hc8meifmdc|2010A6132836|Articlebsfe|tblEssay|text_Essay|0xfbff40c002000000df1a000001000200
مقاله پژوهشی
مجله دانشگاه علوم پزشکی رفسنجان سال اول – جلد 1 – شماره دوم، 1381
بررسی پاسخ گیرندههای آلفا-یک آدرنرژیک عروق زانوی موش صحرایی دیابتی در التهاب حاد
کریم شیران 1| سهراب حاجیزاده2، یعقوب فتحاللهی2
خلاصه
سابقه و هدف: گیرندههای آلفا-یک آدرنرژیک عروق خونی یکی از عوامل اجرایی تنظیم میزان جریان خون بافتها میباشند. در عوارض عروقی بیماری دیابت، پاسخدهی این گیرندهها تشدید میشود، درحالی که در التهاب، پاسخدهی این گیرندهها کاهش مییابد. با توجه به اثرات متضاد دیابت و التهاب بر پاسخدهی این گیرندهها،هدف این تحقیق بررسی پاسخدهی این گیرندهها در بیماری دیابت قندی نوع I در شرایط حاد در موش صحرایی است.
مواد و روش ها: از تزریق داخل وریدی مونوهیدرات آلوکسان در موشهای صحرایی (با وزن 70 تا 90 گرم) برای ایجاد دیابت قندی نوع I و از تزریق سوسپانسیون کائولین 3%-کاراگینین 3% به داخل حفرة مفصل زانوی آنها برای ایجاد التهاب حاد استفاده کردیم. چهار گروه موش صحرایی شامل گروههای کنترل، دیابت، التهاب و دیابت – التهاب مورد آزمایش قرار گرفت. جریان خون عروق مفصل زانو در پاسخ به غلظتهای مختلف (7-10 تا 3-10 مولار) فنیلافرین (آگونیست اختصاصی گیرندههای آلفا-یک آدرنرژیک) از طریق روش جریان سنج لیزری داپلری (LDF) اندازهگیری شد.
یافته ها: نتایج بدست آمده نشان میدهند که1- افزایش قطر مفصل زانو ناشی از التهاب در موش دیابتی به مراتب از موش های کنترل کمتر است. 2- میزان جریان خونی پایة عروق مفصل زانو در موشهای صحرایی دیابتی به شدت کمتر از موشهای صحرایی سالم است. 3- التهاب حاد ناشی از تزریق سوسپانسیون کائولین – کاراگینین به داخل فضای مفصل زانو موجب کاهش پاسخدهی گیرندههای آلفا-یک آدرنرژیک عروق این ناحیه میشود. 4- کاهش پاسخدهی گیرندههای آلفا-یک آدرنرژیک عروق مفصل زانو بر اثر التهاب حاد در موشهای صحرایی دیابتی دیده نمیشود.
نتیجه گیری: از این یافته ها چنین نتیجهگیری میشود که بیماری دیابت، از کاهش پاسخدهی گیرندههای آلفا-یک آدرنرژیک عروق خونی در التهاب حاد مفصل زانو جلوگیری میکند. ساز و کار ایجادکننده این پدیده باید مورد مطالعه بعدی قرار گیرد.
واژههای کلیدی: دیابت قندی، التهاب حاد، گیرندههای آلفا-یک آدرنرژیک| موش صحرایی
مقدمه
دیابت قندی متأسفانه یک بیماری پرعارضهای است که عوارض آن متعدد، وسیع و خطرناک است به طوری که در آمریکا از هر هفده نفر، یک نفر مبتلا به دیابت است که 12 درصد از آنها قسمتی از پای خود را در اثر همکاری عوارض این بیماری با یک عامل عفونتزا که به طور طبیعی همة انسانها دائماً در معرض آن هستند از دست میدهند ]6[ این عوارض آنژیوپاتی و نقص در پاسخ التهابی در مواجهه با عامل عفونتزا است.
