتیجه رسیده است که سربازان روحی و فکری دشمن در قلب و مغز برخی از جوانان رخنه کرده اند و نتایج همین پژوهش کنونی خاصه در خرده مقیاسهای « غرب زدگی » ، « گرایش به غرب» ، « گرایش به جهانی شدن » ، و « تمایلات فمینیستی » ) نیز این واقعیت تلخ را به خوبی نشان می دهد.

    در عین حال ، یافته های این پژوهش آشکارا نشان می دهد که اولاً ، و خوشبختانه ، اکثریت جوانان در مقابل تهاجم غرب به کشور ما حساسیت تحسین انگیزی دارند ، ثانیاً اقلیتی از جوانان مراکز استانهای کشور شناخت درستی از سیاستها و ارزشهای غربی ندارند .

    جدا از این شناخت ذهنی از سیاستها و ارزشهای غربی ، از پاسخهای دیگر جوانان به سؤالات مربوطه در می یابیم که اولاً 28 درصد آنان گرایش به غرب دارند ، ثانیاً تفکر بسیاری از جوانان در مسائل مختلف به جهان غرب و فرهنگ غرب از انسجام و پختگی لازم برخوردار نیست . به بیان دیگر ، گروههای قابل توجهی از جوانان مستقیم و غیر مستقیم دچار غرب زدگی هستند. برخی از آنان ( که 15 تا 20 درصد جوانان را تشکیل می دهند ) سمت و سوی باورهایشان به جهان غرب و فرهنگ غرب است و برخی دیگر (که اقلاً 20 درصد را تشکیل می دهند) دچار اغتشاش و عدم انسجام فکری در مسائل مربوط به تهاجم فرهنگی و جهان غرب هستند . به بیان دیگر ، فهم بسیاری از جوانان ما از جوامع و فرهنگ غربی ، فهم پخته و رشد یافته و همه جانبه ای نیست .

    از مجموع یافته های این پژوهش می توان نتیجه گرفت که خطر گسترش فرهنگ غربی در میان جوانان 14 تا 29 ساله مراکز استانهای کشور ، که نسل پس از انقلاب نیز هستند ، واقعیتی عینی است و برای رفع آن باید برنامه ها و محتوا و نحوة عمل آموزشی مدارس و دانشگاهها و نهادهای مختلف فرهنگی و رسانه های گروهی بازنگری و بازسازی شود .

 

 

 

 

 

 

 

 

بخش سوم

 

 

اهدف ، مبانی و سیاست های کلی

امور جوانان

برای تحقق اهداف چشم انداز

 

 

 

 

 

 

 

 

 

هدف :

تمهید شرایط و زمینه های لازم برای :‌

1- شکوفایی استعدادهای جوانان در ابعاد فطری ، عقلی ، روحی – روانی ، اخلاقی ، رفتاری و زیستی

2- برآورده شدن نیازهای جوانان در زمینه های فردی ، اجتماعی ، فرهنگی و اقتصادی

3- شکل گیری ابعاد هویتی جوانان متناسب با آرمانهای انقلاب اسلامی

4- اهتمام برای گذران مراحل دوره جوانی توأم با "‌ شور و نشاط "‌ ، "‌ طراوت و شادابی "‌ و " پویایی و سازندگی"

 

اصول و مبانی حاکم :‌

1- اعتماد و باور کردن نسل جوان و به رسمیت شناختن حقوق آنان

2- اعتقاد به اختیار، آزادی و استقلال جوانان در انتخاب و تصمیم‌گیری و ایفای مسؤولیتهای فردی و اجتماعی

3- اعتقاد به نقش خودجوش ، داوطلبانه و فعال جوانان برای نیل به کمالات انسانی

4- تقویت حس خوش بینی ، اعتماد به نفس ، احساس ارزشمندی و شادابی و لذت بخشی توأم با روحیه تعاون ، مسؤولیت پذیری ، جمع گرایی و نوع دوستی جوانان

5- تقویت و تسهیل نقش زمینه ساز و هدایت گر نهادهای حاکمیت ملی و مدنی برای دسترسی به فرصت ها و امکانات و انتخاب  بهتر جوان

 

 

 

 

 

 

سیاست های کلی

 

1- هماهنگی ، همسویی و وحدت رویه در سیاستگذاریها ، برنامه ریزی ها ، تصمیم گیری های ملی و بسیج نیروها و امکانات به منظور ساماندهی امور جوانان .

2- ارتقای « ابعاد هویتی جوانان » و  توسعه کمّی و کیفی برنامه های مربوط به «‌ دوره جوانی » و ارائه ی آموزش های مناسب به جوانان به منظور برخورداری از مهارت های لازم در مدیریت صحیح و هوشمندانه زندگی خویش.

3- اصلاح و تحول کارکرد نهادهای مربوط به جوانان و ساختار اداری دستگاههای اجرایی کشور و نهادسازی جدید انطباق ضوابط و مقررات با اقتضائات دوره جوانی به منظور تسهیل امر جذب و هدایت جوانان در مسیر سیاستهای فرهنگی نظام .

4- طرح دورنمای روشن و امیدبخش در شیوه زندگی و تأمین نیازهای اساسی جوانان در زمینه های تغذیه ، مسکن ، کار ، بهداشت ، تشکیل خانواده و اوقات فراغت.

5- اهتمام علمی و عملی درخصوص تقویت هویت دینی و ملی و ارتقای فرهنگ خودباوری جوانان و افزایش توان علمی آنان در شناخت سنتها و فرهنگ مردم و کشف شیوه های مناسب مراودات فرهنگی.

6- مجاهدت و مشارکت عمومی در بسط و گسترش فضای فرهنگی و معنوی جامعه به منظور پرورش مذهبی و فراهم ساختن زمینه های رشد و شکوفایی استعدادهای فطری جوانان .

