مقاله ها

1400/11/07
نویسنده : علامه ملامحمدباقرمجلسی(ره)
hc8meifmdc|2010A6132836|Articlebsfe|tblEssay|text_Essay|0xfbff91bd020000009d04000001000500
رساله اهوازیه
علامه ملامحمدباقرمجلسی(ره)
ابوالفضل حافظیان
 مقدّمه 
________________________________________


مقدّمه

علما و اندیشمندان دینی از دیرباز علاوه بر بررسی و استنباط و بازگویی 
تکالیف و وظایف فردی، به وظایف و تکالیف اجتماعی و برقراری عدالت 
و اجرای احکام دینی در سطح جامعه توجه داشته اند. 
عالمان شیعی نیز به این مهم پرداخته اند، به خصوص در اعصار 
پیدایش دولت های شیعی، دانشمندان شیعی نقش ارزنده ای در هدایت 
فکری و راهبری مذهبی ایفا نموده و رمز نزدیکی آن بزرگان به حکّام و 
سلاطین صفوی و دیگرپادشاهان، همانا راهنمایی و هدایت آنان و 


 |262|  

ایجاد زمینه اجرای حدود و احکام الهی 
در جامعه بوده است. چرا که راه پیاده 
شدن عدالت اجتماعی را در پیمودن راه 
شریعت و اجرای فرمان های الهی 
می دانستند. 
با بررسی و تدبر در آیات قرآن کریم 
و احادیث مرویه از پیامبر اکرم (ص) 
واهل بیت(ع) دستورها و فرمان های 
نجات بخش برای همه ملّت ها و جوامع 
بشری را می توان یافت. دانشمندان و 
عالمان دین باور، عارفان به آیات و 
احادیث اند که به جهت انسی که با منابع 
دینی دارند می توانند گوهرهای حکمت 
را از آن دریاهای معرفت به انسان ها 
عرضه دارند. 
عصر صفویه از جمله اعصاری است 
که به جهت تشکیل دولت شیعی 
فعالیت های اجتماعی علمای دینی بیش از 
زمان های دیگر به چشم می خورد. آثار 
سیاسی به جا مانده از مؤلفان شیعی آن 
دوران نشان می دهد که علما و دانشمندان 
با تفحص و اجتهاد در احکام اجتماعی 
اسلام و بازگو نمودن آن ها،اصلاح 
سردمداران حکومت و آشنا نمودن آن ها با احکام و وظایف شرعیه وحدود الهی را 
وجهه همت خود ساخته بودند. 
مرحوم علامه مجلسی - رضوان الله 
تعالی علیه - که نقش ارزنده اش در احیا و 
گسترش مذهب تشیّع برهیچ کسی پوشیده 
نیست، از جمله عالمان دین باوری بوده که 
در اصلاح دولت مردان زمان خویش و 
تذکّر و راهنمایی آنان در هر چه بهتر پیدا 
شدن عدالت و احکام الهی، دغدغه خاطر 
فراوانی داشته است. 
از جمله آثارسیاسی به جا مانده از 
علامه مجلسی، مجموعه با ارزشی است 
که در آن، عهدنامه مالک اشتر و چند 
حدیث دیگر را که مناسبت با عهدنامه 
دارند ترجمه نموده و در مقدمه آن تصریح 
فرموده است: 
"این رساله ای است در ترجمه 
بعضی از احادیث شریفه که در 
کیفیت سلوک ولات عدل با کافّه 
عباد که ودایع ربّ الارباب اند 
وارد شده برای تنبیه ارباب غفلت 
و اصلاح اصحاب دولت که 
صلاح همگان منوط به صلاح 
ایشان است 