مطالعات اپیدمیولوژیکی وسیعی صورت گرفته است که فراوانی همه انواع بیماری عروقی ایسکمیک را در افراد دیابتی تأیید میکند ]26، 1[. بیماری عروق محیطی (PVD) در بیماران دیابتی در سنین پایینتری نسبت به بیماران غیردیابتی شروع میشود و بیشتر، عروق انتهایی مثل عروق پا را درگیر میکند ]5[ تحقیقات نشان میدهد که عامل اصلی در پاتوژنز زخم پا و متعاقباً قطع آن، بیماری عروق محیطی است]22، 20[، البته PVD به تنهایی به ندرت موجب زخم میشود و همان طوری که بیان گردید نیازمند همیاری عوامل خطر دیگری است. حضور نورپاتی نیز در بیش از 80 درصد از زخمهای پا در بیماران دیابتی اثبات شده است ]6[. نوروپاتی سمپاتیک موجب بازگشایی شانتهای شریانچهای- وریدچهای (Artioveneus shunts) در پوست میشود. این حادثه خون را از دسترس مویرگها دور میسازد و تغذیه و تهویه بافتی را دچار اختلال میکند ]5[.
PVD و نوروپاتی از طریق مسیر مشترک و نهایی یعنی گردش خون عروق ریز (Microcirculation) اثرات خود را بر بافتها اعمال میکنند. بنابراین گرفتاری این عروق در پاتوژنز پای دیابتی مهم است. تغییرات عملکردی اولیه شامل پرخونی و فشار خون بالای مویرگی در اثر شل شدن اسفنگتر پش مویرگی به علت نوروپاتی سیستم سمپاتیک با کاهش واسطههای تنگ کنندة عروقی مثل رنین و آنژیوتانسین یا هیپوکسی بافتی یا افزایش تولید واسطههای شیمیایی چون پروستاگلاندین است که نهایتاً منجر به تغییرات ساختمانی بعدی در ضخامت غشاء پایه و اندوتلیوم میشود ]9[. در نتیجه، نهایتاً اثر عوامل تنگ کننده عروق تقویت و اثر عوامل گشاد کننده عروق تضعیف میشوند. نقص در تنظیم سیستم خونرسانی در اثر آنژیوپاتی و نوروپاتی سیستم عصبی خودکار، موجب شده است که تا حد امکان تمامی واسطههای شیمیایی و هورمونی و انواع گیرندههایی که بر عروق در تنظیم جریان خون بافتی دخالت دارند تحت بررسی قراربگیرند: از میان آنها گیرندههای آلفا-یک آدرنرژیک نیز به سهم خود در تنظیم جریان خون فعالیت میکنند. این گیرندهها توسط نوراپینفرین تحریک شده و در طی فرآیندهای داخل سلولی نهایتاً موجب انقباض عروقی میشوند. در دیابت مشخص شده است که پاسخدهی این گیرندهها افزایش یافته و سعی در تنگ کردن عروق دارند ]17، 7، 3[، اما پاسخ این گیرندهها در التهاب بر عکس است، یعنی در این حالت پاسخدهی این گیرندهها در التهاب بر عکس است یعنی در این حالت پاسخدهی این گیرندهها کمتر از حد طبیعی است و با کاهش فعالیت خود سعی در گشاد نمودن عروق دارند ]2|11[.
در مواجهه با یک عامل التهابزا، پاسخ التهابی مناسب و جریان خون کافی موجب میشوند که عامل زیانآور و اثرات مخرب آن از بین رفته و خنثی شوند و ترمیم بافت آسیب دیده تسریع شود. امّا در دیابت، هم پاسخ التهابی تضعیف میشود ]25، 8[ و هم جریان خون ناکافی بافتها را با ایسکمی مواجه میسازد ]16[. پس بررسی جریان خون در حالت التهاب در افراد دیابتی ضروری است. از طرفی محدودیت حرکتی مفصل (limited joint mobility) یکی از عوارض دیابت و عوامل خطر برای زخمهای نوروایسکمیک در بیماران دیابتی است]5[ و وابستگی بافت غضروفی به عروق خونی اطراف به علت فقدان عروق خونی انحصاری و تغذیه و تهویه این بافت از طریق انتشار موجب شده است که غضروفهای مفاصل پا که در دیابت دچار تغییر شکل میشوند در معرض خطر ایسکمی باشند؛ بنابراین بررسی جریان خون در حالت التهاب در افراد دیابتی در مفاصلی که تحت فشار وزن و خطر تغییر شکل ایسکمی هستند نیز اهمیت ویژهای پیدا میکند؛ به همین لحاظ بود که در پژوهش حاضر پاسخ گیرندههای آلفا-یک آدرنرژیک عروق زانوی موش صحرایی دیابتی در التهاب حاد بررسی شد.
