مقاله ها

1400/11/07
نویسنده : محسن الویری
hc8meifmdc|2010A6132836|Articlebsfe|tblEssay|text_Essay|0xfbffbbbb020000001317000001000200

 

بسم الله الرحمن الرحیم

 

تأملاتی پیرامون چیستی هویت؛ جوهرة فرهنگی سند چشم‌انداز

 

                                                                      دکتر محسن الویری alviri@isu.ac.ir

                                                                                      دانشگاه امام صادق علیه السلام

چکیده

هویت به عنوان جوهرة فرهنگی سند چشم‌انداز، با دو قید وصفی هویت اسلامی و هویت انقلابی به صورت مستقیم و هویت ایرانی به صورت غیرمستقیم در سند چشم‌انداز مورد توجه قرار گرفته است. دو پرسش بنیادی در بارة هویت در سند چشم‌انداز معطوف به چیستی هویت در درجة نخست و تعامل بین این هویتهای سه‌گانه در مرحلة بعد است. این مقاله می‌کوشد با ارائة دیدگاهی در بارة چیستی هویت و عناصر فعال و غیر تشکیل دهندة آن و نیز تأکید بر عدم ثبات هویت، انواع هویتهای عرضی و طولی را مورد توجه قرار دهد و با اشاره به سرشت معرفتی ـ عاطفی هویت و مدیریت‌پذیر بودن آن، متولیان تحقق سند چشم‌انداز را نسبت به ضرورت مدیریت بصیرت‌محور هویت و پیامدهای غفلت از آن متفطن سازد.

*****

مقدمه

بی‌تردید یکی از مهمترین مؤلفه‌های مندرج در سند چشم‌انداز کشور مؤلفة هویت است. هویت که از مهمترین مسائل مورد توجه جامعه‌شناسان و روان‌شناسان است وقتی با قیدهایی مانند ملی و اسلامی همراه می‌شود ( مانند هویت ملی، هویت اسلامی ) مورد توجه شاخه‌های دیگر علوم انسانی نیز قرار می‌گیرد. مثلاً هویت ملی از مهمترین مباحث مطالعات سیاسی نیز هست و یا هویت اسلامی از مهمترین مسائل اجتماعی مورد اهتمام دین‌پژوهان به شمار می‌رود.. در کادر اصلی سند چشم‌انداز چنین آمده است:

ایران کشوری است توسعه‌یافته با جایگاه اول اقتصادی، علمی و فناوری در سطح منطقه، با هویت اسلامی و انقلابی، الهام‌بخش در جهان اسلام و با تعامل سازنده و مؤثر در روابط بین‌الملل.

هویت اسلامی و هویت انقلابی مورد تأکید در این کادر، صرف‌نظر از جایگاهی که به عنوان دو واژه از واژگان اصلی سند دارد و به همین شایستة تأمل و تبیین مفهومی است، به دلیل تأثیر در دیگر واژگان سند چشم‌انداز و پیوند مفهومی با آنها و حتی هویت‌بخشی به آنها، از اهمیتی مضاعف برخوردار شده است. به همین دلیل شاید بتوان گفت که مقولة هویت یکی از اصلی‌ترین و شاید اصلی‌ترین مفهوم فرهنگی مندرج در سند چشم‌انداز است. در متن سند به صراحت از هویت ملی و ایرانی نام برده نشده است، ولی با توجه به نخستین کلمات کادر اصلی سند یعنی: ایران کشوری است ...، می‌توان چنین برداشت کرد که مسألة هویت ملی نیز از مهمترین مسائل مورد توجه و تأکید سند چشم‌انداز بوده است. بدین ترتیب می‌توان به این جمع‌بندی رسید که جوهرة فرهنگی سند چشم‌انداز بیست‌سالة جمهوری اسلامی را سه مؤلفة هویتی زیر تشکیل می‌دهد: هویت اسلامی، هویت ملی ( ایرانی )،.و هویت انقلابی.

 

هویت اسلامی

 

 


هویت ایرانی                                  هویت انقلابی

نمودار شماره 1: سه مؤلفة هویتی تشکیل دهندة جوهرة فرهنگی سند چشم‌انداز

 

تبیین ترکیب‌های اضافی هویت اسلامی و هویت ملی ( ایرانی ) و هویت انقلابی نیازمند تبیین سه رده از مفاهیم است:

·        مفهوم هویت

·        مفهوم اسلام و ملیت ( ایرانیت ) و انقلاب

·        چگونگی ترکیب مفهوم هویت با مفاهیم سه‌گانة اسلام و ملیت ( ایرانیت ) و انقلاب

بر این اساس، طبیعی است که مقدم بر تلاش برای مفهوم هویت ایرانی و هویت اسلامی و هویت انقلابی باید درنگ و تأملی بر مفهوم هویت داشت. به بیان دیگر رسیدن به دیدگاهی در بارة محورهای دوم و سوم نیز، رهین درنگی عالمانه بر محور نخست می‌باشد. طبیعی است که در نگاهی جامع به مقولة هویت، می‌توان بحثی بسیار مستوفی در بارة وجوه و ابعاد مختلف هویت داشت، ولی در نگاهی کاربردی و در عین استراتژیک نمی‌توان و نباید به این بحثهای درازدامن تن داد، بلکه تنها باید به اهم مباحث متناسب با نیازهای فکری تحقق سند چشم‌انداز پرداخت.

آن چه در این مقاله می‌آید، نگاهی است در همین چارچوب به مسألة هویت، که کوشیده است ضمن توجه به مطالعات و بررسی‌های موجود در بارة هویت از ورود به حیطة پرجاذبة مباحث نظری محض بپرهیزد و در عین حال مهمترین وجوه نظری مربوط به هویت را که در تدوین سیاستهای کلان و راهبردی تحقق سند چشم‌انداز به کار می‌آید مورد نظر قرار دهد. بخشهایی از نکات مندرج در این مقاله ملهم از مباحثی است که در حلسات سال 1384 کمیتة فرهنگی کمیسیون علمی ـ راهبردی تحقق سند چشم‌انداز مطرح بود و اعضای محترم کمیته در بارة آن اظهار نظر کرده‌اند. این کمیته پس از استخراج مفاهیم و مؤلفه‌های فرهنگی سند چشم‌انداز و دسته‌بندی و به این نتیجه رسید که واژة هویت مبنایی‌ترین واژه است، به گونه‌ای که رسیدن به هر جمع‌بندی در بارة آن می‌تواند مفهوم دیگر مؤلفه‌‌ها را هم تحت تأثیر قرار دهد.[1] البته از یاد نباید برد که حتی اگر قرار باشد از جنبة شکلی به سند بنگریم، واژة هویت نخستین واژة فرهنگی است که در کادر اصلی سند ذکر شده است.