 |263|  

"... یکی از احادیثی که در این 
مجموعه، ترجمه آن آمده، حدیث 
مفصّلی است از امام صادق (ع) که به 
"رساله اهوازیه" مشهور است. 
عبدالله بن النجاشی بن غنیم بن 
سمعان ابوبجیر، جد رجالی معروف 
شیعه جناب ابوالعباس احمدبن علی بن 
احمد بن العباس النجاشی، که از 
معاصرین امام صادق (ع) بوده و در ابتدا 
مذهب زیدی داشته و بر اثر ملاقات با 
امام صادق (ع) به مذهب حق گرویده 
است، [1] پس ازآن که از طرف منصور به 
ولایت اهوازمنصوب گشت نامه ای به 
امام صادق (ع) نوشته و از حضرتش 
تقاضا نمود آن چه او را به حق تعالی و 
رسول او نزدیک می کند، برایش بیان 
فرماید. 
حضرت در پاسخ او نامه مفصّلی 
نگاشت و مطالب مهمی درآداب 
حکومت و احکام و حدود الهی را به او 
گوشزد نمود. 
ابوالعباس نجاشی در رجالش - در 
شرح حال خود - نام جدّش را به عنوان 
والی اهواز آورده و می نویسد: "کتب إلی ابی عبدالله (علیه 
السلام) یسأله وکتب إلیه رسالة 
عبدالله بن النجاشی المعروفة." [2] 
این رساله در کتاب های حدیثی 
شیعه نقل شده است، بنابه گفته علامه 
تهرانی، سید محیی الدین آن را در اربعین 
خود نقل نموده و شهید ثانی در کشف 
الریبة آورده [3] و سیّد علاء الدین گلستانه 
شرحی بر آن نگاشته و میرداماد در 
"رواشح" بدان اشاره نموده است. [4] 
علامه مجلسی (ره) در بحارالأنوار، 
رساله اهوازیه را از کتاب کشف الریبة" 
شهید ثانی نقل می نماید. [5] "و در ترجمه 
حدیث می نویسد: "به سند معتبر منقول 
است از عبدالله." بن سلیمان. 
مرحوم آیة الله خویی - قدس سره - 
در معجم رجال الحدیث آورده اند: 
"نعم فی رسالة الصادق إلیه 
(عبدالله بن النجاشی) المعروفة 
دلالة علی مدحه لکنّها ضعیفة فانّ 
فی سندها عبدالله بن سلیمان 
النوفلی وهو مجهول." [6] 
نسخه‌های خطی متعددی از ترجمه 
رساله اهوازیه - که در ضمن ترجمه 


 |264|  

هدنامه مالک اشتر قرار دارد - موجود 
است. سیزده نسخه از ترجمه وصیّت 
امیرالمؤمنین (ع) به مالک اشتر در کتاب 
شناسی مجلسی معرّفی شده است. [7] 
مجموعه خطی شماره 187 
کتاب خانه آیه الله مرعشی (فهرست 
کتاب خانه مذکور ج1 ص215) 
رساله های متعددی از تالیفات علامه 
مجلسی را در بر دارد و از برگ 273 الی 
287 ترجمه عهد نامه مالک اشتر را 
متحمل است که در ضمن آن ترجمه 
رساله اهوازیه نیز آمده است. نوشتار 
حاضر را با استفاده از نسخه مذکور تقدیم 
می داریم. 
متن رساله 
بسم الله الرحمن الرحیم 
الحمد لله وسلام علی عباده الذین 
اصطفی محمّد و آله خیره الوری. 
وبعد، این رساله ای است در ترجمه 
بعضی از احادیث شریفه که در کیفیت 
سلوک ولات عدل با کافه عباد که ودایع 
ربّ الارباب اند وارد شده، برای تنبیه 
ارباب غفلت و اصلاح اصحاب دولت، که [صلاح] همگان منوط به صلاح ایشان 
است و فساد ایشان مورث اخلال نظام 
بنی نوع انسان، که زبده مکنونات و 
اشرف مخلوقات اند. 
مرقوم رقم مشوش احقرعباد الله 
محمّد باقربن محمّد تقی گردید، امید از 
فضل کامل سبحانی ولطف شامل ربانی 
آن که کافه عباد را از این فواید لطیفه و 
نکات شریفه بهره مند سازند و خطّی 
خطیر به این حقیر کثیر التقصیر عاید 
گرداند، انّه تعالی یسمع ویجیب وعلیه 
اتوکّل وإلیه إنیب. 
به سند معتبر منقول است از عبدالله 
بن سلیمان، که در خدمت حضرت امام 
جعفر صادق(ع) بودم که 
ملازم عبدالله نجاشی به نزدآن حضرت 
آمد و سلام کرد و نامه نجاشی را به آن 
حضرت داد. چون نامه راگشود، نوشته 
بود بسم الله الرحمن الرحیم من مبتلا 
گردیده ام به حکومت اهواز و مستدعی ام 
که آقای من و مولای من حدّی چند برای 
من بیان فرماید که بدانم که چه چیز مرا در 
این عمل به حق تعالی و رسول او - صلی 