مواد و روشها
برای ایجاد دیابت نوع I،موشهای صحرایی نر از نژاد آلبینوانماری به سن40 تا 45 روز (محدودة وزنی 70 تا 90 گرم) را که از 24 ساعت قبل گرسنه نگاه داشته شده بودند، با اتر بیهوش، و سپس mg/kg70 منوهیدرات آلوکسان (mg/kg50 محلول در سالین) توسط سرنگ انسولینی از طریق ورید دمی به حیوان تزریق شد ]15[. پس از یک هفته از طریق روش قطع دم و به توسط دستگاه رفلولاکس (Reflolux) غلظت گلوکز خون اندازهگیری شد. موشهای صحرایی که سطح گلوکز خونشان بیشتر از 300 میلی گرم در صد میلیلیتر بود به عنوان دیابتی در نظر گرفته شد و بقیه حیوانها معدوم شدند.
چهار گروه: کنترل، دیابت، التهاب - دیابت و التهاب وجود داشتند که غلظتهای مختلف فنیلافرین(7-10 تا
3-10 مولار) (PHE| sigma|co.uk)را به منظور تحریک گیرندههای آلفا-یک آدرنرژیک عروق زانوهایشان دریافت کردند| تعداد حیوان ها در هر گروه 8 سر بود. مرحله ایجاد دیابت، مرحله ایجاد التهاب و مرحله جریان سنجی یا فلومتری سه مرحلهای بودند که به ترتیب انجام شدند.
5 هفته بعد از القاء دیابت توسط آلوکسان از تزریق 08/0 میلیلیتر سوسپانسیون کائولین 3%-کاراگینین 3% (k/c) به داخل حفرة مفصلی زانوی راست حیوان برای ایجاد التهاب حاد استفاده شد. پس از سه ساعت، حیوانها با g/kg 5/1 اورتان بیهوش شده، سپس پوست و لایه نازک فاشیای روی زانو برداشته شد و با سالین شستشو و با پنبه آغشته به سالین پوشانیده شد تا بافت خشک نشود. از آنجایی که فنیلافرین در غلظتهای بالا میتواند پاسخ گیرندههای آلفا-دو را نیز برانگیزاند، برای جلوگیری از تداخل اثر گیرندههای آلفا-یک با آلفا-دو آدرنرژیک مجبور بودیم که نیم ساعت قبل از شروع ثبت جریان خون، توسط mg/kg 5/0 از یوهمبین(sigma| co| uk) که به صورت داخل صفاقی تزریق میشد، گیرندههای آلفا-دو را مهار نمائیم، تا هر پاسخی که از PHE میگیریم منحصراً مربوط به آلفا-یک باشد. پس از گذشت نیم ساعت از جراحی، که استرس جراحی فروکش میکرد و وضعیت پایداری حاصل میشد، ثبت جریان خون توسط دستگاه لیزر داپلر فلومتر (Laser Doppler Flowmeter| More INS|UK) از سطح عروق ریز آنترومدیال کپسول زانودر پاسخ به 1/0 میلیلیتر PHE به ترتیب با غلظتهای 7-10، 6-10، 5-10، 4-10 و 3-10که به صورت موضعی با حداقل سی دقیقه فاصله زمانی تجویز میشد، اندازهگیری شد، نهایتاً حیوان با غلظت بالای اورتان کشته میشد و ثبت جریان خون پایه عروق ریز زانو به منظور به دست آوردن سطح صفر بیولوژیک BZI)]) Biological Zero Level| [ انجام شد تا از مقدار اندازهگیری شده در حین آزمایش کسر گردد. این روش اندازهگیری برای ارزیابی تغییرات جریان خون مویرگی در تحقیقات مختلف مناسب تشخیص داده شده است ]14[.
در روشهای آماری از تجزیه و تحلیل آنالیز واریانس دو طرفه و آزمون حداقل اختلاف معنیدار (LSD) برای ارزیابی اختلاف بین گروهها استفاده شده است. سطح معنیدار در تمامی آزمونها کمتر از 05/0P< اختیار شده است. همچنین نمودارها به شکل میانگین با احتساب خطای معیار میانگین نمایش داده شدهاند.