 

چیستی هویت

در هر نگاهی به هویت و با هر زاویة دیدی، پرسش از چیستی هویت (‌ هویتِ هویت ) نخستین پرسشی است که در برابر ما رخ می‌نماید. البته پرسش‌های مهم دیگری نیز باید پاسخ داده شود، مانند ثبات یا تحول‌پذیری هویت، عناصر تشکیل‌دهندة هویت، ثبات یا عدم ثبات عناصر تشکیل‌دهندة هویت، مدیریت‌پذیری و برنامه‌پذیری هویت یا مدیریت‌ناپذیری و برنامه‌ناپذیری آن، قابل پیش‌بینی بودن یا غیرقابل پیش‌بینی بودن هویت. پاسخ بیشتر این پرسشها برخاسته از پاسخی است که به چیستی هویت داده می‌شود.

هویت به شکلهای مختلف تعریف شده است.[2] چهار رویکرد عمدة در تعریف هویت وجود دارد[3]:

1.   رویکرد ماهیت‌گرا که برای تعریف هویت می‌کوشد به مؤلفه‌هایی ثابت و تغییرناپذیر و غیرقابل کاهش دست یابد و به این ترتیب هویت را بر اساس اجزای تشکیل دهندة آن تعریف کند. آن دسته از تعاریف که بلافاصله به سراغ مؤلفه‌هایی مانند سرزمین و نژاد و تاریخ و فرهنگ و مانند آن به عنوان عوامل تشکیل دهندة‌ هویت می‌روند در این دسته قرار می‌گیرند.

2.   رویکرد گفتمان‌گرا که بر چگونگی تولید و سازمان یافتن تمایزها و کنشهای گفتمانی متمرکز است و نقش عوامل طبیعی و اجتماعی از قبل موجود را یا نفی می‌کند و یا آن را کم‌اثر و کم‌اهمیت جلوه می‌دهد. شاید بتوان تعاریفی که هویت ـ مثلا هویت ملی ـ را به معنای احساس تعلق و وفاداری به عناصر و نمادهای مشترک در اجتماع ملی ( جامعة کل ) و در میان مرزهای تعریف شدة سیاسی می‌داند به عنوان نمونه‌ای برای این رویکرد نام برد. [4]

3.   رویکرد تکوین‌گرا که بیش از هر چیز فرایند شکل‌گیری هویت در ظرف زمانی و مکانی را مورد توجه قرار می‌دهد. مانند این که هویت را فرایند پاسخگویی آگاهانة هر فرد به دسته‌ای از پرسشها در بارة خود بدانیم. [5]

4.   رویکرد کارکردگرا که توجه خود را به نقش و کارکردهای هویت معطوف می‌کند و می‌کوشد هویت را بر اساس نقش‌آفرینی و کارکرد آن بشناساند. نمونه‌های این رویکرد فراوان است، و تعاریفی از هویت که به نقش آن در انسجام اجتماعی و وفاق ملی و همبستگی و مانند آن اشاره می‌کند، می‌تواند در این مجموعه مورد توجه قرار گیرد. [6]

دشواری رسیدن به تعریفی روشن و مورد وفاق از هویت سبب می‌شود که از هیچ یک از رویکردهای فوق چشم نپوشیم و به مدد هر یک از آنها به بخشی از آن چه ذیل عنوان هویت مورد نظر است، دست یابیم.

واژة هویت از جمله اصطلاحاتی است که به نظر می‌رسد، بین مفهوم لغوی و اصطلاحی آن تناسبی تمام وجود دارد. هویت واژه‌ای عربی و مصدر صناعی از هو (‌ ضمیر عربی به معنای او ) است، هویت یعنی اوئیت. اوئیت ( او بودن ) نمادی از خود است که پایة همة مباحث مربوط به هویت است،‌ اوئیت یعنی آن چه او را او می‌سازد و آن چه او را از دیگران متمایز می‌سازد و آن چه به خودیت او موجودیت می‌بخشد. در نظام تعریف منطقی نیز، هویت به مثابة تعریف نوع است که از ترکیب جنس و فصل پدید می‌آید. جنس وجه مشترک یک نوع با دیگر انواع است، ولی فصل ضمن این که یک نوع را از دیگر انواع منفصل و جدا و متمایز می‌سازد، به چیستی آن هم تعین می‌بخشد.

در تعاریف کارکردگرا از هویت، اغلب، هویت را تعریفی خودآگاهانه از خود دانسته‌اند که از یک سو موجب انسجام درونی خود و از سوی دیگر موجب تمایز خود از دیگران می‌شود. و بر همین اساس، بی‌هویتی در حقیقت یعنی سردرگمی در تعیین هویت. این تعریف از هویت، تعریفی قابل قبول است ولی در بارة آن به دو نکته توجه کرد:

نخست آن که هویت لایه‌ها و سطوح مختلفی دارد، و تعریف هویت باید همة‌ این سطوح و لایه‌ها را تحت پوشش خود قرار دهد. به عبارت دیگر هویت را نباید تنها به جامعه منسوب داشت، بلکه هر تعریف و تلقی از هویت، باید هم هویت فردی و هم هویت جمعی را در بر بگیرد. هویت بر دو دستة کلی است: هویت فردی، هویت جمعی. هویت فردی نگاهی به هویت است که فرد را مستقل از روابط بیرونی خود با دیگران در نظر بگیرد و به این ترتیب وجوه تمایز فرد از دیگران مرز بین او و دیگران را تعیین کند، ولی هویت جمعی نگاهی به هویت از منظر پیوند بیرونی فرد با دیگران است که مرز فرد و دیگران را مجموعه‌ پیوندهای او تشکیل می‌دهد. هویت فردی یک حس درونی این همانی است که علی‌رغم تغییرات خارجی ثابت می‌ماند‌، یک احساس نسبتاَ پایدار از یگانگی خود که با وجود تحول رفتارها، افکار و احساسات برداشت یک فرد از خود همواره مشابه است[7] ولی هویت جمعی نوعی حس پایداری نسبت به جامعة خود و مجموعه‌ انسانهایی است که فرد در پیوند با آنها قرار دارد. روشن است که هویتهای فردی بیشتر با معیارهای روانشناختی قابل بازیابی است و هویتهای جمعی با معیارهای جامعه‌شناختی[8]. با همة تلاشی که صورت گرفته شده تا هویت ملی به عنوان هویتی مستقل و فراتر از هویت فردی و اجتماعی قرار داده شود، به نظر می‌رسد چنین نیست و هویت ملی خود سطح و لایه‌ای از هویت اجتماعی است و رویة متعارف دانشمندان برای محوری خواندن هویت ملی و متمایز ساختن آن از دو لایة هویت فردی و اجتماعی بن‌مایة علمی درخوری ندارد و قابل پذیرش نیست.[9]