 |265|  

الله علیه وآله - نزدیک می گرداند، و مرا 
به چه نحو باید سلوک کرد و زکات مال 
خود را به کی بدهم و به که اعتماد نمایم و 
راز خود را به او سپارم؛ شاید حق تعالی 
به برکت هدایت تو مرا از عقوبت خود 
نجات بخشد؛ به درستی که تو ولیّ 
خداوند عالمیانی در میان عباد وامین 
خدایی در بلاد، پیوسته نعمت الهی بر تو 
فایض باد. 
عبدالله بن سلیمان گفت که: 
حضرت در جواب او نوشت: 
بسم الله الرحمن الرحیم 
جناب ایزدی تو را حفظ نماید به 
احسان خود ولطف نمایدبه امتنان خود و 
حمایت نماید تو را به رعایت خود، به 
درستی که همه امور در تحت قدرت 
اوست. 
امّا بعد به سوی من [آمد] فرستاده تو 
با نامه ای که ارسال نموده بودی، نامه را 
خواندم و مقصود تو را فهمیدم. نوشته 
بودی که: به حکومت اهواز مبتلا 
شده ام. از این خبر هم شاد شدم و هم 
اندوه ناک گردیدم. 
امّا شادی من به جهت آن است که شاید حق تعالی به سبب تو فریادرسی 
نماید مضطر ترسانی را از آل محمّد 
صلی الله علیه و آله و ذلیل ایشان را به 
سبب تو عزیز گرداند و برهنه ایشان را 
منطفی گرداند. [8] 
امّا اندوه من؛ پس کم تر چیزی که بر 
تو می ترسم آن است که یکی از دوستان و 
شیعیان ما را کار بر او تنگ کنی و در 
هنگام عسرت چیزی از او طلب نمایی 
پس به این سبب بوی خطیره قدس را 
استشمام ننمایی و بهشت را بر خود حرام 
گردانی. 
پس آن چه سؤال کردی برای تو بیان 
می کنم، اگر به آن ها عمل نمایی و از 
آن ها تجاوز ننمایی امید دارم که از شرور 
آفات این سالم بمانی -ان شاءالله 
تعالی . 
ای عبدالله! خبر داد پدرم از پدرانش 
از علی بن ابی طالب علیه السلام که 
حضرت رسالت پناه صلی الله علیه 
و آله فرمود که: هر که برادر مسلمان او 
در امری مشورت نماید و آن چه محض 
نیکو خواهی او باشد نگوید، خدا عقل او 
را از او سلب نماید. 


 |266|  

و بدان که من اشاره می کنم برتو به 
رایی که اگر به آن عمل نمایی خلاصی 
یابی از آن چه از او می ترسی و بدان که 
خلاص تو از مفاسِد آن شغلی که در آنی، 
به آن است که خون مسلمان را حفظ 
نمایی و اذیّت خود را از دوستان خدا و 
شیعیان بازداری و با رعیّت مدارا کنی و 
در امور تأنّی نمایی و در معاشرت خلق 
موافقت و مس‍ألت [9] مسلوک داری، با 
نرمی که از ضعف رأی و سستی نباشد و 
با شدّتی که از انف و تعدی و جور نسراید 
و مدارا نمایی آن که از جانب از منصوب 
شده [ای] با رسولان که از جانب [او] به 
نزد تو میآیند و خلل امور رعیت خود را 
سد کن به آن که ایشان را بداری بر آن چه 
موافق عدالت باشد - ان شاء الله. 
وزینهار! بپرهیز از بدگویان و 
سخن چینان واحدی از ایشان را نزدیک 
خود راه مده و مصاحب خود مکن و سخن 
ایشان را قبول مکن که خد را به خشم 
آوری و خود را رسوا گردانی [و حذر کن 
از مکر اهل خوزستان؛ زیرا که خبر داد مرا 
پدرم از پدرانش که حضرت امیرالمؤمنین (ع) 
فرمود که: ایمان ثابت نمی گردد در دل یهود و نه خوزی هرگز] 
و اما آن که با او انس گیری و محلّ 
استراحت خود دانی و کارهای خود را به 
او گذاری، پس باید مردی باشد امتحان 
کرده شده و دانا و امین که موافق تو باشد 
در دین و تمیزکن و اختیار نما در میان هر 
که را که به رشد و صلاح اقرب باشد. 
و زنهار! مده درهمی یا جامه ای یا 
چهارپایی در غیر مصرفی که رضای حق 
تعالی در آن نباشد، مانند شاعری یا 
مسخره ای یا مزاح کننده ای و اگردهی 
باید مثال او را از مال خود در راه خدا 
بدهی؛ و باید که جایزه ها و بخشش ها و 
خلعت های تو مخصوص امرای عسکر و 
ایلچیان لشگریان و رسولان و ملازمان و 
یساولان باشد. 
و آن چه خواهی صرف نمایی در 
وجوه برکارسازی مؤمنان و صدقات و 
حج و خوردن و آشامیدن و جامه ای که 
در آن نماز کنی و هدیه ای که برای 
خشنودی خدا و رسول فرستی باید که از 
حلال ترین اموال تو و پاکیزه ترین کسب 
تو باشد. 
ای عبدالله! جهد کن که طلا و نقره 