نتایج
جریان خون پایه (Flux in baseline) که توسط دستگاه جریان سنج لیزری اندازهگیری شد، نشان میدهد که اولاً جریان خون پایة مفصل زانوی موشهای صحرایی دیابتی به شدت کمتر از جریان خون پایه در موشهای صحرایی سالم (گروه کنترل) است (001/0P<). ثانیاً تزریق k/c نه تنها توانسته است موجب افزایش جریان خون مفصل زانو در موشهای صحرایی سالم که این مواد التهاب زا را دریافت کردهاند، بشود همچنین موجب افزایش بیمعنی و مختصری در جریان خون پایه شده است (مقایسة گروه التهاب با کنترل) حتی بین زانوی دریافت کنندة k/c (زانوی راست) با زانوی چپ نیز تفاوتی مشاهده نمیشود(نمودار1).
نمودار 1: میزان جریان خون پایه (میانگین±خطای معیار) در چهار گروه از موشهای صحرایی. control: گروه کنترل،diabetes: گروه دیابت، inflammation: گروه التهاب، diabetes & inflammation: گروه دیابت – التهاب***: اختلاف معنیدار بین گروه کنترل با دیابتی یا گروه التهاب با گروه دیابت – التهاب با 001/0P<.
تجویز موضعی مقادیر مختلف PHE یک پاسخ انقباضی وابسته به مقدار را در عروق زانوی موشهای صحرایی سالم برانگیخت. پاسخ مشابهی را نیز موشهای صحرایی دیابتی نشان دادند. بنابراین، ظاهراً دیابت تاثیری بر پاسخدهی گیرندههای آلفا-یک آدرنرژیک عروق زانو ندارد. برعکس، التهاب حاد به وضوح باعث کاهش پاسخدهی عروق به PHE در زانوی دریافت کننده k/c (زانوی راست) شده است، البته این کاهش پاسخدهی در زانوی چپ (زانوی شاهد) نیز به طور جزیی در همة دوزها مشاهده میشود. اما اگر التهاب حاد را با همان روش، در موشهای صحرایی دیابتی ایجاد کنیم، التهاب دیگر نمیتواند موجب کاهش پاسخ انقباضی عروق به فینلافرین شود. به عبارت دیگر دیابت بر ضد التهاب حاد عمل نموده و مانع از اثر آن میشود (05/0P<). همچنین اگر پاسخدهی عروق خونی مفصل زانو نسبت به فنیلافرین را در گروه التهاب با گروه دیابت – التهاب مقایسه کنیم، ملاحظه میکنیم که در هر دو زانو پاسخ انقباضی عروق به آگونیست اختصاصی گیرندههای آلفا-یک(فنیل افرین) در موشهای صحرایی دیابتی دچار التهاب حاد به طور معنیداری شدیدتر از موشهای صحرایی سالم دچار التهاب حاد است (01/0P<). نتیجه کلی این که اگرچه دیابت، موجب افزایش پاسخ انقباضی عروق زانو به PHE نمیشود، اما در عوض کاهش پاسخ انقباضی به PHE را در شرایط التهاب حاد مهار میکند (نمودار 2).
نمودار 2- درصد کاهش جریان خون عروق زانوی چپ (زانوی شاهد) و راست (زانوی دریافت کننده سوسپانسیون k/c)(میانگین± خطای معیار) موش صحرایی در پاسخ به مقادیر مختلف فنیلافرین در چهار گروه مطالعه *، **، ***: اختلاف معنیدار بین گروه کنترل با گروه التهاب به ترتیب با 05/0P<، 01/0P< و 001/0P<، !، !!، !!!: اختلاف معنیدار بین گروه دیابت-التهاب و گروه التهاب به ترتیب با 05/0P<، 01/0P< و 001/0P<. /، //: اختلاف معنیدار بین گروه دیابت – التهاب و دیابت به ترتیب با 05/0P< و 01/0P<، #: اختلاف بین گروه کنترل و دیابت با 01/0P<.
بحث
گیرندههای آلفا-یک آدرنرژیک عروق خونی به شکل وابسته به مقدار، به تجویز موضعی فنیلافرین پاسخ میدهند و این پاسخ با کاهش میزان جریان خون (flux) عروق مفصل زانو به ظهور میرسد.