نکتة دیگری که در بارة این تعریف از هویت وجود دارد این است که در این تلقی متعارف معلوم نیست، فاعل این تعریف ( تعریف کننده ) کیست؟ از تعاریفی که بر خودآگاهی تکیه کرده‌اند چنین برداشت می‌شود که هویت از دیدگاه خود فرد یا جامعه تعریف می‌شود. اگر چنین باشد، آن چه دیگران در بارة یک فرد می‌گویند و یا برداشت عمومی جامعه از یک فرد چه ارزش و جایگاهی دارد؟ یک انسان تبهکار خود را به گونه‌ای تعریف می‌کند و جامعه‌ای که در آن زندگی می‌کند، او را به گونه‌ای دیگر. این دو تعریف متفاوت از هویت یک  فرد، چه رابطه‌ای با هم دارند و آیا می‌توان یکی از آنها را بر دیگری برتر نهاد؟ [10]در بارة هویت جمعی چه می‌توان گفت؟ آیا احساس هر فرد از یک جامعه می‌تواند معیار و مبنای هویت آن جامعه باشد؟ مثلاً هویت ایرانی را کدام نهاد جمعی باید تعریف کند؟ آیا احساس هر یک از ایرانیان در بارة‌ هویت ایرانی می‌تواند ترجمان و بیان کنندة راستین هویت ایرانی باشد؟ از سوی دیگر اگر تعیین کنندة هویت خود جامعه باشد، داوری‌های دیگران در بارة‌ هویت یک جمع چه ارزش و جایگاهی دارد؟ مثلاً اگر کسی ایرانیان خارج از کشور را به دست کشیدن از هویت ملی خود متهم کند ولی خود آنها چنین احساسی در بارة خود نداشته باشند، کدام یک از این دو داوری به صواب نزدیک است؟ بر عکس این مثال هم قابل تصور است. اگر گروهی از این ایرانیان خود به صراحت بگویند که می‌خواهند هویت گذشتة خود را فراموش کنند و یا به دنبال هویتی جدید هستند ولی عده‌ای به آنها بگویند که شما هویت ایرانی خود را هنوز از دست نداده‌اید، چگونه می‌توان در بارة این دو نگاه متفاوت داوری کرد؟ و یا در سالهای اخیر عده‌ای دولت‌مردان جمهوری اسلامی را به فاصله گرفتن از هویت اسلامی و انقلابی متهم می‌ساختند ولی اغلب این دولتمردان خود چنین اعتقادی در بارة‌ خود و رفتارهای خود نداشتند و خود را پایبند هویت اسلامی و انقلابی می‌دانستند، در چنین شرایطی چه کسی حق داوری در بارة هویت یک مجموعه را دارد؟ این پرسش در محیط‌های کوچک‌تر هم قابل تصور است. به عنوان مثال در یک محیط نظامی سربازان معتقد به هویتی خاص برای افسران هستند و بر عکس افسران نیز سربازان تحت امر خود را برخوردار از هویتی خاص می‌دانند. این تحلیل هویتی از دیگران و اطرافیان همواره ثابت هم مانده باشد. یعنی پنجاه سال پیش هم سربازان و افسران چنین دیدگاهی در بار‌ة هویت یکدیگر داشتند و اکنون هم با وجود تغییر کامل افراد، باز هم این دیدگاه متقابل وجود دارد و در گذر این ایام هم این دیدگاه همواره وجود داشته است. هویت یک فرد یا جامعه از دیدگاه دیگران را هویت منسوب خوانده‌اند. برخی بر این باورند که مهم نیست که فرد چگونه خود را تعریف می‌کند، بلکه تعریف جامعه از وی، هویت و مناسبات او را معین می‌سازد.[11] به عنوان مثال در تحقیقی که اخیراَ در بارة شیعیان در کشورهای عربی منتشر شده است، تصریح شده است که شیعیان افزون بر عناصر درونی هویت که طبیعتاً از عقاید و اعمال مشترکشان ناشی می‌شوند، یک هویت منسوب نیز دارند، یعنی عناصری از هویت که دیگران به شیعیان نسبت داده‌اند ( مانند نسبت رافضی ).[12]

بنابراین در تعریف هویت، باید در درجة نخست بر تعریفی تکیه کرد که همة لایه‌های هویتی را در بربگیرد و سپس تنها به تعریف خودآگاهانة خود از خود بسنده نکرد، بلکه هویتهای منسوب را که دیگران بر زبان می‌آورند مد نظر قرار داد.