 |267|  

جمع ننمایی و گنج نگذاری که از اهل این 
آیه خواهی بود: والذین یَکنزُون الذهَبَ 
والفِضَّة ِوَلایُنفِقُونَها فِی سَبیل ِالله فَبَشَّرهُم 
بِعَذابٍ اَلیم یوم یحمی عَلیها فی ِنار جَهنَّم 
فَتُکوی بها جباههم وجنوبهم وظهورهم 
هذا ما کنزتُم لأَنفُسِکّم فَذَوقُوا مَاکُنتُم 
تَکِنزُون؛ [10] 
یعنی: آنان که گنج می گذارند طلا و 
نقره را، و صرف نمی کنند در راه خدا، 
پس بشارت ده ایشان را به عذاب درد 
آورنده، در روزی که تافته کنند آن ها را 
در آتش جهنم، پس داغ کنند به آنها 
پیشانی ها و پهلوهای ایشان و پشتهای 
ایشان را و گویند با ایشان که این است آن 
چه گنج گذاشتید برای خود، پس بچشید 
عذاب آن چه را گنج می کردید و جمع 
می نمودید." 
و اندک و کوچک مشمار شربتی یا 
زیادتی طعامی که مصروف گردانی و 
داخل نمایی در شکم های خالی گرسنه 
که به آن ساکن گردانی غضب پروردگار 
جبّار را. 
و بدان که شنیدم از پدرم که روایت 
می کرد از پدرانش از حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام که شنیدم از 
حضرت رسالت پناه صلی الله علیه و آله 
که می گفت با اصحاب خود روزی که: 
ایمان نیاورده است به خدا و رسول و روز 
قیامت هر که شب به سر آورد سیر و 
همسایه اش گرسنه باشد. 
پس گفتیم: هلاک شدیم یا رسول 
الله. حضرت فرمود که: بدهید از 
زیادتی طعام خود را و از زیادتی خرمای 
خود را و روزی خود را و از جامه های 
کهنه خود که منطفی گردانید به این ها 
زبانه آتش را و غضب پروردگار را. 
پس نوشتند قدری از فنای دنیا و بی 
اعتباری آن را و بی قدری لذّت و شرف 
دنیا را نزد گذشتگان و زهّاد و صحابه و 
تابعان. پس پندی از زهد حضرت مولای 
متّقیان بیان فرمود آن که دنیا را مکرّر سه 
طلاق گفتند. [11] پس نوشت که فرستادم به 
نزد تو مکارم دنیا و آخرت را بر رایت 
صادق مصدّق رسول خدا(ص) 
که اگر عمل نمایی به آن چه تو 
را در این نامه نصیحت کردم و بر تو باشد 
از گناهان و خطاها مانند سنگینی کوه ها و 
موج دریاها هر آینه امید دارم که رحیم 