در پژوهش حاضر در شرایطی که التهاب حاد توسط تزریق داخل مفصلی k/c در زانوی راست ایجاد شده بود؛ پاسخدهی گیرندههای مزبور به فنیلافرین به طور معنیداری نسبت به گروه کنترل کاهش نشان داد، التهاب زانوی راست موجب شده است که در زانوی شاهد (چپ) نیز کاهش پاسخدهی گیرنده های آلفا-یک تا حدود اندکی مشاهده شود، مخصوصاً با غلظت زیاد فنیلافرین (3-10 مولار) این کاهش پاسخدهی معنیدار است. برخی دلایل احتمالی که از طریق آنها التهاب باعث کاهش پاسخدهی به فنیلافرین میشود، عبارتند از: اندوتلیوم عروق در حالت التهاب نیتریتاکساید (NO) بیشتری را تولید و رها میسازد ]13[. NO در سلولهای عضلة صاف عروق باعث افزایشcGMP میشود، که افزایش غظت cGMP موجب مهار هیدرولیز فسفاتیدل اینوزیتول و کاهش تولید تریفسفات اینویتول (IP3) میشود که این عمل NO بر خلاف عمل گیرندههای آلفا-یک است که در جهت هیدرولیز PIP2 و افزایش تولید IP3 جهت رسیدن به اهداف خود فعالیت میکنند ]21، 12[. از سوی دیگر علاوه بر افزایش تولید و رهایش میانجیهای گشادکننده عروق در التهاب حاد ((NO، همچنین افزایش پاسخ اتساعی به میانجیهایی نظیر ماده P و CGRP نیز افزایش مییابد ]13[.
با توجه به این که در پژوهش حاضر دیابت نوع I نتوانسته است تأثیری بر پاسخدهی گیرندههای آلفا-یک آدرنرژیک عروق خونی مفصل زانو در مواجهه با فنیلافرین داشته باشد، در موشهای صحرایی دیابتی جریان خون پایة عروق زانو کمتر از پایة این عروق در موشهای صحرایی سالم است. احتمالاً اشباع سازوکارهای انقباضی عروق در بیماری دیابت موجب میشود که وقتی یک مادة منقبض کننده عروقی مثل فنیلافرین به بافت اضافه میشود نتواند اثر انقباضی قابل توجهی داشته باشد. پس در مجموع نتیجه میگیریم که جریان خون پایة عروق مفصل زانو در موشهای صحرایی دیابتی به طور معنیداری کمتر از موشهای صحرایی سالم است و اگرچه پاسخدهی گیرندههای آلفا-یک آدرنرژیک به فنیلافرین در موشهای صحرایی دیابتی و سالم تفاوت معنیداری با یکدیگر ندارد، اما به احتمال قوی پاسخدهی گیرندههای فوق در موشهای صحرایی دیابتی بیشتر از موشهای صحرایی سالم است، منتهی به علت کاهش شدید جریان خون پایه و اشباع سازوکارهای انقباضی در عروق در موشهای صحرایی دیابتی، افزایش پاسخدهی گیرندهها نمود ظاهری پیدا نمیکند.
تزریق k/c به زانوی موشهای صحرایی دیابتی نمیتواند همانند موشهای صحرایی سالم سبب کاهش پاسخدهی گیرندههای آلفا-یک شود. مقایسة درصد کاهش جریان خون،متعاقب تجویز موضعی فنیلافرین بین دو گروه التهاب و دیابت-التهاب موید این است که التهاب حاد ناشی از تزریق k/c موجب کاهش پاسخدهی گیرندههای آلفا-یک در موشهای صحرایی غیردیابتی میشود در حالی که همان مقادیر از k/c نمیتواند کاهشی در پاسخدهی این گروهها در موشهای صحرایی دیابتی ایجاد کنند. همچنین تفاوت معنیداری بین جریان خون پایه در موشهای صحرایی گروه دیابت و گروه دیابت-التهاب وجود ندارد و هر دو گروه جریان خونی به مراتب کمتر از جریان خون پایه در موشهای صحرایی گروه التهاب و گروه کنترل دارند.