 

عناصر تشکیل‌دهندة هویت

وجهی دیگر از مسائل مربوط به چیستی هویت، عناصر تشکیل دهندة هویت است. معمولاً عناصری مانند جغرافیا، تاریخ، زبان، قومیت و نژاد، دین، باورها، عقاید، اخلاق و هنجارها، میراث فرهنگی، آداب و رسوم به عنوان مؤلفه‌های اصلی و ثابت تشکیل دهندة هویت مورد اشاره قرار گرفته‌اند. و وقتی مثلاَ سخن از هویت ملی و هویت ایرانی به میان است، افزون بر این موارد که بر مصداق ایران تطبیق داده می‌شود ( مانند جغرافیای فلات قاره، تاریخ ایران‌زمین، زبان فارسی، نژاد آریایی، دین اسلام، مذهب تشیع و ...) مؤلفه‌هایی دیگر هم مورد توجه قرار می‌گیرد؛ مانند: تجددخواهی، میل به پیشرفت، علاقه به داشتن دولت بزرگ،‌ عدالت‌خواهی و ظلم‌ستیزی، خودآگاهی، بینش معنوی و اشراقی، اندیشة خیر و شر، اخلاق‌گرایی، تقدیر‌گرایی، خردورزی، دانش‌اندوزی، اغتنام فرصت، محافظه‌کاری، باور به فره ایزدی، تجمل‌گرایی و نام‌جویی.[13]

مهمترین نکته‌ای که در بارة‌ عناصر تشکیل دهندة هویت وجود دارد ثبات یا عدم ثبات آن است،  یعنی آیا هویت همواره از چند عنصر مشخص تشکیل شده است و یا می‌توان عناصری غیرمشخص را برای آن در نظر گرفت. مثلاَ اگر زمین و زبان و نژاد یک مجموعة عوامل هویت‌ساز ( در سطح هویت ملی ) شناخته شد، هویت ایرانی و هویت امریکایی و هویت سوری و مانند آن حتماَ باید در پرتو این سه مؤلفه شناخته شود و یا می‌توان مثلا برای هویت ایرانی تنها به دو مؤلفه از این عناصر و برای هویت سوری به دو مؤلفة دیگر اتکاء کرد. بنابراین می‌توان گفت دو رویکرد در بارة عناصر تشکیل دهندة هویت وجود دارد:

رویکرد ثبات‌گرا که به تعیین عناصری ثابت به عنوان عناصر تشکیل دهندة هویت گرایش دارد

و رویکرد تنوع‌گرا که عناصر تشکیل‌دهندة هویت را متنوع و غیرثابت می‌داند.

تأثیر پاسخ این پرسش بنیادی بر سیاست‌گذاری‌های کلان منبعث از سند چشم‌انداز روشن است، اگر ما عناصر تشکیل‌دهندة هویت را ثابت دانستیم، طبیعی است که در همة سیاست‌گذاری‌ها به ویژة سیاست‌گذاری‌های فرهنگی باید حفظ و تقویت همان مؤلفه‌های مشخص مانند  سرزمین و زبان و مانند آن را مد نظر قرار داد ولی عناصر تشکیل دهندة هویت را به عناصری مشخص محدود نساختیم، آن گاه دامنة سیاست‌گذاری‌های معطوف به هویت بسیار فراختر و گسترده‌تر خواهد شد. در اینجا نیز به نظر می‌رسد در بین این دو رویکرد، رویکرد دوم از جنبة نظری بیشتر قابل دفاع و از نظر عینی واقع‌بینانه‌تر است. در مقیاسی خرد، اگر مراحل مختلف زندگی یک انسان را در نظر بگیریم، عناصر مادی و معنوی تشکیل دهندة هویت این فرد در مرحلة کودکی و کهن‌سالی کاملاً متفاوت است، ولی بی‌تردید این فرد کهن‌سال همان کودک است که تنها روح مشترکی آن‌ها را به هم پیوند زده است ولی هیچ یک از اجزاء و عناصر تشکیل دهندة جسم این فرد ثابت نمانده است، حتی روح نیز بی‌تردید کمال یا نقصان یافته است. در باره هویت جامعه نیز موضوع چنین است. چه بسا، مجموعه مقومات یک جامعه در یک دورة زمانی خاص با مجموعه عوامل و عناصر تشکیل دهندة هویت همان جامعه در دوره‌ای دیگر تفاوت داشته باشد ولی می‌توان اصل این همانی را در بارة این جامعه در دو مقطع زمانی مختلف جاری ساخت. به عبارت دیگر هویت دارای عناصر اصلی تفکیک‌ناپذیر نیست، چه در ساحت فردی و چه در ساحت اجتماعی؛ یعنی نمی‌توان چند عنصر محدود را برگزید و هر فرد دارای این چند عنصر را برخوردار از فلان هویت دانست و فرد قاقد آن عناصر را فاقد فلان هویت. به همین ترتیب در بارة جوامع نیز نمی‌توان جامعه‌ای را تنها مشروط به برخورداری از برخی عناصر یا عدم برخورداری از آنها دارای هویتی خاص یا فاقد آن دانست. البته تردیدی نیست که وقتی در یک مقطع بخواهیم به تحلیل و تبیین هویت یک فرد یا یک جامعه بپردازیم یعنی وقتی به هر دلیل با نگاهی ایستا در بارة‌ هویت یک جامعه سخن می‌گوییم و یا افراد جامعه در نگاهی ایستا و در برشی معین از تاریخ، عوامل هویت‌ساز خود را برمی‌شمرند، لاجرم، به چند عنصر مشخص اشاره می‌کنند ولی سخن در این است که همان افراد در مقطعی دیگر و یا افراد همان جامعه در برشی دیگر از زمان چه بسا عناصر و مؤلفه‌هایی دیگر را به عنوان عوامل هویت‌ساز خود مطرح سازند. بنابراین به نظر می‌رسد عناصر هویت‌ساز یک فرد یا جامعه را باید به دو دسته تقسیم کرد:

·        مؤلفه‌های هویتی فعال

·        مؤلفه‌های هویتی غیرفعال

مؤلفه‌های هویتی فعال مؤلفه‌هایی هستند که یک فرد یا جامعه در زمانی که خودآگاهانه به تبیین چیستی خود می‌پردازد، به آنها اشاره می‌کند و یا حتی در هویت منسوب نیز دیگران،‌ آنها را به عنوان عناصر هویتی معرفی می‌کنند. و مؤلفه‌های هویتی غیرفعال نیز مؤلفه‌هایی است که در برش زمانی مورد بحث مورد توجه قرار نمی‌گیرند ولی چه بسا در یک برش زمانی دیگر جایگزین مؤلفه‌های هویتی فعال شوند.

دیدگاههایی که مراحل مختلفی را برای هویت ایرانی در نظر گرفته‌اند، عملاَ با همین پیش‌فرض باید به عناصر تشکیل‌دهندة هویت نگریسته باشند، زیرا تردیدی نیست که مثلا اگر هویت ایرانی سه مرحله داشته باشد: دوران باستان، دوران اسلامی و آشنایی با تجدد[14]  این طور نیست که در یک تاریخ مشخص دوران باستان به پایان برسد و بلافاصله یک دسته از عناصر به کنار بروند و عناصری دیگر به عنوان عناصر هویت‌بخش دوران اسلامی به جای آن بنشیند. این موضوع از منظری دیگر به موضوع ثابت یا سیال بودن هویت پیوند می‌خورد و نیازمند تأملی دیگر است که لازم است به آن اشاره شود.