 |268|  

غفّار از این خطاهای بی شمار در گذرد و 
رقم عفو بر جریده اعمال تو کشد. 
ای عبدالله! تو را حذر می فرمایم از 
آن که مؤمنی را بترسانی. 
به درستی که خبر داد مرا پدرم از 
پدرش از جدّش علی بن ابی طالب(ع) 
که هر که نظر کند به سوی مؤمنی 
نظری که او را در بیم خوف اندازد خدا 
بترساند او را در روزی که به غیر از سایه 
مرحمت او سایه ای نباشد و او را در 
قیامت به صورت مورچه، که حقیرترین 
خلق است، محشور گرداند تا او را به 
محلّ عقوبت خود رسانند. 
و خبر داد مرا پدرم از پدرانش که 
حضرت رسول صلی الله علیه و آله 
گفت که: هر که به فریاد رسد درمانده 
مضطرّی را از مؤمنان، به فریاد رسد او را 
حقّ تعالی در روزی که سایه ای نباشد 
مگر سایه عرش او و ظلّ مرحمت او و 
ایمن گرداند او را در روز فزع اکبر که 
جمیع خلق ترسان باشند و در امان باشد 
از سکرات مرگ. و هر که بر آورد 
حاجتی برای برادر مومن خود، قاضی 
الحاجات حوایج بسیار از او به انجاح قرین گرداند که یکی از آن ها بهشت 
باشد. و هر که یک جامه بپوشاند بر 
برادران مؤمن خود، او را از عریانی 
برآورد، حق تعالی از سندس و استبرق و 
حریر بهشت بپوشاند و تا از آن جامه تاری 
برای مؤمن باشد جامه دهنده قرین رضای 
خدا و مشمول خشنودی حق تعالی 
باشد. و هر که برادر مؤمن خود را از 
گرسنگی طعام دهد کریم رزّاق از طیّبات 
بهشت او را طعام دهد و هر که برادر 
مؤمن را در هنگام تشنگی آب دهد 
پروردگار از شراب سر به مهر بهشت او را 
سیراب گرداند. و هر که خدمت کاری به 
مؤمن بخشد یا خادم خود را به خدمت او 
فرستد خداوند عالمیان از غلمان بهشت 
که پیوسته به حلیه حسن و جمال 
آراسته اند به خدمت او بدارد و او را در 
جوار ائمه طاهرین صلوات الله علیهم 
اجمعین ساکن گرداند. و هر که برادر 
مؤمن پیاده خود را سوار گرداند، 
پروردگار عالم او را بر ناقه های جنان 
سوار گرداند و در روز قیامت به او ملائکه 
مقرّبین مباهات نمایند. و هرکه برادر 
مؤمن را زنی دهد که مونس او گردد و از 


 |269|  

صحبت او راحت یابد. حق تعالی 
حورالعین بهشت ر ا جفت او گرداند و 
صدّیقان از اهل بیت رسالت پناه صلی 
الله علیه و آله مونس او گرداند و ایشان را 
به او انس دهد. و که هر اعانت نماید 
برادر مؤمن خود را [بر] پادشاه جبار، 
[خداوند] [12] او را بر صراط بگذارند در 
هنگامی که قدم ها بر آن لغزد، و هر که به 
سوی خانه برادر مومن خود به زیارت او 
رود [13]، او را از زیارت کنندگان خدا 
بنویسند و سزاوار است که خدا زیارت 
کننده خود را گرامی دارد. 
ای عبدالله! شنیدم از پدرم از 
پدرانش که گفت شنیدم از رسول خدا 
صلی الله علیه و آله روزی به اصحاب 
خود گفت که: ای گروه مردمان به 
درستی که نیست مؤمن کسی که به زبان 
ایمان آورد و به دل ایمان نیاورد، پس 
تجسّس منمایید لغزش ها و گناهان 
مؤمنان را، به درستی که هر که لغزش 
مومن را تتبع نماید، و او را در دنیا در 
میان خانه خود رسوا گرداند. [14] 
و خبر داد مرا پدرم از پدرش که 
حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام گفت که: حق تعالی پیمان مومن را گرفته 
است که کسی باور ندارد سخن او را و 
انتقام نتواند کشید از دشمن خود و تدارک 
خشم نکند مگر به رسوایی خود، زیرا که 
هر مؤمنی در دنیا ممنوع است از استیلای 
بر دشمنان، اما این حالت او را تا اندک 
مدتی است که عمرش به سر آید و بعد از 
آن مهیاست برای او راحتی دور و دراز و 
گرفته است خداوند مهیمن پیمان مؤمن را 
بر امری چند که آسان تر آن ها بر مؤمن آن 
است که مؤمنی مثل او که در اعتقاد با او 
موافق باشد بر او زیادتی کند و حسد او 
برد و شیطان در مقام اذیّت و گمراه کردن 
او باشد و پادشاه تفحّص لغزش های او 
نماید و کسی که کافر باشد به خدای که 
مؤمن به او ایمان دارد، در ریختن خون او 
و مباح گردیدن حریم او و خون و عرض 
و مال او را حلال شمارد. پس انصاف 
[بده ، با این همه] دشمنان مؤمن چگونه 
باقی می تواند ماند. [15] 
ای عبدالله! حدیث کرد پدرم از 
پدران اش از امیرالمؤمنین علیه السلام 
که حضرت سید انبیا صلی الله علیه 
و آله فرمود که: نازل شد بر من جبرئیل 