نتایج نشان میدهند که پاسخ عروقی در برخورد با یک عامل التهابزا در انسان یا حیوان دیابتی ضعیفتر از پاسخ التهابی در نمونه سالم است، بر اساس تحقیقات انجام شده این کار میتواند ناشی از کاهش تولید میانجیهای گشاد کننده عروقی، مهار آنها یا کاهش پاسخدهی گیرندهها به این مواد باشد ]15[. همچنین افزایش تولید میانجیهای تنگ کننده عروقی و افزایش پاسخدهی گیرندهها ]23[ میتواند عامل مؤثر باشد. عوامل دیگری همچون تضعیف شیموتاکسی، تضعیف تجمع نوتروفیلها و ماستوسیتها، کاهش تولید NO و پروستاگلاندینها ]8[ و مکانیسمهای دخیل در نوروپاتی سیستم حسی – حرکتی هم میتوانند در ایجاد این پاسخها مؤثر باشند.
به طور کلی میتوان چنین استنباط کرد که اولاً دیابت نوع I در مدت کوتاه (حداکثر ده هفته) آزمایش تأثیر قابل ملاحظهای بر گیرندهها القا نکرده است و دوم این که اگر این تأثیر ظاهر شده است با اثرات ناشی از التهاب خنثی میشود. شواهد آزمایشی موافق با استنباط اول این است که گزارش شده است، در بیماران دیابتی که مبتلا به عوارض عروقی شده و آنها که مبتلا نشده بودند، تفاوتی درپاسخدهی گیرندههای آلفا-یک با افراد سالم نداشتهاند]4[. از سوی دیگر شواهدی وجود دارد که نظر دوم را تأیید میکند، زیرا در تحقیق Weber و همکاران گزارش شده است که دیابت در جفت شدن G پروتئین به گیرندههای آلفا-یک ایجاد اختلال میکند همچنین موجب کاهش تعداد گیرندههای مذکور میشود، اما از آن جا که احتمالاً سازوکارهای آبشاری پس از فعال شدن G پروتئین مثل فعالیت آنزیم فسفولیپاز C شدت مییابد،اختلال ایجاد شده نمایان نمیشود ]24[.
در مجموع پژوهش حاضر نشان داد که:
1- التهاب حاد ناشی از تزیرق محلول کائولین-کاراگینین به داخل حفرة مفصل زانو موجب کاهش پاسخدهی گیرندههای آلفا-یک آدرنرژیک عروق این ناحیه میشود. 2- میزان جریان خون پایه عروق مفصلی زانو در موشهای صحرایی دیابتی به طور معنیداری کمتر از موشهای صحرایی سالم است. 3- افزایش پاسخدهی گیرندههای آلفا-یک آدرنریک عروق مفصل زانو در موشهای صحرایی دیابتی به دلیل اشباع سازوکارهای انقباضی عروق و کاهش شدید جریان خون پایه آشکار نمیشود. 4- دیابت مانع از کاهش پاسخدهی گیرندههای آلفا-یک آدرنرژیک عروق مفصل زانو در التهاب حاد میشود.
منابع
[1] Abbott RD| Brand FN| Kannel WB. Epidemi-ology of some peripheral arterial findings in diabetic men and women: experiences from the Framingham study. Am J Med. 1990; 88(1): 376-381.
[2] Badavi M| Khoshbaten A| Hajizadeh S. Decreased response of rat knee joint blood vessels to phenylephrine in chronic inflammati-on: involvement of nitric oxide. Exp Physiol. 2000; 85(1): 49-55.
[3] Bodmer CW| Lake D| Savage MW| Williams G. Hand vein responses to noradrenaline in normotensive patients with insulin-dependent diabetes mellitus and microabuminuria: Effects of alpha-adrenoceptor blockade with doxazosin. Curr Med Res Opin. 1999; 15(13): 169-176.
[4] Bodmer CW| Schaper NC| Janssen M| Deleeuw PW| Wlliam G. Selective enhancement of alpha –2 adrenoceptor mediated vasoconstriction in insulin – dependent diabetic patients with microalbuminuria. Clin. Sci. (colch)| 1995; 88 (4): 421-426.
[5] Boulton AJM. The pathway to ulceration: Aetiopathogenesis. In: Boulton AJM| Connor H| Cavanagh PR. The foot in diabetes. John Wiley & Sons| 2000; PP: 19-31.
[6] Caputo GM| Cavanagh PR| Ulbrecht JS| Gibbons GW| Karchmer AW. Assessment and management of foot disease in patients with diabetes. N Engl J Med. 1994; 331(13): 854-860.