7- فراهم ساختن زمینه های لازم برای رشد فضلائل فکری ، علمی ، اخلاقی ، انسانی و دینی جوانان و ارتقای احساس مسؤولیت آگاهانه و تعهد آنها به علم و عمل.

8- ارتقای آگاهی ، حساسیت ، شناخت و تعهد جوانان نسبت به میراث دینی ، فرهنگی ، قومی ، تاریخی ، طبیعی  و زیست محیطی ایران.

9- اهتمام  نسبت به شناخت روحیات ، ظرفیتها و قابلیتهای جوانان  و توجه به مقتضیات دوره جوانی و بهره گیری از روشهای علمی و شیوه های مشروع در تأمین رشد و ارتقای فرهنگی و تربیتی آنان.

10-هدایت افکار و تصحیح تلقیات عمومی در مورد نسل جوان به منزله امانتهای گرانقدر الهی و دارای استعدادها و توانمندیهای عقلی و عملی و برخوردار از کرامت ذاتی و طهارت فطری.

11- جامع نگری ، دوراندیشی و اتخاذ سیاستهای مدبّرانه در سازماندهی برنامه های آموزشی و تربیتی براساس نظام تعلیم و تربیت اسلامی ، متناسب با شرایط و ویژگی های روحی ، عقلی و عاطفی نسل جوان .

12-                    جوان اندیشی و جوان گرایی در صحنه‌های اجتماعی و سیاسی کشور و گسترش روابط فرهنگی و مناسبات انسانی و تسهیل امر جامعه پذیری جوانان در قالب تشکل های اجتماعی .

13-                    هدایت و جهت دهی نسل جوان در تحصیل کمالات و فضایل اخلاقی از طریق تأسی به الگوها و اسوه های متعالی و مراعات جنبه های تقدّم تزکیه بر تعلیم و پیوستگی آموزش و پرورش .

14-                    طرح و ترسیم الگوی جوان آرمانی در نظام جمهوری اسلامی و تعیین و تدوین شاخص های جوان مطلوب بر اساس معیارها و ملاکهای مذهبی و نیازها و مقتضیات زمان.

15-                    بهسازی و تحکیم روابط و مناسبات انسانی و تألیف قلوب و تحکیم اخوت جوانان براساس اصول و ضوابط جاذبه و دافعه در فرهنگ اسلامی.

16-اهتمام ویژه نسبت به تربیت و حل مشکلات اساسی دختران باتوجه به نیازها ، شرایط و ویژگیهای جدید آنان در برنامه ریزیهای فرهنگی و ایجاد تعادل و توازن در سطح تسهیلات اجتماعی دختران و پسران.

17- گسترش تبلیغات اسلامی جهت هدایت رفتاری نسل جوان در عین مراعات سادگی و اجمال ، متناسب با سطح فرهنگ و توان فکری و روحی آنان در ابعاد گوناگون فرهنگی و اجتماعی.

18- برنامه ریزی در زمینه تحکیم بنیان خانواده و حفظ قداست آن به عنوان شالوده اساسی جامعه و تلاش همه جانبه برای تسهیل امر ازدواج جوانان براساس الگوی مطلوب خانواده در اسلام

19- ارتقای فرهنگ عمومی و تقویت روحیه تحقیق و جهاد علمی جوانان در تکمیل علوم و معارف بشری و بهره گیری از استعدادهای الهی آنان در سازندگی اجتماعی و تأمین استقلال کشور

20- برنامه ریزی جامع و هدفدار به منظور استفاده مطلوب از ذوق و استعدادهای هنری جوانان و بکارگیری هنر به مثابه ابزاری در جهت زیباسازی جلوه های زندگی و انتقال فرهنگ اسلامی .

21- حفظ استمرار ، پویایی و پیوستگی در برنامه ریزیهای فرهنگی و تربیتی و ایجاد انگیزه جهت گرایش و استقبال عمومی در ساماندهی زندگی نسل جوان .

22- حاکمیت اصل انعطاف در برنامه ریزیهای تربیتی و ارشاد فکری جوانان به سوی کمال مطلوب و مراعات شیوه های تدرج و اعتدال و پرهیز و اجتناب از افراط و تفریط و تعجیل و تطویل در عمل .

23- اتخاذ تدابیر هوشمندانه در زمینه تقدم مصالح جمعی بر منافع فردی و حاکمیت روحیه جمع گرایی بر فضاهای فرهنگی جامعه و پیشگیری از رشد روحیه فردگرایی و انزوا طلبی در جوانان .

24- توسعه مشارکت مدنی همه جانبه ، فعال ، واقعی ، خودجوش و سازمان یافته جوانان در تمامی امور جامعه

25- مصون سازی و ارتقای سطح تواناییهای جوانان در رویارویی با شرایط آسیب زا و از بین بردن زمینه های آسیب های اجتماعی و بزهکاری در آنان

26- تأمین حقوق همه جانبه جوانان و رفع فقر و محو تبعیضات ناروا در زندگی جوانان همراه با فراهم ساختن امکانات عادلانه برای همه آنها در تمامی زمینه های مادی و معنوی

 

 

 

 

 

 

 

 


طراحی وب سایتفروشگاه اینترنتیطراحی فروشگاه اینترنتیسیستم مدیریت تعمیر و نگهداریسامانه تعمیر و نگهداری PM سامانه جمع آوری شناسنامه کامپیوتر سیستم جمع آوری شناسنامه کامپیوتر سیستم مدیریت کلان IT طراحی وب سایت آزانس املاک وب سایت مشاورین املاک طراحی پورتال سازمانی سامانه تجمیع پاساژ آنلاین پاساژ مجازی

جدیدترین مقاله ها

نام : *

پیغام : *