 |270|  

امین و گفت: خداوند جلیل تو را سلام 
می رساند و می گوید که من برای مؤمن 
اشتقاق کرده ام نامی از نام های خود، 
زیرا که نام من مؤمن است و او را مؤمن 
نامیده ام، پس مومن از من است و من از 
اویم، هر که سعی نماید در خواری و 
مذلّت مؤمنی چنان است که با من 
رو به رو محاربه کرده است و به جنگ من آمده 
است. 
ای عبدالله! خبر داد مرا پدرم از 
پدران اش که روزی حضرت سیّد انبیا با 
سیّد اوصیا علیهما السلام گفت: یا 
علی مناظره و مجادله مکن با کسی تا نظر 
کنی به احوال نهانی او، اگر نیک باشد با 
او معارضه مکن؛ زیرا که خدا دوست 
خود را وا نمی گذارد و دست از یاری بر 
نمی دارد، اگر احوال نهانی او بد باشد 
همانا بدیهای او برای او بس است، اگر 
سعی کنی که به او ضرر رسانی زیاده از 
آن چه خود به خود کرده است نتوانی، 
زیرا که ضررهای دنیوی را در جنب 
عقوبات اخروی قدری نباشد. 
ای عبدالله! حدیث کرد مرا پدرم از 
پدران اطهارش از حیدر کرّار که حضرت نبی مختار صلی الله علیه و آله فرمود 
که: ادنای کفر آن است که مردی از برادر 
مؤمن خود کلمه ای بشنود و آن را حفظ 
نماید و در خاطر نگاه دارد به قصد آن که 
او را به آن کلمه رسوا گرداند، این گروه را 
در آخرت بهره ای از رحمت حق تعالی 
نیست. 
ای عبدالله! خبر داد مرا پدر نیک 
احترام از پدران رفیع مکان که امیرمومنان 
علیه السلام فرمود که: هر که در حقّ ِ 
مؤمنی بگوید آن چه دیدهای او دیده و 
گوش های او شنیده که موجب عیب او 
باشد و مروت او را در نظر مردم منهدم 
وضایع گرداند، او از آن هاست که عزیز 
جبّار و کریم ستّار در حقّ ایشان فرموده 
است: "اِنَّ الذین یُحبُّونَ اَن تَشیعَ الفاحِشَة 
فی الذین امَنُوا لَهُم عَذابٌ الیمٌ فِی الدُّنیا 
وَالاخَرة؛ [16] 
یعنی: به درستی آنان که دوست 
می دارند امور قبیحه را در حقّ آنان که 
ایمان آورده اند، از برای ایشان است عذابی دردناک در دنیا [و آخرت]." 
ای عبدالله! گفت پدر اطهرم از 
پدران عالی شأن خود که حضرت 


 |271|  

امیرالمؤمنین علیه السلام فرمود که: 
هر که روایت کند از برادر مؤمنش روایتی 
که خواهد درهم شکند مروّت و مردی و 
نیک نامی او را در میان مردم و عیب او را 
ظاهر گرداند، خدا او را به خطای خود 
باز دارد تا آن که به در شدی از آن چه 
گفت بیاورد و هرگز نتواند و هر که داخل 
گرداند بر برادر مؤمن خود سرور و شادی 
چنان است که شادی بر اهل بیت رسالت 
علیهم السلام داخل گردانیده و هرکه بر 
اهل بیت شادی در آورد چنان است که بر 
حضرت رسول صلی الله علیه و آله در 
آورده و هر که شادی بر آن حضرت در 
آورد چنان است که خدای عزوجل را شاد 
گردانیده و هرکه شادی بر ساحت عزّت و 
جلال داخل گرداند بر او لازم است که 
داخل بهشت گرداند. 
پس وصیّت می کنم تو را به تقوا و 
پرهیزکاری از معاصی خدا و آن که 
طاعت او را بر همه چیز اختیار نمایی و 
چنگ زنی در حبل او که متابعت اهل بیت 
رسالت علیهما السلام است و هر که در 
این حبل متین چنگ زند پس هدایت یافته 
است به سوی راه راست و صراط مستقیم. 
پس بپرهیز از معاصی خدا و حذر 
کن از عقوبات حق تعالی، و خشنودی 
احدی را بر خشنودی و خواهش او اختیار 
مکن، به درستی که این است وصیّت 
خدا به سوی خلقش و قبول ننماید از 
ایشان به جز این را. 
و بدان که خلایق را وا نگذاشته اند به 
امری و وصیّت نکرده اند به چیزی که 
عظیم تر از پرهیزکاری باشد و آن [باشد 
وصیّت] [17] به اهل بیت رسالت. اگر 
توانی که از دنیا تصرف ننمایی چیزی را 
که فردا از تو حساب طلبد، پس بکن. 
عبدالله بن سلیمان گفت که: چون 
نامه آن حضرت به نجاشی رسید نظر کرد 
در آن گفت: سوگند یاد می کنم به آن 
خداوندی که به جز آن خداوندی نیست 
که راست گفته است مولای من، هر که به 
این عمل نماید البته نجات می یابد. 
عبدالله تا زنده بود به این نامه کریمه عمل 
می نمود. 
حق تعالی جمیع عباد را توفیق عمل 
به این وصیت مشحون به حکمت کرامت 
کناد بمحمد وآله الامجاد. 