 

ثابت یا سیال بودن هویت

در اغلب متونی که از هویت سخن به میان آمده است، در این بارة سکوت شده است. ولی از منابعی که عناصر مشخصی را برای هویت در نظر گرفته‌اند، می‌توان برداشت کرد که از نظر نویسندگان این دسته از منابع، هویت از عناصری ثابت تشکیل شده است. وقتی برای هویت، عناصر معینی در نظر گرفته می‌شود و مثلاَ عناصری مانند خاک و نژاد و زبان به عنوان عناصر اصلی هویت ایرانی تعیین می‌شود، لازمه این کار این است که این عناصر را در همة ادوار ثابت و یکسان بدانیم، و تمایز و تفاوتی بین دوره‌های مختلف قائل نشویم. البته کسانی که ادوار مختلفی را برای هویت ایرانی در نظر گرفته‌اند، و مثلاً آن به سه دورة پیش اسلام، دورة اسلامی و دوران معاصر تقسیم‌ کرده‌اند، عملاً پذیرفته‌اند که چه بسا عناصر تشکیل هویت یک ملت در دوره‌های مختلف تحول و تغییر بیابد. در این نگاه به هویت این پرسش بدون پاسخ می‌ماند که چگونه این تغییر عوامل تشکیل دهندة هویت صورت می‌بندد؟ آیا ممکن است به محض آشنایی ایرانیان با اسلام، یکباره هویت آنها تغییر بیابد؟ آیا تغییر هویت در یک لحظه اتفاق می‌افتد یا نتیجة یک فرایند تدریجی است؟‌ در حالت اخیر مراحل و اتفاقاتی که این تغییر را به دنبال می‌آورد کدام است؟ بر اساس آن چه در بارة عناصر تشکیل دهندة هویت گفته شد، می‌توان گفت که مجموعه عناصر تشکیل دهندة هویت ثابت است ولی همان گونه که ذکر شد، این عوامل به دو دسته فعال و غیرفعال تقسیم می‌شوند و چه بسا دسته‌ای از عناصر که در یک دورة تاریخی، عناصر اصلی هویت یک جامعه به حساب آید، در دوره‌ای دیگر جای خود را به دسته‌ای دیگر از عوامل و عناصر بدهد. مثلاَ چه بسا و در یک مقطع زمانی، عنصر خاک نقش خود را به عنوان یک عامل اصلی هویتی از دست بدهد ـ چنان چه امروزه همة کسانی که خود را متعلق به هویت ایرانی می‌دانند در یک قلمرو جغرافیایی واحد زندگی نمی‌کنند. بنابراین نکته‌ای دیگر که در نگاهی کلان و استراتژیک در بارة هویت باید مد نظر قرار گیرد، جوهرة سیال و غیرثابت هویت است[15] عوامل مؤثر بر این تغییر و حایگزینی در فرصتی دیگر باید مورد بررسی قرار گیرد.

 

هویتهای طولی و هویتهای عرضی

نکتة دیگر در بارة‌ هویت این است که یک فرد یا جامعه ممکن است احساس تعلق به هویتهای مختلف داشته باشند. این هویتهای مختلف بر دو نوع است:

·        هویتهای عرضی

·        هویتهای طولی

هویتهای عرضی هویتهایی در کنار هم هستند که اغلب رابطة همپوشانی با هم ندارند. به عنوان مثال یک استاد دانشگاه شهرستانی ساکن در محلة الف تهران، از یک سو هویت پایتخت‌نشینی دارد و از سوی دیگر احساس تعلق به هویت فرهنگی و علمی و استادی دانشگاهی خود می‌کند و از طرف دیگر احساس تعلق به هویت نژادی خود و همچنین از سوی دیگر احساس تعلق به هویت مربوط به شهرستان خوئد و به همین ترتیب هویتهای احتمالی دیگر.

هویتهای طولی هویتهایی هستند که در طول هم قرار دارند و به همین دلیل هر هویتی در دل هویت دیگر قرار می‌گیرد. به عنوان مثال یک شهروند تهرانی از یک سو خود را متعلق به محله‌ای که در آن زندگی می‌کند می‌داند و پس از آن هویتی به نام پایتخت‌نشینی برای خود قائل است و به اصطلاح خود را تهرانی می‌داند و در مرحله‌ای به هویت ایرانی خود می‌بالد و در مرحله‌ای دیگر در برابر یک اروپائی خود را یک آسیایی و یا یک انسان دارای هویت شرقی می‌شمارد. بنا بر این باید توحه کرد که هویت‌های سه‌گانه مورد اشاره در سند چشم‌انداز دو نوع رابطة مختلف با هم دارند. به نظر می‌رسد هویت انقلابی، هویت ملی و هویت اسلامی در یک رابطة طولی قرار دارند و شائبة هر گونه تعارض بین این هویتهای سه‌گانه منتفی است. در عین حال اگر به این موضوع از منظری دیگر نگریسته شود، باید گفت که هر هویتی خود تشکیل شده از هویتهای خردی است که چه بسا هر یک از آنها هم به همین ترتیب از هویتهای خرد دیگری تشکیل شده باشد. یعنی چه بسا چند هویت هم‌عرض در طول یک هویت دیگر قرار داشته باشند. به عنوان مثال، هویت ملی ایرانی خود شامل هویتهای قومی و زبانی و مذهبی متعددی است که در کنار قرار دارند. تعامل بین این هویتها نیازمند یک مدیریت هوشمند است تا به تعارض نیانجامد؛ چه تعارض بین این هویتها می‌تواند مشکلاتی را به دنبال داشته باشد و به همین ترتیب، حسن مدیریت این تعامل می‌تواند همگرایی ملی را تقویت و به نوبة خود به استواری بیشتر هویت ملی بیانجامد.[16] غفلت از نوع رابطة هویتهای اسلامی و ملی و انقلابی می‌تواند در مسیر تحقق سند چشم‌انداز چالشهایی جدی پدید آورد.