[7] Cotter MA| Cameron NE. Correction of neurov-ascular deficits in diabetic rats by beta2- adrenoceptor agonist and alphal-adren oceptor antagonist treatment interaction with the nitric oxide system. Eur J Pharmacol. 1998; 343(2-3): 217-223.
[8] Diaz BL| et al. Alloxan diabetese reduces pleural mast cell numbers and the subsequent eosino-phil influx induced by allergen in sensitized rats. Int Arch Allergy Immunol. 1996; 111 (1): 36-43.
[9] Flynn MD. The diabetic foot. In: Tooke JE. The diabetic angiopathy. Arnold| London; 1999; PP: 277-295.
[10] Giugliano D| Ceriello A| Paolisso G. Oxidative stress and diabetic vascular complication. Diabetes care| 1996; 19 (3): 257-267.
[11] Gray E| Ferrell WR. Acute joint inflammation alters the adrenoceptor profile of synovial blood vessels in the knee joints of rabbits. Ann Rheum Dis. 1992; 51 (10): 1129-1133.
[12] Hirata F. Mechanism of cyclic GMP inhibition of inositol phosphate formation in rat aorta segments and cultured bovine aorta smooth muscle cells. J Biol Chem. 1990; 265: 265-273.
[13] Kaur H| Halliwell B. Evidence for nitric oxide – mediated oxidative damage in chronic inflammation nitrotyrosine in serum and synovial fluid from rheumatoid patient. FEBS Lett. 1994; 350(1): 9-12.
[14] Lam FY| Ferrell WR. CGRP modulates nerve mediated vasoconstriction of rat knee joint blood vessels. Annals of the New York Academy of sciences| 1992; 657: 519-521.
[15] Lenzed S| Paten U. Alloxan: History and mechanism of action. Diabetologia| 1988; 31( ): 337-342.
[16] Lowe G. Pathophysiology of critical limb ischaemia In: Dormandy JA and Stock G. Critical Leg Ischaemia Its pathophysiology and management. Springer Berlin| Verlag| 1990; PP: 17-38.
[17] Obrosova IG. Et al. Evaluation of alpha (1)-adrenoceptor antagonist on diabetes-induced changes in peripheral nerve function| metabolism| and antioxidative defense. FASEB J. 2000; 14(8): 1048-1055.
[18] Pecoraro RE| Reiber GE| Burgess EM. Pathways to diabetic limb amputation basis for prevention. Diabet Care. 1990; 13( ) 513-521.
[19] Reiber GE| Lipsky BA| Gibbons GW. Burden of diabetic foot ulcers. Am J Surg. 1998; 176: 55-105.
[20] Reiber GE et al. Causal pathways for incident lower extremity ulcers in patients with diabetes from two settings. Diabet Care. 1999; 22 (1): 157-162.
[21] Rapoport RM. Cyclic guanosine monophosph-ate inhibition of contraction may be mediated through inhibition of phasphatidyl inositol hydrolysis in rat aorta. Circ Res. 1986; 58 (3): 407-410.
[22] Siitonen OI| Niskanen LK| Laakso M| Siitonen JT| Pyorala K. Lower extremity amputa-tion in diabetic and non-diabetic patients: a population-based study in Eastern finland. Diabet care. 1993; 16(1): 16-20.
[23] Tesframarian B| Jakubowski JA| Chone RA. Contraction of diabetic rabbit aorta caused by endothelium – derived PGH2-TAX2. Am J Physiol| 1989; 257 (1): H1327-H1333.
[24] Weber LP and Maclead KM. Influence of streptozotocin diabetes on the alpha-1 adrenocepton an associated G-Proteins in rat arteries. J Pharmacol EXP Ther. 1997; 283 (3): 1469-1478.
[25] Woie K| Reed RK. Alloxan diabetes abolishes the increased negativity of intestitial fluid pressure in rat teachea induced by vagal nerve stimulation. Acta Physiol Scand. 1997; 141(1): 113-119.
[26] Young MJ| Boulton AJM. Peripheral vascular disease In: Dyck PJ| Thomas PK| Asbury AK| Winegrad wineg-rad AI| porte D. Diabetic neuropathy. W.B. Saunders| Philadephia co. 1999; PP: 105-122.