 |272|  
________________________________________
پی نوشت ها: 
[1] . جریان ملاقات عبدالله نجاشی با امام 
صادق(ع) در کتاب های حدیثی شیعه از آن 
جمله کافی، مناقب ابن شهرآشوب و بصائر 
الدرجات آمده است. نک: معجم رجال 
الحدیث، آیه الله خویی ره ‏359/10 که این 
روایت را به تفصیل نقل نموده است. 
[2] . رجال نجاشی (طبع جامعه مدرسین) 
ص101، شماره 253. 
[3] . کشف الریبة عن احکام الغیبة (چاپ سنگی) 
ص85 - 96. 
[4] . الذریعة الی تصانیف الشیعة ‏485/2. 
[5] . بحارالانوار (چاپ بیروت) ج74، 
ص360 -366، حدیث 77. 
[6] . معجم رجال الحدیث، ‏362/10. 
[7] . حسین درگاهی و علی اکبر تلافی، 
کتابشناسی مجلسی، ص 193 - 194 و نیز 
نک: الذریعه‏119/4؛ نسخه های خطی 
فارسی نوشته منزوی ج2 ص1516 و 
1571؛ فرهنگ ایران زمین ج19 مقاله 
کتابشناسی اخلاق از آقای دانش پژوه. 
[8] . در کشف الریبة در حاشیه متن اصلی 
حدیث، آمده است: و یکسو بک عاریهم 
ویقوی بک ضعیفهم ویطفی بک نار 
المخالفین عنهم. ________________________________________
[9] . در متن حدیث چنین است: الرفق بالرعیّة 
والتأنّی وحسن المعاشرة. 
[10] . توبه (9) آیه 35. 
[11] . قسمتی از متن حدیث ترجمه نشده و فقط 
گزارش مختصری از آن در ترجمه آمده 
است. از جمله "سأنّبئک بهوان الدنیا" تا 
جمله" "قد وجهت الیک" در ترجمه حذف 
شده است. 
[12] . در نسخه [بخشنده] آمده است. 
[13] . در متن حدیث چنین است: من زار اخاه 
المومن الی منزله لا لحاجةٍ ک منه إلیه کُتب 
من زوّار الله وکان حقیقاً علی الله ان یکرم 
زائره. 
[14] . در متن حدیث چنین است: فانّه من اتّبع 
عثره مؤمن اتّبع الله عثراته یوم القیامة 
وفضحه فی جوف بیته. 
[15] . در متن حدیث دارد: فما بقاء المؤمن بعد 
هذا. 
[16] . نور (24) آیه 19. 
[17] . در متن حدیث چنین است: فانّه وصیّتنا 
اهل البیت. 


طراحی وب سایتفروشگاه اینترنتیطراحی فروشگاه اینترنتیسیستم مدیریت تعمیر و نگهداریسامانه تعمیر و نگهداری PM سامانه جمع آوری شناسنامه کامپیوتر سیستم جمع آوری شناسنامه کامپیوتر سیستم مدیریت کلان IT طراحی وب سایت آزانس املاک وب سایت مشاورین املاک طراحی پورتال سازمانی سامانه تجمیع پاساژ آنلاین پاساژ مجازی

جدیدترین مقاله ها

نام : *

پیغام : *