 

هویت؛ مقوله‌ای معرفتی یا عاطفی

موضوع قابل تأمل دیگر در بارة چیستی هویت این است که آیا هویت مقوله‌ای معرفتی است یا عاطفی؟ یعنی چیزی است از سنخ شناخت و آگاهی یا از مقولة احساس و تعلق خاطر؟ احساس هویت کردن یا احساس تعلق به یک هویت داشتن یعنی آگاهی یافتن از هویت[17] و برخورداری از توان ابراز آن یا بدون چنین شناختی نیز ممکن است تعلق به یک هویت تحقق یابد. به نظر می‌رسد نمی‌توان این دو را از یکدیگر جدا کرد. به نظر می‌رسد برگزیدن یکی از این دو دیدگاه و وانهادن دیگری نیز راهی صواب نیست و باید هویت را مقوله‌ای معرفتی و عاطفی دانست. ولی نکته‌‌ای که بر اساس مطالب پیشین باید به آن توجه کرد این است که معرفتی بودن هویت به این معنا نیست که یک فرد باید همواره نسبت به هویت خود و مؤلفه‌های تشکیل‌دهندة آن آگاهی داشته باشد، چه بسا افرادی نسبت به هویت خود آگاهی نداشته باشند ولی در شرایطی که نیاز افتد یا یک عامل بیرونی آنها را به واکنش وادارد، یک خودآگاهی درونی که تا آن زمان نهفته بود، تجلی ‌یابد و به یک آگاهی تبدیل ‌شود. این آگاهی نهفته در یک فرایند تدریجی انباشت معلومات مربوط به تاریخ، جغرافیا، فرهنگ،‌ نژاد و مانند آن شکل می‌گیرد. به همین ترتیب، احساس عاطفی مثبت نسبت به هویت، نیز محصول یک فرایند تدریجی و متأثر از عوامل متعددی است و یک باره در فرد شکل نمی‌گیرد. بنابراین هویت چه در وجه معرفتی و چه در وجه عاطفی، مفهومی تراکمی است و در جریان تعاملات و یادگیری‌های اجتماعی تکوین می‌یابد و به همین دلیل زمین و زمان هر دو از طریق افزودن لایه‌هایی بر آن در شکل‌گیری آن نقش دارد، و طبیعی است که میزان پایبندی به هویت‌ ریشه در ژرفای این آگاهی ندارد. [18] در همینجا سزاوار است به پیوند هویت با تاریخ نیز اشاره شود. هیچ پدیده و مقوله‌ای به محض وقوع به یک عنصر هویت‌ساز تبدیل نمی‌شود، مگر این که به یکی از مؤلفه‌های تاریخی پیوند داشته باشد. شاید رخدادهای فرهنگی و سیاسی بر هویت تأثیر بگذارند، اما این حوادث هر چقدر بزرگ هم باشند بلافاصله خود به مؤلفة هویتی تبدیل نمی‌شوند، همانگونه که ذکر شد، هویت محصول یک روند مستمر تاریخی است. [19]

 

تغییر هویت: ارادی یا غیرارادی هویت

یکی دیگر از مسائلی که در پیوند با چیستی هویت باید مورد توجه قرار گیرد، تغییر هویت است. لازمة سیال بودن هویت و عدم ثبات مؤلفه‌های هویت‌ساز این است که در مقاطع تاریخی مختلف، یک عامل جای عامل دیگری را بگیرد. اگر این جایگزینی‌ در سطحی وسیع صورت بگیرد و تعداد مؤلفه‌های زیادی را شامل شود، می‌توان گفت یک فرد یا جامعه تغییر هویت داده است. پرسش مهمی که در این جا می‌تواند مطرح شود این است که این تغییر هویت امری ارادی است یا غیرارادی. اگر پاسخ به این سؤال مثبت باشد، می‌توان از ضرورت شناخت نقاط آسیب‌پذیر هویت و راههای آسیب‌زدایی سخن گفت ولی اگر به این سؤال پاسخی منفی داده شود، سخن از مدیریت‌پذیری هویت سخنی بی‌پایه تلقی خواهد شد و تنها می‌توان عوامل تقویت یا تضعیف هویت را شناخت و شاهد تغییر در هویت بود و در عمل نمی‌توان اقدامی انجام داد. امروزه گفته‌ها و نوشته‌هایی از مواردی نقاط آسیب‌پذیر هویت، نشانه‌های تشویش در هویت، چالشهای هویتی و مانند آن سخن می‌گویند. [20] نوع مواجهة مجریان سند چشم‌انداز با این آسیبها و چالشها در گرو پاسخ به این سؤال است که چه تحلیل و تفسیری در بارة ساز و کار تغییر هویت داشته باشند. در مقام پاسخ، به نظر می‌رسد که تغییر هویت بی‌تردید از عوامل درونی و بیرونی تأثیر می‌پذیرد. شاید در مقاطعی از تاریخ این تأثیرپذیری به صورت غیرارادی صورت بگیرد ولی تردیدی نیست که عنصر آگاهی و اراده در این میان نقش تعیین‌کننده‌ای در گزینش یا طرد یک مولفة هویت‌ساز دارد. به عنوان مثال شاید آشنائی اولیه ایرانیان با آموزه‌های اسلامی به صورت غیرارادی صورت گرفت ولی تبدیل شدن اسلام به یکی از عوامل هویتی ایرانیان نتیجة شناخت ایرانیان از  اسلام و انتخاب آن به عنوان یک دین الهی تعالی‌بخش بود.

 

جمع‌بندی

مسألة هویت در دنیای معاصر به ویژه پس از مطرح شدن مسائل مربوط به رابطة هویتهای ملی و منطقه‌ای در جهان جهانی شده، از اهمیت بیشتری برخوردار شده است و اکنون مباحث نظری زیادی در این زمینه مطرح است تا جایی که گاه فروپاشی برخی جوامع در پرتو مباحث هویتی تعلیل می‌شود[21] و یا مثلا فردی مانند هانتینگتون وقتی از نگرانی‌های خود در بارة‌ آیندة امریکا سخن می‌گوید این نگرانی خود را در قالب عناصر هویتی مطرح می‌سازد[22]. دستیابی به اهداف سند چشم‌انداز رهین درک درست چیستی هویت به عنوان اصلی‌ترین مؤلفة فرهنگی مندرج در سند و نیز چگونگی تعامل بین هویتهای سه‌گانه اسلامی، ملی و انقلابی است. غفلت از این امر، می‌تواند از سه هویت مکمل ایرانی و اسلامی و انقلابی سه هویت معارض پدید آورد که بخشی قابل توجه از سرمایه‌های فرهنگی را بر باد دهد. باور به سیال بودن هویت سبب می‌شود دولت‌مردان ما نگاه خود را منحصر به چند مؤلفه نکنند و با در نظر گرفتن همة عناصر فعال و غیرفعال هویت‌ساز ایران اسلامی و انقلابی،‌ این کشور را در مسیر دستیابی به اهداف سند چشم‌انداز هدایت نمایند. بی‌توجهی به عناصر غیرفعال هویت‌ساز سبب می‌شود که در شرایطی که تحت تأثیر یک عامل بیرونی این عناصر فعال شوند، توان و ظرفیت مدیریتی مناسب برای مواجهه با آن وجود نداشته باشد. در چنین شرایطی است که مردم گاه دچار تعارض‌های هویتی می‌شوند و یا به صورت مقطعی به نوعی هویت‌گریزی دچار می‌شوند که جبران آن نیازمند هزینه‌های گزاف مادی و معنوی است. مدیریت هویت اگر مبتنی بر فهمی درست و ژرف از هویت باشد، نه تنها ظرفیت لازم را برای حفظ جامعه از تکانه‌های فکری و فرهنگی و سیاسی و حتی نظامی پدید خواهد آورد،‌ بلکه معیاری مناسب برای آمایش سرزمین و چگونگی برنامه‌ریزی حتی در بخشهای غیرفرهنگی جامعه در اختیار سیاست‌گزاران و برنامه‌ریزان قرار خواهد داد.

 

فهرست منابع:

·   احمدی، حمید، دین و ملیت در هویت ایرانی، مجلة دانشکدة حقوق و علوم سیاسی، شمارة 67، بهار 1384،‌ صص 27 ـ 36

·   احمدی، حمید، هویت ملی ایرانی: بنیادها، چالشها و بایسته‌ها، نامة پژوهش فرهنگی، سال هفتم، دورة جدید، شمارة 6، صص 5 ـ 51.

·   امینیان،‌ بهادر، چالشهای پیش روی هویت ملی، خلاصه مقالات نخستین هم‌اندیشی هویت ایرانی، ‌مفاهیم، مولفه‌ها و راهبردها، تهران: مرکز تحقیقات زبان و ادبیات فارسی دانشگاه تربیت مدرس، دبیرخانة مجمع تشخیص مصلحت نظام، 1383ش. ، صص 117 ـ‌118.

·        حاجیانی،

·   حسینی، سید محسن، کتابشناسی هویت ایرانی، تهران: مرکز تحقیقات زبان و ادبیات فارسی دانشگاه تربیت مدرس، 1383.

·        خاتمی،

·   خلاصه مقالات نخستین هم‌اندیشی هویت ایرانی،‌مفاهیم، مولفه‌ها و راهبردها، تهران: مرکز تحقیقات زبان و ادبیات فارسی دانشگاه تربیت مدرس، دبیرخانة مجمع تشخیص مصلحت نظام، 1383ش.

·        دیباج،‌سیدموسی، پرسش فلسفی ” ایرانی بودن چیست؟ “ ، تهران: مرکز بازشناسی اسلام و ایران ( باز )، 1379.

·        راکی، داود، نگرانی‌های هانتینگتون، زمانه، شمارة 44، اردی‌بهشت 1385، صص 36 ـ 43

·        رجائی، فرهنگ، مشکلة هویت ایرانیان امروز؛ ایفای نقش در عصر یک تمدن و چند فرهنگ، تهران: نشر نی، 1382ش.

·        رواسانی، شاپور، زمینه‌های اجتماعی هویت ملی، تهران: مرکز بازشناسی اسلام و ایران، 1380ش.

·        زاهد، سعید، هویت ملی ایرانیان، راهبرد یاس، شمارة چهارم، زمستان 1384، صص 129 ـ 138

·        زریری، رضا،‌تجددگرایی و هویت ایرانی در عصر پهلوی، زمانه، شمارة 40، دی 1384، صص 24 ـ 29

·        شارع‌پور،

·        شرفی، محمدرضا، بحران هویت در ایران و پیامدهایی آن، مقالات نخستین هم‌اندیشی هویت ایرانی، مفاهیم، مؤلفه‌ها و راهبردها، معاونت اطلاع‌رسانی و ارتباطات دبیرخانة مجمع تشخیص مصلحت نظام، دانشگاه تربیت مدرس، اسفند 1383ش.

·        شیخاوندی، داور، تکوین و تنفیذ هویت ایرانی، تهران: مرکز بازشناسی اسلام و ایران ( باز )، 1379.

·        شیخاوندی، داور، ناسیونالیسم و هویت ایرانی، تهران: مرکز بازشناسی اسلام و ایران ( باز )، 1380

·        طاهری، قدرت‌الله، نشانه‌های هویت مشوش در زبان ادبیات داستانی معاصر، خلاصه مقالات نخستین هم‌اندیشی هویت ایرانی،‌مفاهیم، مولفه‌ها و راهبردها، تهران: مرکز تحقیقات زبان و ادبیات فارسی دانشگاه تربیت مدرس، دبیرخانة مجمع تشخیص مصلحت نظام، 1383ش. صص 105 ـ 106.

·   عاملی، سعیدرضا، هویت جمعی ایرانی در جهان ایرانی دو فضایی شده، خلاصه مقالات نخستین هم‌اندیشی هویت ایرانی،‌مفاهیم، مولفه‌ها و راهبردها، تهران: مرکز تحقیقات زبان و ادبیات فارسی دانشگاه تربیت مدرس، دبیرخانة مجمع تشخیص مصلحت نظام، 1383ش.، صص 109 ـ 110

·   فتحی،‌ یوسف، چالشهای پیش روی هویت‌ ملی، خلاصه مقالات نخستین هم‌اندیشی هویت ایرانی،‌مفاهیم، مولفه‌ها و راهبردها، تهران: مرکز تحقیقات زبان و ادبیات فارسی دانشگاه تربیت مدرس، دبیرخانة مجمع تشخیص مصلحت نظام، 1383ش. ، صص 117 ـ 118.

·   فولر، گراهام ای..؛ فرانکه، رند رحیم، شیعیان عرب، مسلمانان فراموش شده، ترجمه: خدیجه تبریزی، قم: انتشارات شیعه‌شناسی، 1384ش.

·   قنبری برزیان،‌ علی، هویت ملی ایرانیان در آیینة‌ پیمایش‌های ملی، خلاصه مقالات نخستین هم‌اندیشی هویت ایرانی،‌مفاهیم، مولفه‌ها و راهبردها، تهران: مرکز تحقیقات زبان و ادبیات فارسی دانشگاه تربیت مدرس، دبیرخانة مجمع تشخیص مصلحت نظام، 1383ش. ، صص 122 ـ 123.

·        کاجی، حسین، کیستی ما از نگاه روشنفکران ایرانی؛ بررسی آراء علی شریعتی، داریوش شایگان، ...، تهران: روزنه، 1378ش.

·        کرمی، جهانگیر، بررسی سه کتاب در بارة هویت و امنیت، فصلنامة‌ سیاست دفاعی، سال یازدهم، شمارة 44، پاییز، 1382، صص 1 ـ 11

·   کریمی مله،‌ علی، هویت ملی ایرانی: چالشهای فرا رو، خلاصه مقالات نخستین هم‌اندیشی هویت ایرانی،‌مفاهیم، مولفه‌ها و راهبردها، تهران: مرکز تحقیقات زبان و ادبیات فارسی دانشگاه تربیت مدرس، دبیرخانة مجمع تشخیص مصلحت نظام، 1383ش. ، صص 134 ـ 135.

·        گیدنز، آنتونی، تجدد و تشخص، جامعه و هویت شخصی در عصر جدید، ترجمه: ناصر موفقیان، تهران: نشر نی، 1378ش.

·   مؤلفه‌های هویت ملی در ایران، به اهتمام گروه تحقیقات سیاسی اسلام ( پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی ) تهران: پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی؛ مشهد: نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاهها ( دانشگاه فردوسی مشهد ) ، 1381

·        مدیر شانه‌چی،

·   هانتینگتون، ساموئل، چالشهای هویت در امریکا، ترجمه: محمودرضا گلشن‌پژوه، حسن سعید کلاهی و عباس کاردان، تهران: مؤسسة فرهنگی مطالعات و تحقیقات بین‌المللی ابرار معاصر تهران، 1384ش.

·   یعقوبی، عبدالرسول، عوامل همبستگی و گسستگی ایرانیان، قم: مرکز انتشارات مؤسسة آموزشی و پژوهشی امام خمینی، 1383ش.

 

Hall| Stuart& Gay Paul du| Question of Cultural Identity| London<…: Sage Publication| 1996.



[1] مفاهیم فرهنگی سند چشم‌انداز جمهوری اسلامی ایران، کمیتة فرهنگی کمیسیون علمی‌ ـ راهبردی تحقق سند چشم‌انداز، اسفند 1383، تکثیر محدود.

[2] برای بحثهایی در این زمینه، به عنوان نمونه، ر.ک. شیخاوندی، ناسیونالیسم، فصل اول؛ احمدی، هویت ملی ایرانی، صص 7 ـ‌9 ؛ شرفی، ‌صص 2 ـ 3؛

[3] کرمی، ص 4( سه رویکرد نخست با الهام از این منبع ذکر شده است و توضیحات بیشتر در بارة این سه رویکرد و نیز رویکرد چهارم از سوی نگارنده است. )

[4] زاهد، ص 131

[5] زاهد، ص 131

[6] زاهد، ص 129

[7] شرفی، ص 7.

[8] به عنوان نمونه کتاب زیر نمونة یک مطالعه روانشنتاختی در بارة هویت است Erickson|E.H. Identity and the Life Cycle| Newyork: International University Press| 1959و این کتاب هم نمونه‌ای از یک مطالعة جامعه‌شناختی: گیدنز، آنتونی، تجدد و تشخص، جامعه و هویت شخصی در عصر جدید، ترجمه: ناصر موفقیان، تهران: نشر نی، 1378ش.

[9] احمدی، هویت ملی،‌ صص 7 9.

[10] هویت یک فرد یا جامعه از دیدگاه دیگران را هویت منسوب خوانده‌اند ( فولر، ص 51)

[11] فولر، ص 56 .

[12] فولر، ص 52.

[13] خلاصه مقالات،‌ ص12؛ دیباج؛ زاهد، ص 129؛ احمدی، هویت‌ ملی، صص 15 ـ 27؛ و خلاصه مقالات نخستین هم‌اندیشی هویت ایرانی،‌مفاهیم، مولفه‌ها و راهبردها

[14] عاملی، ص 110.

[15] برای اظهار نظری در این زمینه، ر.ک. امینیان، ص 27.

[16] برای بحثهایی در این زمینه، ر.ک. خاتمی، ص 22؛ مدیر شانه‌چی، ص 52؛ حاجیانی، ص 124؛ شارع‌پور. ص 136؛ فولر، ص 38

[17] برای دیدگاهی در بارة دفاع از معرفتی بودن هویت، ر.ک. شیخاوندی، ص 38، فولر،‌ص 51، 59 و 74 و برای دیدگاهی در بارة عاطفی بودن هویت،‌ به عنوان نمونه ر.ک. قنبری، ص 122.

[18] کریمی مله،‌ ص 134.

[19] امینیان، ص 27.

[20] شرفی، ص 99؛ طاهری، 103 ـ 104؛‌ فتحی، ص 118؛ کریمی مله، ص 136

[21] به عنوان نمونه،‌ زریری،‌ صص 24 ـ 29.

[22] راکی، صص 36 ـ 43.


طراحی وب سایتفروشگاه اینترنتیطراحی فروشگاه اینترنتیسیستم مدیریت تعمیر و نگهداریسامانه تعمیر و نگهداری PM سامانه جمع آوری شناسنامه کامپیوتر سیستم جمع آوری شناسنامه کامپیوتر سیستم مدیریت کلان IT طراحی وب سایت آزانس املاک وب سایت مشاورین املاک طراحی پورتال سازمانی سامانه تجمیع پاساژ آنلاین پاساژ مجازی

جدیدترین مقاله ها

نام : *

پیغام : *